فرایند آغاز خواب دیدن در مغز به چه صورت است؟

روزنامه جوان به بررسی خواب و رؤیا پرداخته و می نویسد:

از اواخر قرن نوزدهم، محققان علمی شروع به تحلیل سازوکار سیستم عصبی در زمان خواب و نحوه فعالیت نورون ها و بخش های مختلف مغز در هنگام خواب دیدن کردند. ماری کالکینز، روانشناس معاصر، در سال ۱۸۹۳ به انجام تحقیقی در زمینه خواب پرداخت و در طول شب، شرکت کنندگان، که یک مرد و یک زن بودند، را بیدار کرده و از آن ها می پرسید که آیا خواب می بینند و سپس از آن ها می خواست تا وضوح خواب هایشان را توضیح دهند.

وی دریافت که رؤیاها به طور کلی در زمان حال اتفاق می افتند، به این معنا که بیشتر افراد در خواب های خود به موقعیت های معاصر یا تازه تاز تجربه شده توجه می کنند، نه به گذشته یا آینده. جالب اینجاست که اگر کسی در خواب خود به منزل دوران کودکی اش برمی گشت یا شخصی را می دید که سال ها از آخرین دیدارشان گذشته، سن خود در خواب تغییر نمی کرد. بدین ترتیب، او این نتیجه را گرفت که رؤیاها به زندگی واقعی ما وابسته اند و ارتباط زیادی با رویدادهای اخیر دارند.

پس از کالکینز، رویکرد پژوهش گران در زمینه خواب تغییر یافته و به تأکید بر معنای خواب ها سوق پیدا کرد. آنتونیو زادرا، پژوهشگر حوزه خواب و رؤیا در دانشگاه مونترال، توضیح می دهد که این تغییر عمدتاً ناشی از تأثیر زیگموند فروید بوده است. از سال ۱۹۰۰، او که پدر علم روانکاوی به شمار می آید، رؤیاها را در چارچوب امیال و انگیزه های سرکوب شده تحلیل کرد. فروید بر این باور بود که بسیاری از خواب های اضطراب آور حاصل تحریکات روان جنسی سرکوب شده اند و اضطراب موجود در خواب ها در واقع نشان دهنده لیبیدو (غریزه جنسی) سرکوب شده است. برای نمونه، اگر شخصی خواب مرگ یکی از افراد خانواده اش را می دید، فروید به این نتیجه می رسید که او در زمان کودکی، آرزوی مرگ آن فرد را کرده است.

 ذهنی سرگردان

با اینکه الگوهای مشخصی از فعالیت الکتریکی مغز به خواب دیدن یا عدم خواب دیدن مرتبط شده اند، هنوز هیچ نشانگر بیولوژیکی وجود ندارد که به طور قطعی اثبات کند فرد در حال رؤیا دیدن است. در دهه اخیر، محققان بیشتر بر روی «شبکه حالت پیش فرض» تمرکز کرده اند. این شبکه شامل مجموعه ای از نواحی مغز است که وقتی فرد به صورت غیرارادی و بدون هدف خاصی، ذهنش را رها می سازد یا دچار سرگشتگی می شود، فعال می گردد. به عنوان مثال، زمانی که کسی از پنجره به بیرون نگاه می کند و به موضوع خاصی فکر نمی کند، این نواحی در حال کار هستند. برخی از مدل های جدید، رؤیاها را نوعی سرگردانی ذهنی تشدید شده می دانند؛ به این معنا که در حالت خواب، ذهن به طور آزاد و بدون تمرکز بر یک موضوع خاص به تفکر و تخیل می پردازد.

یک فرضیه قدیمی این است که خواب دیدن می تواند به عنوان روشی برای شبیه سازی تهدیدات احتمالی عمل کرده و ما را برای خطرات آینده آماده سازد، اما زادرا بیان می کند که در بسیاری از خواب ها هیچ گونه تهدید جسمی یا روانی وجود ندارد. به اعتقاد او، یکی از دلایل خواب دیدن این است که ما در بستر خواب، تجربیات بیداری را در قالبی از گذشته بهتر تفسیر می کنیم. به واقع، رؤیا فرایندی است که مغز ما از طریق آن، داده ها و تجربیات گوناگون را به گونه ای خلاقانه و sometimes غیر منطقی پردازش می کند تا با واقعیت ها سازگار گردد و پیش بینی هایی از آینده ارایه دهد.

 بررسی عاطفی

توضیح دیگری که ارائه می شود این است که خواب دیدن به ما یاری می رساند تا احساسات خود را پردازش کرده و تنظیم کنیم. سارا مدنیک، دانشمند علوم شناختی در دانشگاه کالیفرنیا، می گوید رؤیاها یک «فضای امن» به حساب می آیند که به ما این امکان را می دهند تا تجربیات عاطفی سنگین را به بحث بگذاریم و سناریوهای مختلفشان را مجسم کنیم. در طول رؤیادیدن، افراد ممکن است با احساسات و هیجان های قوی مواجه شوند، اما این احساسات پس از ورود به مرحله خواب عمیق تر کاهش یافته و آرامش می گیرند؛ این پروسه به ما در کنترل هیجان ها و پردازش احساسات یاری می رساند.

مدنیک در پژوهش های خود دریافت که برای افرادی که یک رویداد هیجانی منفی را تجربه کرده اند، خواب دیدن درباره آن می تواند به کاهش احساسات مرتبط با آن کمک کند.

او همچنین رؤیاها را نوعی «درمان شبانه» می داند و به تحقیقاتی اشاره می کند که نشان می دهد در میان افرادی که طلاق گرفته اند، کسانی که درباره همسران سابق خود خواب دیده اند، پس از گذشت یک سال علائم افسردگی کمتری را تجربه کرده اند.

 بینش هایی در باب رؤیاها

رؤیاها می توانند دیدگاه های مهمی در زمینه سلامت روانی افراد ارائه دهند و سرنخ هایی باشند که به محققان کمک کنند تا ارتباطات پیچیده میان ذهن و بدن را بهتر درک کنند.

به گفته زادرا، افرادی که استرس یا اضطراب بیشتری دارند، بیشتر رؤیاهای منفی و ترسناک را تجربه می کنند و تعاملات خصمانه در خواب های آنان بیشتر از تعاملات دوستانه است، همچنین آن ها در خواب خود بیشتر شکست را می بینند تا موفقیت را؛ در مقابل، با بهبود در وضعیت سلامت روان، تغییراتی نیز در محتوای خواب های آن ها مشاهده می شود.

بسیاری از افرادی که دچار اختلالات خلقی مانند افسردگی، اضطراب و اختلال استرسی پس از سانحه (PTSD) هستند، الگوهای متفاوتی از خواب را گزارش می کنند؛ به ویژه اینکه مرحله خواب REM، که بیشترین خواب ها در آن رخ می دهد، در این افراد به طور معمول طولانی تر از حالت طبیعی است و به تبع آن تعداد و نوع خواب ها نیز متنوع تر می شوند. بنابراین، اگر فردی با اختلال استرسی پس از سانحه مواجه با کابوس های مکرر باشد، این موضوع می تواند نشانه ای از وخامت وضعیت او باشد و به عنوان هشداری برای لزوم اقدامات درمانی جدی تر به حساب آید.

2727

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا