صدای کمبود مالی در مدارس

“`html
نظام آموزشی مدارس دولتی هنوز هم به همین شکل سابق ادامه دارد، اما در بسیاری از آنها، بخصوص در کلانشهرها، این قانون به طور مؤثر پیادهسازی نمیشود. در اغلب این مدارس، حتی در مدارس سمپاد، از دانشآموزان خواسته میشود که شهریه بپردازند، اما این هزینه با عناوین دیگری مانند کمک مالی به مدرسه دریافت میشود. مادر یک دختر کلاس سومی که در منطقه ۵ تهران تحصیل میکند، در گفتگویی با «دنیای اقتصاد» بیان میکند: «زمانی که برای ثبتنام دخترم به مدرسه مراجعه کردم، برایم فرمی گذاشتند که به عنوان کمک هزینه مدرسه بود. با توجه به اینکه دو فرزند دیگر نیز دارم، قسطبندی کردند که باید طی یک سال دو میلیون تومان به مدرسه پرداخت کنم یعنی در مجموع ۶ میلیون تومان.» تحقیقات نشان میدهد که در مدارس سمپاد نیز، تا مبلغ ۳۰ میلیون تومان تحت عنوان کمک هزینه از دانشآموزان اخذ میشود.
این وضعیت بیانگر وضعیتی است که امروزه تقریبا ۱۷ میلیون دانشآموز به همراه خانوادههایشان درگیر آن هستند. البته مقدار و رقمها در تمام مدارس یکسان نیست و معمولا مدیر یا هیئت امنای مدرسه، در نهایت مبلغ کمک هزینه را تعیین میکند. هرچند برخی از مسئولان این مشکل را انکار میکنند و به انجمن آموزشوپرورش اعتراض میکنند که «عدالت آموزشی دارای ابعاد وسیعی است»، اما نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بهتازگی بر ضرورت تغییرات اساسی در نحوه مدیریت مدارس دولتی تأکید کرده و گفته است: «ما در نظر داریم طرحی برای مردمیسازی آموزشوپرورش با هدف اصلاح نحوه اداره مدارس و ارائه تحصیل رایگان تشکیل دهیم.» مسعود پزشکیان نیز در نخستین مصاحبه مطبوعاتی خود اظهار میکند که همگان باید برای تحقق عدالت آموزشی همکاری کنند. حال بیایید به عمق این موضوع پرداخته و بررسی کنیم که چگونه بیعدالتی آموزشی در جامعه پابرجاست.
بدون نام، تنها بیعدالتی آموزشی
هر بار که مهر به پایان میرسد و زنگهای آینده در ایران به صدا در میآید، دیگر نمیتوان به روشنی گفت که مدارس دولتی، نه تنها پرچمدار و در خط مقدم آموزش در ایران هستند، بلکه به نوعی وابسته به هزینههای دانشآموزان نیز تغییر وضعیت دادهاند. یکی از معلمانی که خواست نامش فاش نشود، در گفتگو با «دنیای اقتصاد» بیان میکند: «به نظر شما مدارس چگونه باید مدیریت شوند؟ هیچ سرانهای به مدارس تعلق نمیگیرد. مدیران باید چگونه هزینههای آب و برق و گاز را تأمین کنند؟ چارهای جز دریافت کمک هزینه از دانشآموزان ندارند.» وضعیت آشفته مدارس موجب شده است که در سالهای اخیر مدارس غیردولتی و خاص تأسیس شوند. با این حال، هنوز حدود ۸۰ درصد از جمعیت دانشآموزی ایران در مدارس دولتی تحصیل میکنند و تنها ۲۰ درصد امکان دسترسی به مدارس غیردولتی را دارند.
برخی از دانشآموزان که در حال حاضر در مدارس دولتی درس میخوانند، تصریح میکنند: «این انتخاب به دلیل نبود گزینه دیگر است و اگر خانوادههایشان وضعیت مالی بهتر داشتند، به مدارس غیرانتفاعی میرفتند.» با این حال، با توجه به شرایط اقتصادی فعلی، همه نمیتوانند وارد مدارس غیردولتی شوند، چرا که شهریههای آنها با در نظر گرفتن فوقبرنامهها میتواند به مقادیر ۱۰۰ تا ۲۵۰ میلیون تومان برسد. همچنین، اطلاعاتی که اخیراً منتشر شده، به وضوح نشان میدهد: «بیش از ۹۷ درصد از رتبههای برتر کنکور از مدارس غیردولتی فارغ شدهاند.» بنابراین، اگر مدارس سمپاد و فرهنگ را کنار بگذاریم، مشخص میشود که تنها افراد مرفه جامعه هستند که به این موفقیتها دست یافتهاند و این پدیده همخوانی زیادی با مفهوم برابری آموزشی ندارد. افزون بر این، با تأسیس تأثیر ۶۰ درصدی معدل در کنکور از سال آینده، سرنوشت دانشآموزان مدارس دولتی به کجا خواهد انجامید، در هالهای از ابهام به نظر میرسد.
بسیاری از این دانشآموزان به «دنیای اقتصاد» میگویند؛ «مدارس غیردولتی به خاطر هزینهای که دریافت میکنند، نمرات دانشآموزان را بالا میبرند و بنابراین شانس قبولی در کنکور نیز به طرز قابل توجهی افزایش مییابد.» کارشناسان آموزشی چنین وضعیتی را چیزی جز «بیعدالتی آموزشی» نمیدانند. علی عسگری، یکی از استادان و کارشناسان教育 در ایران، به موضوع دیگری نگاهی میاندازد و میگوید: «مسئله شهریه مدارس از زمان قبل از انقلاب در ایران و همچنین در بسیاری از کشورهای دیگر وجود داشته است. به گمان من آنچه اهمیت دارد، حفظ کرامت انسانی است که نیازمند آموزش و مدیریت صحیح برای این کار است. ما خوب میدانیم که هزینه آموزشوپرورش بسیار سنگین است، اما به نظر میرسد چنین شیوهای که داریم، گرهگشایی از مسائل جامعه ما نمیکند. در واقع اصل آموزشوپرورش باید مورد بازنگری قرار گیرد.
اگر سرمایه داشتم، فرزندم در جا بهتری تحصیل میکرد
طبق آخرین آماری که علی فرهادی، سخنگوی آموزشوپرورش اعلام کرده است: «تعداد دانشآموزان در ایران در سال ۱۳۹۲ شامل مدارس دولتی و غیردولتی حدود ۱۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بوده که این رقم به نزدیک ۱۷ میلیون نفر رسیده است.» بررسیهای انجامشده نشان میدهد که ایران در دهه ۶۰ بیش از ۸ میلیون دانشآموز داشت که اکنون این عدد تقریباً دو برابر شده است. از دهه ۶۰ تا ۸۰، اکثریت دانشآموزان به مدارس دولتی میرفتند و برای بسیاری از خانوادهها تعجبآور بود که والدین برای تعلیم و تربیت فرزندانشان هزینه بپردازند، اما این نگرش به تدریج تغییر پیدا کرد و مدارس غیرانتفاعی و خاص به سرعت رو به افزایش بودند.
نارضایتی از وضعیت مدارس دولتی به دلیل تعداد بالای دانشآموزان در هر کلاس، ناایمن بودن فضاهای آموزشی، نداشتن تجهیزات و امکانات آموزشی نظیر آزمایشگاه و کارگاه، رعایت نشدن کرامت انسانی، عدم پاسخگویی از سوی کادر آموزش و رویکردهای جدید تدریس، رو به فزونی است. «دنیای اقتصاد» در سال گذشته به بررسی دلایل این مسأله پرداخته و بسیاری از کارشناسان آموزشی به این نکته اذعان کردهاند که علت اصلی این فاجعه، کاهش بودجه آموزشوپرورش از سوی دولت از ۱۵ تا ۲۰ درصد بودجه عمومی در دهه ۶۰ و ۷۰ به حدود ۱۰ درصد بودجه عمومی در دهه ۸۰، بهخصوص در حکومت نهم و دهم (احمدینژاد) بوده است.
این واقعیت نشان میدهد که بودجهای که برای آموزش اختصاص داده شده، باوجود افزایش تعداد دانشآموزان، چه قدر کاهش یافته است و این وضعیت به جایی رسیده که یکی از خانوادهها که پسر ۱۲ سالهاش در یک مدرسه دولتی تحصیل میکند اظهار میکند: «فقر پدری بسوزد. اگر پول داشتم هرگز اجازه نمیدادم فرزندم در مدرسه دولتی تحصیل کند. در این کلاسها تعداد زیادی دانشآموز بینظم وجود دارند. به وضوح مشخص است که رفتار بچهها برای معلمان و ناظمها اهمیت ندارد. کلاسها معمولاً بین ۳۰ تا ۴۰ نفر است و معلمان عملاً قادر به ارائه آموزش مناسب نیستند. در زمان شیوع کرونا که آموزشها آنلاین بودند، خود معلمان نیز نمیتوانستند از فضای مجازی به خوبی استفاده کنند و بعد از آن هم با مشکل کمبود معلم مواجه شدند. آموزشهایی که در مدارس غیردولتی ارائه میشود اینجا وجود ندارد. در حال حاضر که دارم فرزندم را برای مدرسه آماده میکنم، واقعاً در فشار هستم. به خودم میگویم کاش اینطور نبود، اگر من هم اهل فساد و ریا میبودم، شاید میتوانستم فرزندم را به مدرسه بهتری بفرستم. اینگونه او میتوانست زندگی متفاوتی برای خود بسازد.»
وقتی کارد به استخوان میرسد
معاون فعلی وزیر آموزشوپرورش در پاسخ به نارضایتی والدین از اخذ هزینهها برای ثبتنام، تصریح میکند: «این مدارس تعداد محدودی هستند. ممکن است در برخی کلانشهرها به علت شرایط خاص، درخواستهایی برای کمکهای داوطلبانه وجود داشته باشد، اما کاملاً اجبار وجود ندارد و اگر شکایتی ارائه شود، ما ظرف سه روز به آن رسیدگی خواهیم کرد.» او همچنین تأکید میکند: «بعضی از مدارس به طور قانونی شهریه دریافت میکنند، مانند مدارس تیزهوشان یا سمپاد، یا مدارس هیئت امنایی که تابع قوانین خاص خود هستند. با این حال، مدارس دولتی عادی نباید هیچ هزینهای دریافت کنند.»
در حالی که مادر یک دانشآموز ۹ ساله در منطقه ۴ تهران نیز میگوید: «اگر هزینه کمک را به مدرسه نپردازیم، کادر آموزشی با ما بدرفتاری میکنند. این یک واقعیت است. مسئولان بیایند و ببینند که با فرزندان ما چه میکنند. برخی از کارکنان مدرسه آنقدر بد با ما رفتار میکنند که انگار از جایگاه اجتماعی نزولی آمدهایم و حق تحصیل و انسان بودن نداریم. واقعاً دیگر طاقتم تمام شده است.» عسگری در این باره میگوید: «مشکل این است که مدیریت صحیحی نداریم. در اینصورت حتی دریافت شهریه برای خانوادههای کمدرآمد نیز تبدیل به مشکلات چندانی نمیشود. وقتی افراد درک کنند که این آموزش سازنده است، تلاش میکنند هزینه را تأمین کنند. فرزندان باید به جای یادگیری محفوظات، تحت آموزشهای شهروندی قرار بگیرند. همچنین بچههایی که قادر به پرداخت هزینه نیستند، نباید مورد تحقیر واقع شوند. هیچ بچهای نباید به خاطر نداشتن هزینه از آموزش محروم شود.»
چرا مدارس دولتی از توجه خارج شدهاند؟
برخی از کارشناسان آموزشی معتقدند که «نحوه تعامل کادر مدارس دولتی عادی با والدین و دانشآموزان و عدم امکان مطالبهگری از جانب آنان، از دلایل اصلی گرایش خانوادهها به سمت مدارس غیردولتی است. در واقع، مدارس غیردولتی برای حفظ مشتریان خود، نسبت به والدین پاسخگو هستند و این نگرش موجب اطمینان خاطر خانوادهها میشود.» با این حال، کارشناسان تأکید دارند که روشهای آموزشی با مشکلات جدی مواجه هستند که نتیجهاش در کنکور نمایان میشود. بررسی روند کنکور در سالهای اخیر نشان میدهد که بیشتر دانشآموزان با رتبههای برتر از مدارس غیردولتی فارغالتحصیل شدهاند. با این وجود، محسن زارعی، رئیس مرکز سنجش و ارزیابی کیفیت نظام آموزشوپرورش، نظر دقیقی در این باره دارد و میگوید: «مجموع نمرات دانشآموزان مدارس دولتی بیشتر از نمرات دانشآموزان مدارس غیردولتی در رشتههای ریاضی، تجربی و انسانی بوده است.». زارعی بر این باور است که «علت این موضوع ناشی از تمرکز مدارس غیردولتی است، که با توجه به تأثیر نمرات امتحانات نهایی در کنکور، کماکان بر مهارتهای تستزنی و آمادگی دانشآموزان برای آزمون سراسری تأکید دارند.»
زارعی همچنین تأکید کرد: «آزمونهای نهایی سال گذشته سهم ۴۰ درصدی و امسال نیز سهم ۵۰ درصدی را به خود اختصاص دادند و طراحی سوالات بیشتر بر مبنای کتاب بوده و نه بر مبنای مهارتهای تستزنی و حفظیات، که این خود نشان میدهد که یادگیری واقعی باید در دانشآموزان این مدارس رخ دهد.» در حالی که بسیاری از مسئولان از بالا بودن رتبه مدارس غیردولتی خبر میدهند و همچنین از امتیازات ویژهای که دانشآموزان این مدارس دارند، فرشاد ابراهیمپور، معاون سابق وزیر آموزشوپرورش، این موضوع را تأیید کرده و میگوید: «معتقدم مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص سازمان ملی سنجش و آموزش کشور به درستی اجرایی نمیشود؛ چرا که سازمان ملی سنجش از زیر نظر وزارت علوم خارج شده و تحت نظر ریاستجمهوری قرار گرفته تا نظارت جامع بر امتحانات نهایی دانشآموزان انجام شود، اما هنوز این سازمان نظارت مؤثری بر این آزمونها ندارد.»
بنابراین، احتمال دارد که مدارس غیردولتی بتوانند نمرات دانشآموزان را به میزان بالاتری ارائه دهند که این موضوع نیازمند بررسی دقیق از سوی مسئولان جدید آموزشوپرورش است. با این حال، کارشناسان تأکید میکنند که مشکل آموزشی نه تنها مختص مدارس دولتی است، بلکه مدارس غیردولتی نیز از نظر کیفیت آموزشی دچار چالشهای جدی هستند. عسگری در این خصوص تأکید میکند: «حتی مدارس غیرانتفاعی نیز رویکرد مناسبی ندارند. به طور کلی در مدارس غیردولتی نوعی دوپینگ برای کسب امتیاز و نمره های بالا مستقیم ایجاد میشود. اشتباه من در این جاست که مدارس دولتی و غیردولتی هردو از نظر آموزشی نیازمند تغییرات و بهبودهایی هستند. انتظار میرود که فرزندان ما در مدارس غیردولتی عملکرد بهتری داشته باشند.
در هر صورت، بایستی یک عدالت آموزشی در کشور ما برقرار گردد تا دانشآموزان از امکانات آموزشی نسبتاً برابری برخوردار شوند.» برای مشاهده نتایج عملکرد آموزشوپرورش در مدارس دولتی و غیردولتی، نیازی به مشاهده دور نیست. مطالعات متعدد در این زمینه نشان داده است که دانشآموزان در نوشتن یک دیکته ساده با مشکل مواجهاند و نمرات ایران در آزمون جهانی پرلز به کف جدول افت کرده است، چرا که ۳۲ درصد از دانشآموزان ایرانی موفق به کسب نمره زیر ۴۰۰ شدهاند. به این معنا که ما در ادبیات و ریاضی در بین کشورهایی با مشکل جدی مواجه هستیم.
ناامنی، مختص مدارس دولتی یا غیردولتی نیست
تنها مسئله دانشآموزان در زمینه روشهای آموزشی نیست، بلکه خبری که به تازگی رئیس سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران اعلام کرده هم بسیار نگرانکننده است: «بیش از ۵۰ درصد از مدارس تهران ناایمن هستند و آموزشوپرورش هیچ اقدامی در این زمینه نکرده است.» او ادامه میدهد: «تمام مشکلات ایمنی را به صورت دقیق اعلام کردهایم و در انتظار اقدامات مسئولان هستیم.» از سال گذشته، ایمنسازی مدارس تهران در دستور کار آتشنشانی و سازمان مدیریت بحران قرار گرفته و یک تفاهمنامه نیز در این راستا با آموزشوپرورش تهران امضا شده است. از تعداد ۲۸۰۰ مدرسه در تهران، نیمی از آنها بهوسیله سازمان مدیریت بحران از نظر ایمنی سازهای بررسی شده و تا پایان سال تمامی مدارس بررسی خواهند شد.
رئیس سازمان آتشنشانی نیز خاطرنشان میکند که از نظر ایمنی در برابر آتش، مدارس مورد بررسی قرار گرفتهاند، اما «شرایط آنها خوب نیست» و از سال گذشته تاکنون هیچ گزارشی مبنی بر اقدام ایمنسازی از سوی هیچ مدرسهای به ثبت نرسیده است. جالب است که حتی مدارس غیردولتی نیز که هزینههای بالایی دریافت میکنند، در زمینه ایمنسازی وضعیت خوبی ندارند. این معضلی است که بین مدارس دولتی و غیردولتی وجود دارد. عسگری میگوید: «مدارس در ایران عملاً محیط مناسبی برای یادگیری ندارند. فضای سبز کافی در دسترس نیست و ایمن بودن مدارس موضوعی بسیار اساسی است که باید در بودجههای عمومی دولت مورد توجه قرار گیرد. ما هزینههای زیادی را برای بسیاری از بخشهای دیگر در ایران صرف میکنیم، اما متأسفانه آموزشوپرورش رها شده است. این رویه میتواند آسیبهای جدیدی به جامعه وارد کند. از آنجا که اگر این شرایط ادامه یابد، آینده ایران به هیچ وجه روشن نخواهد بود.»
“`