یادداشت های منوچهر والی زاده در زمینه دوبله «لوک خوش شانس» و دیدار با صدای بدل او + فیلم

صدایش حسی از انرژی و شادابی را منتقل می کرد؛ همیشه پرانرژی و خوشرو. او یکی از معدود بزرگان عرصه دوبله بود که هرگز تلفنش را بدون پاسخ نمی گذاشت. در هر وضعیتی، با مهربانی به پرسش های خبرنگاران پاسخ می داد. نمونه ای از این رفتار را می توان در چند ماه پیش و در شب یلدا مشاهده کرد. با وجود آنکه بیماری، صحبت کردن را برایش دشوار کرده بود، اما با فروتنی با تشکر از احوال پرسی مان، در دسترس بود. در پایان هم برای مردم عزیز ایران آرزوی سلامتی کرد و از همه خواست تا برایش دعا کنند.
منوچهر والی زاده با همان صدایی که به صدای تام کروز مشهور است و به خاطر شخصیت لوک خوش شانس محبوب است، مدتی به دلیل بیماری در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان بستری بود و در صبح چهارشنبه، اول اسفند ماه به لقاء معبود شتافت.
او سال ۹۶ به آمد و با همان روحیه دوستانه و شوخ طبعی که از او انتظار می رفت، با صبر و حوصله به پرسش های ما پاسخ گفت. آنچه در ادامه می خوانید، بخش های کلیدی این گفت وگو است.
منوچهر والی زاده در چهارم تیرماه سال ۱۳۱۹ در کوچه بوشهری بین خیابان های لاله زار و سعدی به دنیا آمد. او خود را اینگونه معرفی کرد: «ما یک خانواده با وضعیت مالی پایین بودیم. پدرم انباردار شرکت تلفن در سعدی جنوبی بود و ما در فضای کوچک انتهای انبار، با دو اتاق زندگی می کردیم. من تا سال دوم دبستان به escola «ادیب» رفتم، اما بعد از کلاس دوم به دبستان «برزویه» در محله عرب ها در خیابان ناصرخسرو منتقل شدم و تا پایان ششم ابتدایی در آنجا تحصیل کردم. یکی از افتخارات من در آن دوران این بود که شاگرد مرحوم آقای نیرزاده نوری بودم که او به عنوان اولین فرد، در دوران انقلاب با ریتم الفبا را به کودکان در تلویزیون آموزش داد.»
به گفته خودش از سن ۹ سالگی به تئاتر علاقمند شد و این عشق نهایتاً او را به عرصه دوبله کشاند.
والی زاده در توصیف آغاز فعالیتش در دوبله یادآور شد: پرویز بهادر که از گویندگان معروف رادیو بود، از من خواست تا در یک فیلم ایتالیایی به نام «نرون و مسالینا» به اندازه یک خط گویندگی کنم. پس از آن دوباره به دنیای تئاتر بازگشتم. می دانید که تئاتر مادر هنرهای نمایشی است. در سر لاله زار تئاتری به نام «تهران» می زیست و من در آنجا کار کردم. منصور متین که یکی از هنرپیشگان معروف لاله زار بود و همسرش خانم مورین که کارگردانی می کرد، نیز در آنجا حضور داشتند. من در این تئاتر نقش یک گدا را بازی کردم که تنها یک جمله می گفت و صدایم در صحنه طنین انداز شد. منصور متین، که یکی از نخستین دوبلورها و مدیران دوبلاژ بود، صدای مرا شنید و پرسید آیا دوبله می کنم؟ من هم که با این کار آشنایی مختصری داشتم، پاسخ مثبت دادم. در سال ۱۳۳۸ به استودیو «شاهین فیلم» در خیابان بهار کنونی ملحق شدم و نقش های کوچک تری را صداپیشگی کردم. متین من را به استاد و پدر دوبلاژ ایران، علی کسمایی، معرفی کرد و من چند سالی را در کنار او به کار پرداختم و به دوبلور حرفه ای تبدیل شدم.
هر چه می کردم، باز هم به دوبله برمی گشتم
او تأکید داشت که شناخته شدنش در دوبله، موجب شد پیشنهاد بازی در فیلم ها را نیز دریافت کند.
والی زاده چنین تعریف کرده بود: «پدرم از شرکت تلفن بازنشسته شد و من همزمان با کار دوبله، به مدت سه سال به عنوان کارمند دفتری در شرکت تلفن مشغول به کار بودم. به مرور کار دوبله ام افزایش یافت و ساعت هفت صبح به اداره می رفتم. سپس ساعت ۹، علی کسمایی زنگ می زد و از من می خواست به استودیو «ایران فیلم» بیایم تا همکاری کنیم و من در آنجا با گویندگانی مانند پرویز بهرام، جلال مقامی، منوچهر اسماعیلی و چنگیز جلیلوند کار کردم. استاد ما در عرصه دوبله آقای کسمایی بود که او نیز مقید به سخت گیری نبود و چند بار که با او کار کردم، از صدای من خوشش آمد. «النا و مردان» سومین فیلمی بود که برای او کار کردم و نقش اصلی را بر عهده گرفتم. دو تا سه سال از کار دوبله ام می گذشت و شناخته شده بودم تا اینکه در سال ۱۳۴۰ پیشنهاد بازی در یک فیلم به من داده شد. فیلم نخست من با نام «خداداد» به همراه ویدا قهرمانی و تاجیه احمدی بود. باید بگویم که حرفه اصلی من دوبله است و از همان ابتدا تصمیم داشتم که دوبلور و گوینده شوم، چرا که از سنین دبستان به گویندگی علاقه داشتم و کارهای متنوعی کردم که به هر حال به دوبله ختم می شد.
ارادت منوچهر والی زاده به علی نصیریان
این دوبلور پیشکسوت بر این باور بود: «صدا و بیان خوب در بازیگری بسیار حائز اهمیت است. اگر نمایش رادیویی بازی کنی و فاقد صدای مناسب و بیان صحیح باشی، به درستی نمی توانی نقش خود را ایفا کنی و نیز در بازیگری برترین نخواهی بود. صدا و بیان، نکات ابتدایی در بازیگری به شمار می روند، زیرا فیزیک را همه دارند و نقش را ایفا می کنند، اما باید دارای بیان و صدا نیز باشند. نظیر آقای نصیریان که به او ارادت دارم و با سن و سالی که دارد، ببینید بر روی صحنه چه بیان و احساسی دارد. آقای نصیریان در ۲۰ سالگی نمایشنامه «بلبل سرگشته» را نوشت و نقش اول آن را در تئاتر «جامع باربد» ایفا کرد که صدای او در لاله زار مانند بمب طنین انداز شد. من همین شب عید (سال ۹۶) نمایشنامه «بلبل سرگشته» را قرائت کردم.»
در این بخش ویدئویی از مصاحبه منوچهر والی زاده با و خاطراتش را تماشا کنید:
می توانم صدایم را به هر شکلی درآورم
والی زاده در سخنانش از اهمیت حفظ صدا که باید با مراقبت نگهداری شود، گفتگو کرده بود.
این دوبلور فقید به این مسئله تأکید داشت: «خداوند آدمی را خلق کرده و به هر فرد که توجه داشته باشد، ویژگی ای خوب عطا کرده است که گاه خودمان آن را نابود می کنیم. افرادی که در عرصه صدا مشغول به کارند، باید به بهترین شکل از صدای خود بهره برداری کنند. من می توانم صدای یک پیرمرد هفتاد ساله و یا یک جوان هجده ساله را تقلید کنم. این به خاطر تجربیات پنجاه ساله ام است که می توانم صدایم را به هر شکلی ایجاد کنم؛ البته صدا باید دارای انعطاف باشد تا بتوانید به صورت های مختلف صحبت کنید و تارهای صوتی تان را تغییر دهید. درحالی که برای گویندگان و دوبلورها، خواب کافی و اجتناب از دود و مشروبات الکلی نقش کلیدی دارد تا صدایشان را سالم نگه دارند. اگر شب به خوبی نخوابید، صبح، نه حال و روز خوبی خواهید داشت و نه صدای مناسبی برای صحبت. ما شب ها کارهای زیادی داشتیم، اما خواب نیز کافی بود. ما از ۱۱ شب تا ۹ صبح در کار بودیم و به دوبله فیلم ها مشغول بودیم. هوشنگ کاظمی، که برادر مرحومه ژاله کاظمی (دوبلور) بود، فیلم های هندی را دوبله می کرد و تازه ساعت ۹صبح می نشست تا فیلمی که در شب باید پخش می شد را تهیه کند. در آن زمان به دلیل داشتن انرژی، به ساعت کار توجهی نمی کردیم.
در بسیاری از نقش ها گریه کردم
او با تأکید بر اینکه دوبلور باید حالات شخصیتی جای شخصیت را ایفا کند، در این خصوص گفت: در اینجا است که صدا باید منعطف باشد تا بتوانی به طور دلخواه، لحظات غم و شادی شخصیت را به تصویر بکشی. حس غمگینی و شادی تجربه ای به دست می آید؛ زیرا من برای نقش های متفاوت صحبت کرده ام و می دانم که هر فرد چگونه گریه یا می خندد. من در بسیاری از نقش ها به گریه افتاده ام. می توانی به صورت مصنوعی گریه کنی، اما اگر این عمل به صورت طبیعی اجرا شود، حس و حال بهتری منتقل می شود و زیباتر خواهد بود. هر فردی که به دوبله علاقه مند است، باید با حس و حال پیش برود تا به ترقی برسد؛ در هیچ شغلی نمی توان به صورت مصنوعی پیشرفت کرد. اگر کاری را به زیبایی انجام دهی، در آن موفق خواهی شد.
والی زاده همچنین درباره اهمیت تجربیات در دوبله چنین اظهار داشت: افرادی بودند که به حرفه دوبله وارد شدند اما بیشتر از دو ماه نتوانسته اند بمانند، زیرا آنها باید در اتاق دوبله نشسته و صحبت دوبلورها را بشنوند و جای شخصیت ها را درک کنند. باید از این تماشا لذت ببری، بیاموزی و کار را دست بگیری نه اینکه به خود بگویی که من هم صدای خوبی دارم، پس چرا او نقش اول فیلم را دوبله می کند. باید بدانی که آن فرد چهل سال تجربه دارد. ما یک فیلم سینمایی را در یک روز دوبله می کنیم به خاطر اینکه تجربیات پنجاه ساله داریم، اما با دو گوینده تازه کار، دوبله همان فیلم ممکن است به دو هفته طول بینجامد.
به گفته زنده یاد والی زاده، تقلید صدا در دوبله بزرگ ترین عیب است.
این دوبلور با سابقه همچنین در خصوص کیفیت و دشواری دوبله سریال های کره ای گفت: ما دوبلور هستیم و وظیفه داریم هر فیلم را با بیان و صدای خوب از هر زبانی به فارسی ترجمه کنیم تا برای مخاطب جذاب باشد. این روزها بیشتر فیلم ها کره ای هستند. زمانی که کیفیت فیلم مناسب نباشد، دوبله از لذت کمتری برخوردار است، اما برخی از کارهای کره ای مانند «جواهری در قصر» و «سال های دور از خانه» (اوشین) کیفیت خوبی دارند. در سریال «امپراطور دریا» دانشجویان هنر کره ای به ایفای نقش پرداخته بودند، در سریال هایی که این جوانان بازی می کنند، پیدا کردن جای مکث دیالوگ ها دشوار است. در این گونه کارها، برای مدیر دوبلاژ سینک کردن مشکل می شود تا من به عنوان دوبلور بتوانم به جای شخصیت صحبت کنم. اگر دوبله ناسینک باشد، مسئولیت آن بر عهده مدیر دوبلاژ می افتد زیرا او مسئول اصلاح فیلم است و دوبلور تنها عمل دوبله را انجام می دهد.
او همچنین تأکید کرده بود: دوبله فیلم و سریال های چینی به مراتب دشوارتر از کره ای است؛ ما فیلم های انگلیسی زبان را بهتر دوبله می کنیم زیرا با واژه ها آشنا هستیم و می دانیم کجای دیالوگ مکث وجود دارد. اما در فیلم های کره ای، ژاپنی و چینی، کلمات را نمی فهمیم. دوبله کارهای چینی دشوارتر است به این دلیل که دیالوگ ها در این فیلم ها فقط صوتی است و کلامی مطرح نمی شود؛ گرچه تجربه کاری به شما این امکان را می دهد که به جای هر شخصیتی موفق به صحبت شوید.
جای تام کروز و تام هنکس صحبت کردم
والی زاده که صداش به تام کروز معروف است، در روایت هایش بیان کرد: من معمولاً جای تام کروز و تام هنکس صحبت می کردم. به عنوان مثال، اگر ۱۰ کار از تام کروز وجود داشته باشد، هشت فیلم آن را من دوبله کردم. در گذشته، هر بازیگر با یک دوبلور همخوانی داشت اما امروزه سیستم به صورت ماشینی درآمده و اگر من نخواهم بیایم، فرد دیگر جایگزین من می شود، چرا که دیگران از هنر دوبله دوری می کنند و صرفاً می خواهند فیلم را با دوبله به زبان فارسی مشاهده کنند. این افراد با کسانی که از هنر دوبله و صدا لذت می برند، تفاوت دارند. من از کودکی در این حرفه فعالیت داشتم و نمی توانم عشق خود را فراموش کنم؛ بنابراین تلاش می کنم به خوبی جای بازیگران فیلم صحبت کنم تا حداقل خود را راضی کنم.
این هنرمند فقید که به عنوان صدای شخصیت «لوک خوش شانس» نیز شناخته می شود، از خاطراتش در دوبله کارتون «لوک خوش شانس» چنین گفت: «زیر ۲۶ قسمت از کارتون «لوک خوش شانس» که پخش شد، واکنش های زیادی به همراه داشت. شاید من بیشتر به عنوان دوبلور این کاراکتر شناخته شوم تا دوبلور تام کروز! در اواسط پخش این کارتون، یکی از روزنامه ها با من تماس گرفت تا به دفترشان در خیابان طالقانی بیایم. از شهرستان ها تماس گرفته بودند که از والی زاده دعوت کنند تا بتوانند با او صحبت کنند. من به دفتر روزنامه رفتم و از ساعت ۳ بعد از ظهر تا ۹ شب به پرسش ها پاسخ می دادم. وقتی روزنامه چاپ شد، در صفحه اول تیتر بزرگ زدند: مصاحبه با لوک خوش شانس! من هم به شدت دلسرد شدم و به سردبیر روزنامه زنگ زدم و پرسیدم چگونه با لوک خوش شانس که یک شخصیت کارتونی است، مصاحبه کرده اید، حداقل می توانستید بنویسید مصاحبه با گوینده لوک خوش شانس.»
زیبایی کار ما با استخدام در صداوسیما از بین می رفت
زنده یاد والی زاده همواره شغل خود را آزاد می دانست و اشاره داشت: دوبلورها در سازمان صداوسیما رسمی نمی شوند. در سال ۵۸ تصمیم داشتند که افراد قدیمی مستقر در سازمان را استخدام کنند، اما ما زیر بار نرفتیم، زیرا هنوز شغل مان آزاد بود. انجمن گویندگان نیز این موضوع را تأیید نکرد. استودیوهای بیرون برای تولید فیلم به ما نیاز داشتند و به همین خاطر ما نمی توانستیم فقط در سازمان باقی بمانیم. از این تصمیم پشیمان نشدیم زیرا اگر می خواستیم استخدام تلویزیون شویم، به حقوق بگیر تبدیل می شدیم. اگر استخدام می شدیم، زیبایی و روح کار ما از دست می رفت و کارمان حالت اداری پیدا می کرد و عشق و علاقه ای باقی نمی ماند، اما امروز با رغبت، کار خود را انجام می دهیم. شغل هنری نباید به استخدام وابسته باشد.
منوچهر والی زاده که پیش از این به مدت حدود یک ماه در بیمارستان تحت درمان بود، چهارشنبه، اول اسفند ماه در سن ۸۴ سالگی به سبب بیماری درگذشت. اطلاعات مربوط به تشییع پیکر این هنرمند برجسته عرصه دوبله و صدا به زودی اعلام خواهد شد.