نقل مکان پایتخت، عملیاتی پیچیده است / فرنام: حتی با تغییر پایتخت، چالش های تهران همچنان باقی خواهد ماند

امیرعباس آذرم وند: در حالیکه فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، از جایگزینی که دولت برای پایتخت در نظر گرفته پرده برداری کرد، محمد جعفر قائم پناه، معاون اجرایی پزشکیان، تأکید کرد که این موضوع فقط در حد یک ایده مطرح شده است.
بیشتر بخوانید:
ضرورت درمان مسائل اقتصادی در ابعاد سیاسی/ حق شناس: تحریم، مانع جدی پیش روست
بانک مرکزی تنها مرجع تصمیم گیری در اقتصاد نیست/ فرزانی: بعید است که ارز به یک نرخ ثابت برسد
پیش بینی کارشناس درباره نرخ ارز / فیاضی: ۳۰ تا ۵۰ درصد هزینه های بودجه ای به سادگی قابل حذف است
تهران با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کند که برای حل آنها نیاز به عزم ملی و تلاش مضاعف است. کلانشهرها خود به خود چالش های خاصی به همراه دارند؛ چرا که تمرکز جمعیت و منابع نه تنها به رشد نامتعادل دامن می زند بلکه به فرسایش محیط زیست نیز منجر می شود. برآوردها نشان می دهد که جمعیت تهران از ۹ میلیون نفر فراتر می رود و در طول روز به حدود ۱۵ میلیون نفر می رسد. جلوگیری از مهاجرت به کلانشهرها مستلزم ایجاد جذابیت هایی برای زندگی در شهرهای کوچکتر و روستاهاست.
انتقال پایتخت قطعاً یک اقدام بسیار گران قیمت خواهد بود. پیروز حناچی در سال ۱۳۹۴ هزینه انتقال پایتخت را بالغ بر ۷۸ میلیارد دلار برآورد کرده است. این در حالی است که کل نقدینگی موجود در اقتصاد کشور، حدود ۱۰ هزار هزار میلیارد تومان، معادل ۱۳۰ میلیارد دلار است. به عبارت دیگر، باید حدود ۶۰ درصد از مجموع نقدینگی موجود برای این انتقال تخصیص یابد. به علاوه، نقل مکان پایتخت به جنوب شرقی کشور و در مجاورت مرز آبی که نیروهای دریایی ایالات متحده به طور مداوم از آن عبور می کنند، چالش های امنیتی را به همراه خواهد داشت.
در این زمینه، علی فرنام، کارشناس حوزه مسکن و شهرسازی، بیان می کند که تهران به لحاظ پدافندی یکی از استراتژیک ترین نقاط کشور به شمار می آید. از نظر او، رفع چالش های کنونی از طریق اجرای برنامه آمایش سرزمین امکان پذیر است و انتقال پایتخت نمی تواند مشکل گشا باشد.
متن کامل این گفتگو در ادامه آمده است.
چرا ما بارها به بحث انتقال پایتخت می پردازیم؟
به نظر من، دلیل اصلی آن معضلات عمیق و چندبُعدی است که در تهران وجود دارد و نمی توان این چالش ها را نادیده گرفت، چرا که به واقع بسیار بزرگ هستند.
آیا انتقال پایتخت می تواند راه حلی برای مشکلات تهران باشد؟
بیشتر کارشناسان و متخصصان در زمینه شهرسازی و مدیریت شهری بر این باورند که مشکلات جدی تهران باید از طریق تمرکززدایی و کاهش تراکم جمعیت حل شوند. همه بر سر این مساله توافق دارند که می بایست اقداماتی برای کاهش تمرکز و تراکم صورت گیرد، اما به ندرت کارشناسی پیدا می شود که فکر کند انتقال پایتخت راه حلی است. اقدامات مدنظر در چارچوب آمایش سرزمین، می تواند بهترین راه حل های ممکن باشد.
نکته ای که نباید فراموش کرد این است که مشکلات کنونی کلانشهر تهران منجر به انباشت غیرعادی منابع و سرمایه ها شده است. به گونه ای که حتی افرادی که به دنبال یافتن شغل مناسب هستند، ناگزیر به سمت تهران می آیند. رها کردن زندگی استاندارد نسبتا مناسب در شهرهای کوچک و روستاها و به حاشیه شهر تهران آمدن به دلایل بالای درآمد در پایتخت است. بنابراین، برای حل معضلات تهران، بخصوص در زمینه مهاجرت، بهترین راهکار ایجاد جذابیت در زمینه اشتغال در شهرهای کوچکتر است.
چه عواملی سبب تمرکز صنایع در تهران شده اند با وجود تأکیدات قانونی؟
بازار مصرفی و قابل توجه تهران، با درآمد بالای میانگین مصرف کنندگان، دلیل اصلی تمرکز صنایع در این شهر است. این بازار بزرگ از تمامی امکانات کشور بهره می برد و نیاز است تا به منظور خروج بخشی از صنایع غیرضروری، قوانینی وضع شود.
برای جذب بیشتر افراد به شهرستان ها و کاهش تمرکز در تهران چه پیش نیازهای مدیریتی باید محقق شود؟
مساله دیگر، واگذاری اختیارات تصمیم گیری به استان ها و شهرستان هاست. در بسیاری از کشورهای جهان، مدیریت شهری به شهرداری ها تفویض شده است. با این واگذاری، مشاغل دولتی و عمومی با کیفیت به هر شهر جذب خواهند شد و همچنین بخش خصوصی نیز می تواند در این فضا به خوبی فعالیت کند. در حال حاضر، تقریباً تمامی ساختارهای مدیریتی کشور در تهران جمع شده اند که این مساله موجب شده است تا پژوهشگران و صنعتگران بیشتر به سمت مرکز جذب شوند. در نهایت، انتقال پایتخت نمی تواند به تنهایی مشکل گشا باشد و ممکن است فقط به کاهش نسبی نرخ مهاجرت به تهران منجر شود، در حالی که دیگر مشکلات همچنان پابرجا باقی خواهند ماند.
تجارب جهانی نشان می دهد، موارد مشابهی در انتقال پایتخت ها چه بوده است؟
بسیاری از موارد انتقال پایتخت، به دلیل مسائل امنیت ملی روی داده است. برای مثال، در غربی ترین همسایه ما، ترکیه، پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی، پایتخت به آنکارا منتقل شد زیرا استانبول در آستانه مرز واقع شده بود. همچنین، در انتقال پایتخت قزاقستان از آلماتی به آستانه می توان به همین نکته پی برد. در برزیل نیز از سائوپائولو به برازیلیا، تصمیم گیران بر این بودند که پایتخت را به محلات دورتر جغرافیایی منتقل کنند. مورد برازیلیا به عنوان یکی از ناکامی های انتقال پایتخت در تجارب جهانی شناخته می شود.
حتی اگر به استانبول نگاهی بیندازیم، هنوز هم مشکلاتی از قبیل تمرکز و تراکم جمعیت در آنجا وجود دارد، و در سائوپائولو نیز چالش های کلانی همچنان باقی ست. نه تنها انتقال جمعیت به طور آنچنانی که مورد انتظار بود، به وقوع نپیوسته، بلکه مشکلاتی مانند آلودگی هوا و کمبود منابع همچنان ادامه دارند. در مورد ایران، نمی توان این تصور را داشت که با انتقال پایتخت، تمامی مشکلات حل خواهد شد.
چه الگوی موفقی برای حل چالش های تهران وجود دارد؟
الگویی همچون مکزیکو سیتی، که در اغلب زمینه های مدیریت شهری وضعیتی بدتر از تهران داشت، می تواند یک نمونه موفق باشد. این شهر با برنامه ریزی منسجم و هدفمند از آن وضعیت بحرانی عبور کرده است. در لندن نیز مشکلات زیادی وجود داشت، به طوری که گزارش ها از مرگ تعدادی از شهروندان به سبب آلودگی هوا حکایت دارد؛ اما امروزه این شهر به استانداردهای بهداشتی قابل قبولی رسیده است. حتی شهرهایی در چین نیز با وجود سطح بالای آلودگی، در دو دهه اخیر موفق به بهبود وضعیت خود شده اند.
به نظر شما، آیا منطقه مکران می تواند پایتخت شود؟
این اقدام از نظر من منطقی به نظر نمی رسد. از نظر پدافندی و امنیتی نیز، انتقال پایتخت به گوشه کشور و نزدیکی به سواحلی که به آب های آزاد دسترسی دارند، معقول نیست.
چرا با وجود بحث های مکرر درباره انتقال پایتخت، هنوز پس از ۲۰۰ سال تهران پایتخت ایران است؟
تهران به لحاظ جغرافیایی یکی از نقاط استراتژیک کشور محسوب می شود و از نظر پدافندی، به نظر نمی رسد که نقطه ای بهتر از تهران وجود داشته باشد. از زمانی که دو قرن پیش تهران به عنوان پایتخت شد تا به امروز که با جنگ های جدید و چالش های فناورانه مواجه هستیم، این مزیت همچنان پابرجاست.
آیا سواحل جنوبی ظرفیت انتقال پایتخت را دارند؟
سواحل جنوبی کشور دارای ظرفیت های بالایی هستند که می بایست مورد توجه قرار گیرند. با این حال، مشکلاتی که این منطقه دچارش است، انتقال پایتخت را به عنوان یک راه حل نامناسب معرفی می کند. به عنوان مثال، اگر نگرانی از زلزله های تهران داریم، باید در نظر بگیریم که منطقه مکران هم با چالش های خاص خود روبروست. در سال ۱۹۴۵، زلزله ای بیش از ۸ ریشتر به وقوع پیوست که موجب کشته شدن صدها نفر شد. همچنین، ریسک سونامی و طوفان های بزرگ از دیگر معضلات این مناطق است. این مسائل علی رغم مشکلات موجود، مانع از توسعه سواحل جنوبی نمی شوند، چرا که می توان از ظرفیت های آن بهره برداری کرد و توسعه جمعیت آن را تسهیل کرد. ولی انتقال پایتخت دارای پیچیدگی های فراوانی خواهد بود.
با این تفاسیر، آیا شما اصلاح اوضاع کنونی را پیشنهاد می کنید؟
من به اجرای سند آمایش سرزمینی و حرکت به سمت تمرکززدایی از تهران و چند کلانشهر مهم مانند مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز و اهواز توصیه می کنم. این حرکت عملی نخواهد بود مگر آنکه شرایط مناسب برای اشتغال و خدمات به مردم در دیگر نقاط کشور فراهم شود.
۲۲۳۲۲۹