نوجوانان خبرنگار از آغاز جشنواره گزارشنویسی میکنند

ایسنا/اصفهان حضور نوجوانان دختر و پسر بهعنوان خبرنگار در سیوپنجمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان، جنبهای جدید به این رویداد بخشیده است. در سال جاری و در سیوششمین دوره این جشنواره، این خبرنگاران جوان همچنان به ارائه نظرات و تحلیلهای خود پیرامون فیلمهای به نمایش درآمده میپردازند.
این خبرنگاران جوان ضمن شرکت در نشستهای رسانهای مرتبط با فیلمها و مطرح کردن سوالات خود، علاوه بر آن به نوشتن نقد و تحلیل نیز مشغول شدهاند، که این فعالیت بهعنوان یکی از ویژگیهای بارز جشنواره سیپنجم محسوب میشود و در جشنواره سیوششم نیز به آن توجه ویژهای شده است.
در روز شنبه (۱۴ مهرماه) که نخستین روز اکران فیلمهای سیوششمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان بود، سه نوجوان خبرنگار به نگارش نقد و تحلیل درباره فیلمهای داستانی بلندی چون «آرزوی اسب چوبی»، «مافیای شجاعانه» و «رویای پفکی» پرداختهاند که در ادامه این گزارش ارائه شده است:
فربد حبیبزادگان، خبرنگار نوجوان جشنواره، یادداشت خود را درباره فیلم «آرزوی اسب چوبی» به کارگردانی کمال مقدم با عنوان «آرزو ساختنی» آغاز کرده و در ادامه مینویسد:
آرزو، ساختنی است
فیلم «آرزوی اسب چوبی» به کارگردانی کمال مقدم و تهیهکنندگی پیام مهرنوش، در ژانر کمدی-ترسناک با نگاهی به دنیای نوجوانان و ارزشهای از دست رفته آنان در روز اول جشنواره ۳۶ بر روی پرده رفت. این فیلم داستان پسری نوجوان را روایت میکند که ناچار میشود شبی را به خانه پدربزرگش برود و در آنجا با موجوداتی غریب آشنا میشود.
عزتالله رمضانفر، رابعه اسکویی، افشین سنگچاپ، بهنوش بختیاری، محمدرضا شیرخانلو، کاظم نوربخش و احمدرضا جعفری در این اثر به ایفای نقش پرداختهاند. موسیقی متن پرشور در بخشهای متفاوت فیلم، حس هیجان را به بیننده منتقل میکند.
این فیلم در تلاش بود تا فرهنگ کهن و ایرانی صله رحم و دیدار خویشاوندان را زنده کند و پیامش این بود که نوجوانان میتوانند با تلاش و کوشش به آرزوهای خود دست یابند.
همچنین محمدمهدی صادقی، خبرنگار نوجوان جشنواره، به تحلیل فیلم «مافیای شجاعانه» به کارگردانی مریم مدرس پرداخته و در تحلیلی کوتاه و دقیق چنین آورده است:
فیلم «مافیای شجاعانه» روز شنبه (۱۴ مهرماه)، در اولین روز جشنواره_ در مقابل چشمان خبرنگاران سیوششمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان بر پردیس سینمایی ساحل نمایش داده شد.
داستان درباره پسری است که به مدرسه جدیدی میرود و آبدارچی آن مدرسه پیش از آمدن او، دانشآموزان را میترساند. بعد از ورود آن پسر، بهخاطر اینکه دوستانش او را «رئیس» مینامند، تلاش میکند تا منبع ترس را بیابد و سپس متوجه میشود که کودکی طلسم شده وجود دارد که او همچنین یک جن است. او به همراه آبدارچی همکاری میکند تا آن جن از قید طلسم آزاد شود و برای این منظور اتاق وحشتی را میسازند.
این فیلم توانسته است در ژانر وحشت-ماجراجویی، جذابیت خاصی جذب کند، اما بهنظر نمیرسید برای کودکان خیلی جالب باشد، هرچند صحنههای هیجانانگیز آن توانسته بود نوجوانان را سرگرم کند.
کارگردان این اثر سعی دارد مسائل متافیزیکی و ارتباط آن با مضامین مذهبی را برای بینندگان روشن کند و برای این هدف از طلسم بهره برده است. جالب اینجاست که این فیلم در سال ۱۴۰۰ ساخته شده و در سال ۱۴۰۳ به اکران درآمده است.
نکته جالب دیگری که در این فیلم وجود دارد، اشاره به کارهای نادرست انسانهاست که در زبان جن به آن «خخچ» گفته میشود! جن هر کار نادرستی را که انسانها انجام میدهند، به شکل خاصی میبیند. مثلاً وقتی کسی تقلب میکند، بهنظر میرسد که او بر روی صورت خود لجن میمالد.
سناریو فیلم با توجه به ژانر آن بهخوبی طراحی شده بود و مفاهیم اصلی مثل کمک به دیگران و مواجهه با ترس برای حل معضلات را به درستی به مخاطب انتقال میدهد. هماهنگی میان پلانها و کیفیت تدوین فیلم باعث میشود که نوجوانان حسی از ترس را تجربه کنند. البته، پرشهای پلانها و تاریکی زیاد تصاویر برای این سبک فیلم طبیعی بهنظر میرسد. صداگذاری در این فیلم بینظیر بود و صداها به خوبی ترس را در دل بینندگان ایجاد میکرد.
نکته قابل توجه در مورد لوکیشن فیلم این است که در اصفهان ساخته شده و دیگر نقاط کشور در آن نقشی نداشتند. در نهایت، نوجوانانی که شیفته فیلمهای ترسناک هستند، ممکن است این فیلم را گزینهای جذاب برای خود بیابند.
شکیبا جمالزاده، خبرنگار نوجوان دیگری، به نقد فیلم «رویای پفکی» به کارگردانی مهدی رجبی و لیلی مجتهدیراد پرداخته و چنین نوشته است:
فیلم «رویای پفکی» در نخستین روز از اکران فیلمهای سیوششمین جشنواره بینالمللی کودک و نوجوان برای خبرنگاران و داوران کودک و نوجوان در سینما ساحل به نمایش درآمد؛ مهدی رجبی و لیلی مجتهدیراد کارگردانی این اثر را بر عهده داشتند.
در صحنههای ابتدایی، ماجرای ترغیب کودکان به مصرف پفکهای چپندر به نمایش گذاشته شد و بتدریج هدف و انگیزههای این ماجرا روشن گردید. دختر پادشاه از گلنسا درخواست یاری میکند تا سرزمینش را بهبود بخشد و گلنسا را به بدل خود تبدیل میسازد تا به اختیارات خاصی دست یابد. در نهایت، گلنسا با استفاده از مهارتش در تعمیر عروسکها، زبانی به عروسکها اضافه میکند تا طعم ناخوشایند محصولات خود را تجربه کنند و این کار را متوقف نمایند.
در ساختار فیلم، ابهاماتی درباره هویت آن بهعنوان فیلم، انیمیشن یا برنامه کودک وجود داشت و قابل تشخیص نبود. در واقع، محتوای فیلم نمیتوانست جذابیت و پیام ادعایی را برای نوجوانان بهصورت کامل فراهم کند. همچنین چهره عروسکهای بهنمایش درآمده جذابیت کافی نداشتند.
انتخاب نام شخصیتها نیز مناسب و جذاب نبود و کیفیت کلی کار پایین و مصنوعی بهنظر میرسید.