براساس گزارش خبرگزاری مهر و به نقل از دانشگاه تهران، گروهی از پژوهشگران به سرپرستی مهدی قربانی، استاد دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، اقدام به انجام یک پژوهش میدانی نمودهاند. هدف این پژوهش بررسی و بهرهبرداری از دانش محلی و ابتکارات بومی برای مدیریت پایدار منابع آبی بوده است. در این مطالعه، محققان از روشهای مختلفی شامل مشاهده مستقیم، مشارکت و مصاحبههای عمیق با ۱۷۳ نفر از بهرهبرداران خبره استفاده کردهاند تا نظام اجتماعی، نوآوریهای محلی و انواع کمکها را تحلیل کنند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داده که به کارگیری دانش اکولوژیکی بومی میتواند یک راهکار پایدار برای مدیریت منابع آب در منطقههای خشک جنوب کشور باشد.
نتایج این پژوهش همچنین حاکی از آن است که مدیریت منابع آبی در محیطهای خشک تنها از طریق فناوریهای نوین ممکن نیست. بلکه باید به خرد جمعی و سیستمهای بومی که ناشی از قرنها تجربه و تعامل مردم با محیط طبیعی است، توجه کرد. احیای دانش مدیریت آب بومی خواستهای است که نه تنها به پایداری منابع آب کمک میکند، بلکه موجب تقویت سرمایه اجتماعی و فرهنگی در منطقه میگردد.
دادههای به دست آمده از این مطالعه نشاندهنده اهمیت نقش و مسئولیت نظام اجتماعی در مدیریت پایدار منابع آب است. در دشت گِزیر، سازمان اجتماعی معروف به «دِهْگون» وظیفه کلیدی توزیع عادلانه و پایدار آب را به عهده دارد که شامل افراد معتمد محلی است. این سازمان پیش از اصلاحات ارضی تحت هدایت «کدخدا» فعالیت میکرد و در حال حاضر «خَرّاس» وظایف مشابهی را ایفا میکند. این تشکل اجتماعی مسئولیتهایی از قبیل پیشگیری از درگیریهای آبی، نظارت بر ساخت و مرمت سازههای آبی بومی و همچنین تعیین حقابه بهرهبرداران را به عهده دارد و نمونهای روشن از یک نظام موفق در حکمرانی محلی منابع آب به شمار میرود.
در قسمت دیگری از این پژوهش، سازههای بومی مدیریت آب به طور دقیق مورد بررسی قرار گرفتهاند. سازه «مَقسَم» که نخستین سازه تقسیمکننده سیلاب است، مسئول تعیین حقآبه بهرهبرداران در دشت گِزیر میباشد و «عَلْگَه» از طریق چِشها، حقآبه کشاورزانی که بهطور مشترک از یک سازه استفاده میکنند، را مشخص میکند. «بَند» به عنوان حوضچههای خاکی برای ذخیرهسازی موقت و انتقال آب به چاههای نُزوْ و بندهای پاییندست عمل میکند. چاههای «نُزوْ» به منظور آبیاری محصولات زراعی و در عین حال افزایش سطح آبهای زیرزمینی مورد استفاده قرار میگیرند. همچنین سازههای «یُوْرَد و عَلْ» حقآبه زمینها و روستای پاییندست را تعیین میکنند. «بُرکُو» یا آبانبار نیز محلی برای ذخیره آب است که در ایام خشکسالی به عنوان منبع آب شرب بهرهبرداری میشود. این سازهها به عنوان برترین ابتکارات محلی دشت گِزیر در این تحقیق شناسایی و معرفی شدهاند.
طبق یافتههای این پژوهش، دانش بومی در دشت گزیر نوعی دانش پویا و مبتنی بر تجارب عملی ساکنان است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. نظام اجتماعی به واسطه این دانش و مشارکت فعال بهرهبرداران، انسجام اجتماعی و مدیریت مشترک منابع آب را در یک منطقه با شرایط خشک تقویت کرده است. این یافتهها بر ضرورت و اهمیت نهادهای محلی در حکمرانی مؤثر منابع آب تأکید میکند.
در نهایت، محققان این پژوهش بر ضرورت احیا و بهروزرسانی سازههای بومی با همکاری دولت و جوامع محلی؛ ثبت و مستندسازی دانش بومی برای جلوگیری از فراموشی این میراث و انتقال آن به نسل جوان و مدیران منابع آب؛ ایجاد فضاهای همکاری میان دولت و خبرگان محلی آب؛ ترکیب دانش بومی و دانش رسمی متناسب با شرایط اجتماعی و اکولوژیک مناطق هدف؛ توانمندیسازی نهادهای محلی و تقویت نظامهای اجتماعی مرتبط با آب تأکید کردهاند. این توصیهها به منظور تقویت نظام حکمرانی محلی منابع آب و انطباق آن با سیاستهای کلان ملی ارائه گشتهاند.
نتایج این پژوهش اخیراً در یک نشریه بینالمللی منتشر شده و از طریق این لینک برای پژوهشگران و مدیران حوزه مدیریت آب و انرژی در دسترس قرار دارد.
