دو تن از اعضای انجمن مجسمهسازان ایران در انتقادی جدی به روند ساخت مجسمههای شهری، بر لزوم شفافیت، نظارت تخصصی و پرهیز از تصمیمات سلیقهای تأکید کردند و افزودند که فقدان همکاری میان شهرداری و نهادهای هنری منجر به افت کیفیت و عدم اعتماد عمومی شده است.
اخیراً، طرح نصب مجسمه «والرین» در میدان انقلاب از سوی برخی منتقدان با مخالفتهایی روبهرو شده است. آنها معتقدند این پروژه بدون شفافیت، بدون مشارکت انجمن مجسمهسازان و بدون برگزاری فراخوان تخصصی در حال پیشرفت است و از نظر هویتی، انتخاب مناسبی برای میدان انقلاب به شمار نمیرود. منتقدان خواستار توقف این روند انحصاری و ایجاد سازوکاری شفاف برای سفارش و اجرای آثار شهری شدند.
در این راستا، با دو نفر از مجسمهسازان گفتوگو کردیم تا این موضوع را با دیدگاه آنها بررسی کنیم.
تصمیمات سلیقهای ظاهری متغیر به شهر بخشیدهاند
در آغاز، بهداد لاهوتی درباره چگونگی ساخت مجسمههای شهری و روند همکاری میان شهرداری و انجمن مجسمهسازان صحبت کرد و خاطرنشان ساخت که کمبود شفافیت و استمرار، موجب حاکم شدن فضایی سلیقهای بر پروژههای شهری شده است.
او سپس با اشاره به سوابق همکاریهای گسترده انجمنهای هنری با شهرداریها در زمینههای گوناگون از جمله مجسمهسازی، گرافیک و عکاسی، بیان داشت که در گذشته، این همکاریها گستردهتر بود، اما در دو یا سه سال اخیر این روابط قطع شده است. او افزود: “مسئله این نیست که شهرداری از کارشناسان بهرهبرداری نمیکند، بلکه سوال این است که کدام کارشناسان و از چه طریقی مشاوره میدهند. وقتی نهادهایی مانند انجمنها در این فرآیند غایباند، تصمیمگیریها عمدتاً سلیقهای میشود؛ در یک دوره ممکن است کارها نسبتاً خوب باشند و در دورهای دیگر کیفیت پایین بیاید، بدون آنکه روند نتیجهبخش و خاصی شکل گیرد.
لاهوتی با اشاره به پروژه مجسمه «والرین» که قرار است در میدان انقلاب نصب شود، روند انتخاب و اجرای این گونه آثار شهری را به شدت سؤالبرانگیز توصیف کرد و بیان داشت: “به عنوان مثال مشخص نیست که فراخوانها چگونه منتشر میشوند، چه کسانی داوران هستند و چه فرایندی برای انتخاب آثار وجود دارد.”
او با انتقاد از فراخوانهای مطرح شده توسط شهرداری ادامه داد: “در بسیاری از این فراخوانها اطلاعات اولیهای مانند عکس، ابعاد یا موقعیت دقیق میدان لحاظ نمیشود. وقتی جزئیات این چنینی مشخص نیست، فراخوان ارزش خود را از دست میدهد و به تبع آن هنرمندان حرفهای همچون گذشته اعتماد نمیکنند. حتی گاهی اوقات داوران معرفی نمیشوند یا زمان بسیار کوتاهی برای طراحی تعیین میشود. این موضوع شائبه ایجاد میکند مبنی بر اینکه شاید برخی افراد قبل از شروع رسمی فراخوان از آن مطلع بودهاند یا آثار آمادهای در اختیاردارند.”
لاهوتی همچنین به ذکر نمونههایی از آثار ضعیف در سالهای گذشته پرداخت و یادآور شد: “همه به یاد دارند که مجسمههایی مانند شیر و پلنگ که در شهرهای مختلف نصب شد، شدیداً مورد انتقاد عمومی و از سوی هنرمندان قرار گرفت. این وقایع نتیجه همان نقص در هدفگذاری روشن و روند مشخص است. همچنین پروژههای بزرگتری هماکنون در حال اجراست که از لحاظ هزینه و مقیاس حائز اهمیت هستند، اما اگر این پروژهها فاقد فرایند هدفگذاری و کارشناسی باشند، دوباره با مشکلات جدی روبرو میشوند.”
او در ادامه گفت: “باید مراقب بود که انتخاب سوژهها میتواند حساسیتهای خاصی را ایجاد کند. ساخت مجسمه «والرین» که به شخصیتی ناموفق در تاریخ اشاره دارد، ممکن است بر وجهه بینالمللی ما تأثیرگذار باشد. اگرچه چنین مضامین و تصاویری در هنر باستان وجود داشته، ولی امروزه باید با دقت بیشتری به پیام و تأثیرات آثار هنری توجه کرد.”
لاهوتی تأکید کرد: “اگر شهرداری اراده داشته باشد، میتواند دوباره مثل گذشته با انجمنها همکاری کند. ما نیز آمادهایم تا در راستای شفافیت و تخصصیشدن روندها کمک کنیم. در حال حاضر به احتمال زیاد کارشناسانی در شهرداری مشغول فعالیت هستند، اما از آنجاییکه فرآیند نامشخص است، سایر مجسمهسازان از اصول انتخاب آثار آگاهی دقیقی پیدا نمیکنند.”
هنر شهری نباید محل آزمون و خطا باشد
دست دیگر، محسن رافعی، هنرمند مجسمهساز، در انتقاد از روند کنونی ساخت مجسمههای شهری، بر لزوم شفافیت، حضور نهادهای تخصصی و بهرهبرداری از تجربیات هنرمندان با سابقه تأکید کرد و به ایسنا گفت: “این مسئله صرفاً مربوط به یک صنف نیست، بلکه دغدغهای ملی است که تمام جامعه، مدیران و هنرمندان را درگیر میکند.”
رافعی در ابتدای گفتوگو توضیح داد: “در ظاهری این ماجرا به یک صنف خاص اشاره دارد؛ یعنی هنرمندان مجسمهساز. اما در واقع نتایج آن تأثیر بر عموم مردم و ملیت دارد، زیرا آثار شهری تأثیر مستقیم بر سیمای شهر، فرهنگ و هویت مردم دارند. هر وقت مجسمهای در فضای عمومی نصب شود، فقط متعلق به سازنده یا سفارشدهنده نیست، بلکه به میراث هنری شهر تبدیل میشود و سالها در تعامل با مردم و محیط، بخشی از حافظه جمعی جامعه را تشکیل میدهد.”
او به این موضوع نیز اشاره کرد که سوال اصلی این است که چرا ظرفیتهای موجود به طور کامل مورد استفاده قرار نمیگیرد؟ چرا از انجمنهای تخصصی، هنرمندان با تجربه یا حتی نسل جوانی که با اشتیاق وارد این عرصه شدهاند، دعوت به همکاری نمیشود؟ در حالی که در انجمن ما، دهها هنرمند با تجربه و تحصیلکرده حضور دارند، اما تصمیمات در یک حلقه محدود اتخاذ میشود و تنها با مشاوره از یک گروه خاص، کار ساخت آثار ادامه مییابد.”
رافعی در انتقاد به این روند بیان داشت: “در حالی که کشور برای آموزش این هنرمندان سرمایهگذاری کرده است و آنها سرمایههای انسانی ما به شمار میروند. وقتی به آنها فضایی برای عرضه فکر و کارشان داده نمیشود، در حقیقت سرمایههای ملی را از دست میدهیم. از طرفی، کیفیت آثار تولیدشده نیز سطح بالایی ندارد. نمونه اخیر این مشکلات، مجسمه آرش در میدان ونک است که با وجود صرف هزینههای زیاد، از لحاظ فرم و اجرا با انتقادهای جدی روبرو است.”
او با تأکید بر این نکته گفت: “هدف من این نیست که فرد خاصی را نقد کنم، بلکه موضوع اصلی خود روند کنونی است. ما با شیوههایی روبرو هستیم که به طور غالب به تصمیمگیریهای آزمون و خطا متکی شده است. در حالیکه هزینهها میلیاردی بوده و هیچ نهاد مشخصی برای ارزیابی کیفیت آثار و تأیید هنری آنها وجود ندارد. زمانی که شفافیت وجود نداشته باشد و نهادهای تخصصی حذف شوند، به وضوح کیفیت پایین میآید و اعتماد عمومی نیز آسیب میبیند.”
رافعی به نمونههایی از مجسمههای جدید اشاره کرد و گفت: “ساخت مجسمههایی که برای فضاهای نمادینی همچون میدان انقلاب طراحی میشوند، اهمیت بسیار زیادی دارد. این میدان، مرکز تردد مردم و محل شکلگیری خاطرات جمعی است. حالا قرار است در آن مکان مجسمهای با عنوان «والرین» نصب شود که به سرداری ناکام اشاره دارد. من هنوز بهطور مستقیم اثر را ندیدهام و نمیخواهم از پیشقضاوت کنم، اما همین انتخاب موضوع شروعی برای بحثهای جدی به شمار میرود. چنین فضایی باید معنا و پیامهایی را منتقل کند که با هویت و حافظه مردم سازگار باشد.”
او افزود: “شفافیت، اصولیترین گزاره در این روند است. همانطور که در هر سازمانی برای خرید حتی کوچکترین تجهیزات مزایده و فراخوان شفاف برگزار میشود، در عرصه هنر شهری هم باید چنین سازوکاری برقرار باشد. چرا در مورد هزینه ساخت یک مجسمه در میدانی مهم مانند ونک اطلاعات شفاف و واضحی وجود ندارد؟ فقدان شفافیت تنها بستر مناسبی برای سوءتفاهم و بیاعتمادی فراهم میآورد.”
رافعی اظهار داشت: “در گالریها، آثار هنری در بستری تجاری و موقتی عرضه میشوند، اما مجسمههای شهری قرار است برای دههها در فضای عمومی باقی بمانند. به دلیل این مساله، از هر زاویه باید به طراحی و اجرا با دقت و نظارت پرداخته شود. وقتی میلیاردها تومان به ساخت یک مجسمه اختصاص یابد، چرا باید در فرم یا کیفیت آن نقصی وجود داشته باشد؟ چرا باید این آثار به سرعت و بدون نظارت تخصصی ساخته شوند؟”
او مجدداً تأکید کرد: “هنر شهری نباید دچار آزمون و خطا باشد. این حوزه نیاز به برنامهریزی، نظارت و مشارکت نهادهای تخصصی دارد. ما در انجمن مجسمهسازان آمادهایم با شهرداری همکاری کنیم تا روندها به درستی اصلاح شده و بودجهها به هدر نرود و فرصتها به صورت عادلانه برای همه هنرمندان تقسیم شود. شفافیت و همکاری تنها راه جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته است. به عنوان مثال، میدان آزادی را در نظر بگیرید؛ در آن زمان برای ساخت این میدان یک فراخوان برگزار شد. یک هنرمند ۲۸ ساله که در دورهای که غولهای معماری در کشور حضور داشتند، توانست با برنده شدن در آن فراخوان، کار بینظیری خلق کند که میتوان گفت میراثی برای تمام دورههاست و نه فقط برای تهران بلکه برای هنر این سرزمین.
انجمنها باید در قبال آثار هنری شهری احساس مسئولیت کنند
این هنرمند همچنین با طرح این موضوع که چرا امروز به چنین روندی اعتماد نمیکنیم، گفت: “چرا از همکاری با نهادهای تخصصی استفاده نمیکنیم تا کنار ما ایستاده و به شهرداری کمک کنند؟ وظیفه ذاتی این نهادها همین است و بیشک با عشق و علاقه این کار را انجام میدهند. انجمنها از یک سو، بهلحاظ صنفی تمایل دارند اعضایشان بتوانند در رقابتها و پروژهها شرکت کنند و از سوی دیگر، به دلیل مسئولیتهای تخصصی باید نسبت به آثار هنری بیتفاوت نباشند. اگر من به عنوان یک مجسمهساز در برابر انتقاد سکوت کنم، چه کسی باید انتقاد کند؟ سال ۱۴۰۱ بود که اثر من را از محوطه دانشگاه هنر برداشتند که این نیز یکی از همان تصمیمات سلیقهای بود. متأسفانه بیشتر لطمهها از همین تصمیمهای سلیقهای وارد میشود؛ تصمیماتی بدون شفافیت، بدون فراخوان و دور از مشورت با نهادهای تخصصی.
او با تأکید بر اینکه برای این پروژهها باید به رزومه هنرمند دقت شود، بیان کرد: “اگر قرار است برای یک میدان، مجسمهای ساخته شود، نباید فقط به طرح توجه کرد؛ رزومه هنرمند نیز باید مدنظر قرار گیرد. قطعاً برگزاری فراخوان تخصصی الزامی است و باید به جای دعوت از افراد غیرمتخصص، از افرادی که سالها در این حوزه فعالیت داشتهاند دعوت به همکاری شود. ما فراخوانهای تخصصی و عمومی داریم و میتوان با توجه به اهمیت و جایگاه هر اثر، نوع فراخوان را مشخص کرد.”
رافعی افزود: “با همکاری و هماهنگی انجمن مجسمهسازان، این فرآیند به درستی قابل اجراست. اطلاع دارم که انجمن تمام توان خود را برای همکاری در راستای ارائه خدمات صنفی و تخصصی به اعضا و انجام وظایف ذاتیاش به عنوان یک نهاد تخصصی به کار خواهد گرفت.”
او همچنین در پاسخ به این سوال که روند انجام چنین فعالیتهایی در کشورهای دیگر چگونه است، گفت: “هنر معاصر در آن کشورها در مسیری پیشرفتهتر حرکت کرده است که در آن، افراد میتوانند توانمندیهای خود را در سطح جامعه یا حتی بینالمللی به نمایش بگذارند. ما زمانی سمپوزیوم سنگ تهران را داشتیم؛ هنرمندانی از ایران و خارج به این رویداد دعوت میشدند و تواناییهای خود را در فضایی رقابتی به نمایش میگذارند.”
این مجسمهساز ادامه داد: “در چنین رویدادهایی، آثار پس از اجرا ارزیابی میشوند زیرا کیفیت آنها از نظر زیباییشناسی، محتوایی و مفهومی قابل سنجش است. آثاری که ارزیابی مثبت میگیرند، به فضای شهری تعلق میگیرند. در دنیا، هنرمندان در چنین زمانبندیهایی خود را اثبات میکنند؛ دارای کارنامهاند، برند شخصی دارند و به کیفیت کار خود متعهدند. دعوتها هم ممکن است به شکلهای مختلفی باشد: گاهی با دعوت از چند هنرمند مشهور، گاهی بهصورت عمومی و گاهی براساس یک کانسپت خاص. اما در تمام این موارد، فرآیند شفاف است. برای مثال اگر من مدیر زیباسازی شهر پاریس باشم، به خود میبالم که از یک هنرمند مطرح دعوت کردهام تا برای یک میدان مشخص اثر ماندگاری خلق کند. همین اعلام، بخشی از شفافیت است. اگر نقدی هم وجود داشته باشد، در همانجا مطرح میشود؛ چه از سوی مردم و چه از سوی متخصصان.”
او تصریح کرد: “ایجاد آثاری که به صورت خاموش ساخته شوند و ناگهان در میدانها نصب شوند، روند درستی نیست. به تازگی خبری از هنرمندی که اثر میدان انقلاب را طراحی کرده و زمان نصب اثر در دسترس نیست؛ این در حالی است که به نظر میرسد میخواهند به طور ناگهانی مردم را غافلگیر کنند و آنها را در عمل انجامشده قرار دهند. این نوع برخورد مصداقی از عدم شفافیت است. در کشورهای دیگر، برای میادین اصلی، دعوت به عمل میآید اما بهصورت رقابتی و شفاف. تیمهای طراحی شرکت کرده، طرحها مورد بررسی قرار میگیرند و در نهایت یکی از چند طرح منتخب انتخاب میشود. این فرآیند سالم است زیرا نقد در آن وجود دارد و مانع از آزمون و خطا میشود. چنین روشی در ایران نیز به سادگی قابل پیادهسازی است.
بخشی از وظایف انجمنها نماینده مردم بودن است
همچنین در ارتباط با این مسأله که هر آنچه در فضای شهری قرار میگیرد، از ساختمان گرفته تا مجسمه، بر حقوق شهروندی تأثیر میگذارد؛ رافعی افزود: “چرا نصب هر اثر باید با نظر نمایندگانی از مردم یا نهادهای تخصصی همراه نباشد؟ انجمن مجسمهسازان در حقیقت نهادی مردمی محسوب میشود؛ گروهی از هنرمندان که برای انجام وظایفی که بهطور فردی میسر نیست، گرد هم آمدهاند. یکی از مهمترین وظایف این انجمن، نمایندگی مردم در چنین پروسههایی است. زیرا بسیاری از مردم آشنایی تخصصی با فرم، محتوا، اجرا یا متریال ندارند، این انجمن میتواند از طرف جامعه این قبیل جوانب را بررسی کند. اگر این مهم محقق نشود، انجمن در حقیقت به سازمانی تکنیکی و صنفی تبدیل خواهد شد که صرفاً کارهای اداری خویش را انجام میدهد.
او ادامه داد: “تمام نقدهای مطرحشده از سر دلسوزی است، نه مقابله یا مچگیری. هدفم این است که فعالیتها در همکاری با نهادهای تخصصی و افراد کارشناس و بر اساس شفافیت پیش برود. زیباسازی باید به کمک مردم و برای آنان انجام شود. هدف از این پروژهها و هزینهها، ساخت هویت هنری و بصری جامعه است و نه صرفاً یک سازه اداری دیگر. ما صرفاً میخواهیم این انتقادات بهعنوان گفتوگویی دلسوزانه مطرح گردد. ممکن است بسیاری از هنرمندان نتوانند نگرانیهای خود را به روشنی بیان کنند، اما دغدغهشان فعالیت مؤثر در فضای هنری کشور است.
این هنرمند خاطرنشان کرد که هدف از این انتقادات، جلب توجه به انجمن و هنرمندان با سابقه است؛ افرادی که عمر خود را در این مسیر صرف کردهاند. او گفت: “شاید در سالهای آینده دیگر نتوانیم از حضور آنها بهرهمند شویم. این افراد سرمایههای انسانی ما به حساب میآیند. اگر یک هنرمند پیشکسوت به علت سن یا ناتوانی نتواند کار کند، انجمن میتواند گروهی از جوانان هنرمند را در کنار او قرار دهد تا تحت مدیریت او طرح را اجرا کنند. این شیوه هم میراثی برای شهر حفظ میکند و هم به هنرمند جوان تجربهای ارزشمند میدهد که در تمام عمر برایش سودمند خواهد بود.
رافعی در خاتمه اضافه کرد: “تمام این نقدها به منظور دیده شدن درست جامعه هنری است. ما در کنار شهرداری و واحد زیباسازی هستیم، نه بهعنوان رقیب. امیدواریم که تحولات مثبتی به وقوع بپیوندد و شورای عالی مجسمهسازی بتواند نقشی مؤثر و واقعی ایفا کند؛ شورایی که با شفافیت و نگاه تخصصی، بر اساس مسیر درست شکل گرفته باشد. در این صورت، دیگر هیچ شبههای باقی نمیماند و میتوان از این سرمایههای انسانی و هنرمندان توانمند بهره گرفت تا میراثی غنی و ماندگار در هنر کشور بر جای گذارده شود.
