توسعه اقتصادی با باز تعریف مدیریت و مالکیت اجرای پروژههای کلان
امین عربی*- تودارو بر این باور است که اقتصاد توسعه دامنه وسیعی دارد. این علم علاوه بر اینکه به تخصیص کارای منابع تولیدی کمیاب موجود و به رشد مستمر آن در طول زمان میپردازد، با فرآیندهای اقتصادی، اجتماعی و نهادی، چه عمومی و چه خصوصی که لازمه بهبود سریع حداقل با معیارهای تاریخی و وسیع زندگی تودههای فقیر، بی سواد و گرفتار سوء تغذیه سرو کار دارد.
از نظر هایامی هدف نهایی اقتصاد توسعه باید درک فراگردی که طی آن گسترشهای کمی متغیرهای اقتصادی نظیر سرمایه و نیروی کار با فرهنگ و نهادهای مرتبط با یک نظام اجتماعی که از رشد اساسی درآمد سرانه حمایت میکند، در تعامل باشد. از نگاه نوبخت آمریکا و انگلستان در نتیجه فرایندی درونزا و بر مبنای پویش نهادهای غیر رسمی توسعه یافتهاند.
تفاوت بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه به صورت موردی نشان میدهد همچنان که مدیریتهای کلان پروژه ها، در کشورهای توسعه یافته در دست دو و نیم درصد افراد با استعداد بالا قرار دارد و اقتصاد را به جلو میبرد در کشورهای در حال توسعه، دو و نیم درصد افراد کم استعداد هستند که مانع اصلی رشد و توسعه میباشند. حلی برای برون رفت از این مشکل در کشورهای در حال توسعه ارایه میدهد.
کلان پروژهها در بخشهای عمومی و خصوصی
تصمیم گیری برای اجرای پروژههای کلان اقتصادی در بخشهای خصوصی و عمومی، در سایه امنیت و تحت عوامل و شرایط مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی صورت میگیرد. سرمایه گذاران بخش خصوصی پس از آگاهی از شرایط بازار، ملاحظات فنی و حساب سود و زیان، اولویتهای سرمایه گذاری خود را انتخاب میکنند. در بخش دولتی نیز سرمایه گذاریها عموما برای افزایش رفاه جامعه صورت میگیرد. دامنه وظایف دولت در کشورها، متفاوت است و در کشورمان ایران، دولت، در دامنه گستردهای از فعالیتهای اقتصادی حضور دارد و مالکیت و مدیریت بسیاری از پروژههایی که انجام آنها توسط بخش خصوصی امکان پذیر است، را در اختیار دارد.
قدرت مشروع به معنی توانایی دستیابی به اهداف یا پیش برد منافع، از طریق فرآیندهای برنامه ریزی و تصمیم گیری اعمال میگردد. منشاء قدرت، میتواند منبعث از نهادهای سیاسی، علمی، فرهنگی و مذهبی باشد. در اینجا منشاء قدرت برای مدیریت و اجرای پروژه ها، در دو نوع سیاسی و علمی خلاصه میشود و هر کدام به روشی بر پایه سنت و عرف حاکم بر جامعه اعتبار و سرمایه اجتماعی را پشت سر خود دارند.
قدرت مدیریت با پشتوانه علمی و قدرت مدیریت با پشتوانه سیاسی
برای توضیح قدرت مدیریت با پشتوانه علمی در مقایسه با مدیریت با پشتوانه سیاسی، نوعی کالا یا خدمت را در نظر گرفته میشود که هم توسط بخش خصوصی و هم توسط بخش دولتی قابل ارایه است. ساخت بیمارستانی برای ارایه خدمات بهداشتی را در نظر میگیریم. منشاء قدرت برای چنین پروژهای میتواند منبعث از توان سیاسی یا توان علمی باشد. قدرت سیاسی موتور محرک ساخت پروژههای دولتی و قدرت علمی موتور محرک پروژههای بخش خصوصی محسوب میشود.
اکنون تفاوت دو نوع مدیریت برای پروژههای کلان در کشورهای در حال توسعه تصویر واضح تری از خود، نشان میدهد. مدیریت با پشتوانه علمی، بیشتر در بخش خصوصی بکار گرفته میشود و مدیریت با پشتوانه سیاسی بیشتر بخش دولتی را هدف قرار میدهد. مدیریت با پشتوانه علمی در اینجا شامل توان علمی، تخصصی، هنری، ورزشی و سایر توانمندیهایی است که شخص از طریق فعالیتهای حرفهای خود به دست میآورد و این توانمندی، سرمایههای اجتماعی قابل ملاحظهای را جمع میکند و این سرمایه اجتماعی در مسیر ساخت و تولید یک کالا یا خدمت قرار میگیرد.
سرمایههای مورد نیاز پروژهها
سرمایه مورد نیاز طرحهای عمومی با مالکیت و مدیریت دولت از طریق بودجه عمومی تامین میشود. برای اجرای طرحهای بخش خصوصی، نخبههای علمی یا فرهنگی به صورت فردی یا از طریق ثبت بنیاد خیریه یا شرکت، نخبگان یا متخصصینی را دور خود جمع میکنند و بنای یک طرح، آغاز میشود.
تمام سنت ها، عرفها و مذاهب، نیکوکاری را تشویق و ترغیب میکنند. منابعی که از طریق انسان دوستی و نیکوکاری در سراسر جهان تامین میشود بسیار قابل ملاحظه است.
مدیران و کارآفرینانی که میتوانند کمکهای انسان دوستانه را در مسیر تولید و رشد جامعه قرار دهند، کمک بزرگی به اقتصاد و برنامههای شکوفایی اجتماعی مینمایند. از این جهت که بسیاری از اهدا کنندگان کمک ها، تخصص لازم برای تبدیل سرمایه برای تولید ثروت را ندارند و این کارآفرینان هستند که توانمندی این کار را دارند.
نهادگرایان ارزش بالایی برای نهادهای اجتماعی در خدمت توسعه قایل هستند. در واقع آنچه محرک رشد و توسعه اقتصادی است، وجود سرمایههای انسانی قدرتمند برای اجرای ابر پروژه هاست.
زمان و مکان اجرای کلان پروژهها و برنامههای توسعه
در مورد استعلامهای فراوانی که برای پروزهها وجود دارد برای پروژههای دولتی با دستور مدیر ارشد و حواله بار مسئولیت، مشکل حل میشود ولی در مورد پروژههای خصوصی با پشتوانه اجتماعی مدیران میانی برای انجام کار دست به دامن استثنائات قانونی میشوند تا از این طریق مشکل را حل کنند و معمولا نیز حل میشود.
در مورد مکان یابی پروژههای دولتی، معمولا فشارهای سیاسی جای خود را به روشهای علمی مکان یابی میدهد. اثبات این موضوع کار سختی نیست. پروژههای زیادی وجود دارد که ساخت آنها در کنار دریا، در اولویت است ولی این پروژهها در مرکز و دشت و کویر با حداقل آب احداث شدهاند. برای این پروژهها تامین آب با دشواری مواجه است و محصولات آنها نیز باید با صرف هزینه بالا به سواحل دریا انتقال یابد. این مکان یابیهای نادرست، منابع آب را نابود و کشاورزی را که در آن تولید محصولات راهبردی ضرورتی انکار ناپذیر است را با چالش روبهرو ساخته است.
کارآفرینی
اهمیت کارآفرینی در مرتبهای قرار دارد که رسالت نسل سوم دانشگاه ها، توسعه بر اساس کارآفرینی تعریف شده است. دانشگاههای پیش رو در این زمینه پیوندهای عمیقی با مراکز تولید و خدماتی با مدیریت علمی و مالکیت خصوصی برقرار نمودند و توفیقات بسیاری از ایدههای پژوهشی از طریق این پیوند بدست آوردند؛ بنابراین پروژههای خصوصی بزرگ با توان تولید یا استقراض فناوری در کنار دانشگاهها زایش کارآفرینی را در پی دارد
استخدام و بکار گیر نیروی انسانی در مراکز دولتی بر اساس شایستگیها نیست و شاخصهای زیادی به صورت قانونی در جذب و بکارگیری نیروی کار وجود دارد که کار را برای جذب نخبهها سخت میکند. از طرفی موانع زیادی برای ابتکار و ایدههای جدید در مراکز دولتی وجود دارد. اگر چه انتظار بر این است که سرریز دانش از مراکز دولتی و عمومی صورت گیرد ولی با این حال تجاری نمودن دانش و کسب ثروت از دانش توسط بخش خصوصی کارنامه قابل قبولی دارد.
نتیجه گیری
کشورها بسته به قوانین و مقررات و فرهنگ حاکم بر کشور و میزان سهم و نقش دولت در اقتصاد میتوانند از دو نوع مدیریت و مالکیت دولتی و خصوصی استفاده نماید. در جایی که فشارهای سیاسی، طرحهای اقتصادی را در جهت غیر بهینه، سوق میدهد و قوانین و مقررات در جلوگیری از فساد کارایی ندارد، مدیریت خصوصی با پشتوانه علمی توصیه میشود. برای طرحها با پشتوانه علمی، زمینه جذب کمکهای انسان دوستانه به نحو بهتری فراهم است. بهترین شاخص برای بیان کارایی این طرحهای سهم این طرحها از بازار آن کالا یا خدمت و میزان خدماتی است که براساس انتظارات کمک کنندگان به افراد کم درآمد صورت میگیرد.
در هر دو مدیریت میزان دانش افراد نقش مهمی در کارآمدی پروژهها دارد. دولتها بر اساس قوانین و مقررات و منافع حزبی و رقابتهای انتخاباتی در یک سیستمی که نظارت درستی صورت نمیگیرد و در جایی که بودجه از منافع عمومی تامین میشود جذب نخبگان با دشواری همراه است. در صورتی که بقای طرحها با مدیریت خصوصی در جذب نخبگان و بکارگیری آخرین فنآوریها همراه است؛ بنابراین مدیریت با پشتوانه علمی برای پروژههای خصوصی رقیب قدرتمندی برای اجرای پروژههای کلان با ویژگیهای کالاهای عمومی محسوب میشود.
برای دریافت متن کامال مقاله اینجا کلیک کنید.
*عضو انجمن اقتصاد ایران