تحلیل ارتباط سربازان در میانه میدان نبرد

رمان «چهار سرباز» به بررسی تأثیرات ناشی از جنگ و روابط میان سربازان در شرایطی سخت می پردازد. برخلاف اغلب رمان های جنگی که صحنه های خونین نبرد را به تصویر می کشند، این اثر بر جنبه های روانی و روحی جنگ تمرکز دارد.
فاطیما احمدی، روزنامه نگار، در یادداشتی تحت عنوان «جنگ، جوانی، دوستی»، رمان «چهار سرباز» نوشته هوبرت مینگارلی را مورد بررسی قرار داده و اشاره کرده است که این کتاب اثر برجسته نویسنده فرانسوی، هوبرت مینگارلی، به تحلیل روابط انسانی و تأثیر جنگ در شرایط دشوار می پردازد. این رمان که مفتخر به دریافت جایزه مدیسی شده، در بستر جنگ داخلی روسیه روایت می شود و داستان چهار سرباز جوان را نقل می کند که در دورانی از جنگ، در مکانی دور از درگیری مستقر شده و به مدت کوتاهی از آرامشی نسبی برخوردار هستند. این اثر با ترجمه ابوالفضل اله دادی از سوی نشر افق به چاپ رسیده است.
هوبرت مینگارلی نویسنده ای است که به تصویرسازی روابط انسانی علاقه مند است. قبل از ورود به دنیای نویسندگی، مدتی را در نیروی دریایی فرانسه خدمت کرده است. آثار او غالباً بر پایه داستان های کوتاه و موجز از زندگی شخصیت ها بنا شده و مضامینی همچون پدر و پسری، دوستی مردانه و احساس تنهایی به خوبی در آن ها نمایان است. پیش تر، رمان «یک وعده غذا در زمستان» تحسین برانگیز بود، اما با انتشار رمان «چهار سرباز» او به شهرتی جهانی دست یافت به طوری که ایان مک یوئن، نویسنده بریتانیایی برنده جایزه بوکر، این رمان را «اثر شگفت انگیز در مورد جنگ، انقلاب، جوانی و دوستی» توصیف کرده است.
روایت رمان «چهار سرباز» از زبان بِنیا، یکی از اعضای این گروه صورت می گیرد. چهار شخصیت مرکزی که در پایان نوجوانی یا اوایل بیست سالی خود به سر می برند، در دل جنگ داخلی روسیه، در مکانی دور از میدان نبرد اردو زده و در این برهه کوتاه، رابطه ای نزدیک با یکدیگر برقرار می سازند.
شخصیت های اصلی داستان شامل پاول، کیابین، سیفیرا و بنیا می شوند. پاول، سرآمد گروه و باهوش ترین فرد، ایده ها و راهکارهای عملی برای بقا را ارائه می دهد. او با ساختن اجاقی برای گرم کردن اردوگاه و پیدا کردن راهکاری برای جلوگیری از آتش سوزی به صورت مؤثری عمل می کند. کِیابین، سربازی از ازبکستان، از نظر جسمی قوی است اما در زمینه ذهنی خیلی زودباور است و نمایشی از شوخی های دیگران را می بیند. سیفیرا، شخصیتی است که کمتر در داستان متمرکز می شود. بِنیا، راوی داستان، رابطه ای نزدیک با پاول دارد.
علاوه بر این چهار نفر، شخصیت پنجم نیز در داستان وجود دارد: ادووکیم، جوانی تازه وارد که برخلاف دیگران توانایی خواندن و نوشتن دارد. این ویژگی او را از بقیه متمایز می کند و سبب می شود که سایر سربازان نسبت به او بی اعتماد شوند، زیرا او معمولاً در حال نوشتن چیزی در دفترچه اش دیده می شود و سایرین نمی دانند که او دقیقاً چه اطلاعاتی را ثبت می کند.
یکی از ویژگی های بارز این رمان، نحوه نمایش جنگ است. بر خلاف بسیاری از رمان های جنگی، که موردی از صحنه های جنگ خشن را به تصویر می کشند، «چهار سرباز» توجه خود را به آثار روحی و روانی جنگ متمرکز کرده است. نویسنده با دقت بالایی، دوره ای کوتاه از زندگی این سربازان را روایت می کند که در آن از جبهه دور شده اند و فرصتی برای استراحت یافته اند.
آن ها برای خود پناهگاهی ایجاد می کنند، به جست وجوی وسایل مورد نیاز می پردازند، بازی های چالشی می کنند و لحظاتی را برای لذت بردن و فراموش کردن واقعیت تلخ جنگ صرف می کنند. اما حتی در این لحظات آرامش کوتاه، سایه جنگ همواره بر سر آن ها سنگینی می کند.
رمان «چهار سرباز» مشابه مینی سریال مشهور «گروه برادران» به بررسی روابط میان سربازان در دل نبرد می پردازد. رابطه ای که فراتر از دوستی معمولی رفته و در آن افراد برای یکدیگر فداکاری می کنند. به طوریکه شکسپیر در نمایشنامه «هنری پنجم» می گوید: «ما معدود، ما خوشبخت، ما گروه برادران! هر کسی که امروز خونش را با من بریزد، برادرم خواهد بود.»
در حالی که سربازان در اردوگاه خود احساسی از آرامش یافته اند، خواننده می داند که این وضعیت نمی تواند پایدار بماند و تنها یک توقف کوتاه در میان طوفان جنگ است. حس تعلیق به طور مداوم در سراسر داستان احساس می شود. «چهار سرباز» بیشتر از آنکه درباره جنگ باشد، درباره اثرات آن بر انسان ها است. نویسنده به تصویر می کشد که چگونه افراد در مواجهه با ویرانی های جنگ به دنبال اندک روزنه ای از امید و آرامش می گردند.
این رمان، مشابه دیگر آثار مینگارلی، کوتاه و مختصر است (حدود ۱۸۰ صفحه) ولی با همین حجم کم، تأثیری عمیق بر خواننده برجای می گذارد. داستان از زبان اول شخص و دیدگاه بِنیا روایت می شود. مینگارلی با استفاده از سبک مینیمالیستی خود، لحظات را به صورت دقیقی توصیف کرده و از جملات ساده و تأثیرگذار بهره می گیرد. این نوع روایت به خواننده این امکان را می دهد که با ذهن شخصیت ها ارتباط عمیق تری برقرار کند و احساسات آنان را درک کند.
اما سوال این است که چرا علی رغم وجود فراوان رمان های ضدجنگ، این اثر که در سال ۲۰۰۳ منتشر شده، این چنین توجه ها را جلب کرده است؟ «چهار سرباز» به واسطه تأکید بر جنبه های انسانی در زمان جنگ و پرداختن به لحظات آرامش در میانه هرج و مرج جنگ، ستایش شده. این کتاب همچنین به فهرست بلند جایزه بوکر بین المللی راه یافته است. منتقدان، این اثر را به دلیل قدرت احساسی اش و توانایی اش در ترسیم تصوری متفاوت از جنگ، مورد ستایش قرار داده اند.
رمان «چهار سرباز»، به رغم اینکه مانند بسیاری از رمان های جنگی از نمایش صحنه های خشن پرهیز می کند، بر احساسات و تجربیات سربازان در زمان های استراحت بین نبردها متمرکز است. این رمان داستانی مختصر اما اثرگذار در زمینه دوستی، گذر زمان و تأثیر جنگ بر انسان ها به شمار می آید. هوبرت مینگارلی با سبک ساده و مینیمالیستی خود، اثری خلق کرده که به یادگیری درباره جنگ و دوستی دعوت می کند و در ذهن خواننده باقی می ماند.