نبرد اوکراین؛ آزمون نظام کنونی و کارگاه تحول نظم جهانی

براساس گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، نبرد اوکراین که از سال 2022 آغاز شده، به یکی از بحرانی ترین رویدادهای ژئوپلیتیکی قرن حاضر تبدیل گردیده است.

این درگیری اگرچه به ظاهر محلی به حساب می آید، اما در واقع نمایانگر یک شکاف عمیق در ساختار بین المللی کنونی است؛ نظامی که پس از پایان جنگ سرد با تسلط لیبرال دموکراسی غربی، بر بنیاد نهادگرایی و همکاری های بین المللی شکل گرفت.

ادامه این جنگ و عواقب چندگانه آن، نه تنها مرزهای نظامی، اقتصادی و سیاسی را در اروپا بازتعریف کرده، بلکه اصول مشروعیت و کارایی نظام بین الملل امروزی را نیز در معرض چالش قرار داده است.

اوکراین در بستر تحولات نظم بین الملل

پس از فروپاشی شوروی، اوکراین به کشوری بینابینی در مرز دو جهان تبدیل شد. از یک سو، خواست برای پیوستن به ساختارهای غربی (ناتو و اتحادیه اروپا) و از سوی دیگر، فشاری از سمت روسیه برای حفظ نفوذ ژئوپلیتیکی خود وجود داشت.

تحولات قابل توجهی نظیر انقلاب نارنجی در سال 2004 و جنبش میدان در سال 2014، تمایل مردم اوکراین به دوری از نفوذ روسیه را نشان داد؛ امری که مسکو آن را تهدیدی جدی برای امنیت اورآسیا به شمار آورد.

تصرف کریمه در سال 2014 و تهاجم وسیع در سال 2022، واکنشی به این تغییرات ژئوپلیتیکی بودند. به محض آغاز درگیری، اوکراین دیگر تنها یک کشور نبود، بلکه به عرصه ای برای رویارویی استراتژیک میان نظم های رقیب جهانی تبدیل شد. در یک سو، غرب به دنبال حفظ نظام لیبرال بین المللی و در سوی دیگر، روسیه به منظور مقابله با گسترش ناتو و تلاش برای احیای نفوذ خود در اورآسیا قرار دارد.

ادامه جنگ در اوکراین، چالش های جدی را برای نظام بین الملل مبتنی بر قواعد مطرح کرده است. ناتوانی نهادهایی چون شورای امنیت سازمان ملل در جلوگیری از تجاوزها و پاسخ گویی مؤثر به آنها، اعتبار این نهادها را تضعیف کرده است.

علاوه بر این، سیاست های اخیر دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده که نشان دهنده تمایل به کاهش حمایت از اوکراین و نزدیکی به روسیه است، نگرانی هایی را میان متحدان اروپایی به وجود آورده است. این تحولات، حاکی از حرکت در جهت جست وجوی نظمی چندقطبی با محوریت قدرت های مختلف است.

جنگ اوکراین، کارایی نهادهای بین المللی را در مواجهه با بحران های جهانی زیر سوال برده و حق وتوی اعضای دائمی شورای امنیت، از موانع جدی برای اتخاذ تصمیمات قاطع محسوب می شود.

در واکنش به این واقعیت ها، تلاش هایی برای بهبود ساختار این نهادها و افزایش مشارکت کشورهای مختلف در روندهای تصمیم گیری صورت پذیرفته است.

همچنین برگزاری نشست های بین المللی، نظیر اجلاس صلح اوکراین در ژوئن 2024 در سوئیس نمونه ای از همین تلاش هاست که با حضور نمایندگان 92 کشور و هشت سازمان بین المللی برگزار شد. در این اجلاس، بر اصولی همچون امنیت هسته ای، آزادی ناوبری و امنیت غذایی تأکید گردید.

جنگ مذکور همچنین به تغییراتی در توازن قدرت جهانی انجامیده است. از یک سو، وابستگی اروپا به امنیت و حمایت نظامی ایالات متحده بیشتر و از سوی دیگر، کشورهایی مانند چین و هند با اتخاذ مواضع مستقل قصد دارند تأثیر بیشتری در نظم جهانی داشته باشند.

این تحولات، نشانه هایی از به وجود آمدن نظمی چندقطبی با محوریت قدرت های منطقه ای و جهانی متفاوت هستند.

این درگیری تأثیرات اقتصادی وسیعی در سطح جهانی بر جا گذاشته است. اختلال در زنجیره های تأمین، افزایش قیمت انرژی و مواد غذایی و بروز تورم جهانی، از پیامدهای اقتصادی این جنگ است.

بر اساس پیش بینی های بانک جهانی، قیمت کالاهای اساسی در سال های 2025 و 2026 به سطوح پیش از بحران کرونا بازخواهد گشت که می تواند به کاهش فشارهای تورمی کمک کند.

از جنبه ژئوپلیتیکی، این جنگ به تقویت اتحادهای نظامی چون ناتو و افزایش همکاری های دفاعی میان کشورهای غربی انجامیده است. در اجلاس واشنگتن در سال 2024، ناتو بر اهمیت امنیت اوکراین تأکید کرده و برنامه هایی برای تقویت همکاری های دفاعی با کشورهای آسیایی مانند کره جنوبی ارائه نموده است.

نقش قدرت های بزرگ در جنگ اوکراین: بازتعریف توازن جهانی

ایالات متحده به عنوان بنیان گذار نظم لیبرال جهانی، در تأمین نظامی و اقتصادی اوکراین نقش کلیدی ایفا کرده است. با این حال، ظهور گرایش های انزواطلبانه در سیاست داخلی (خصوصاً در میان جناح جمهوری خواه و تیم ترامپ) به تردیدهایی درباره استمرار حمایت واشنگتن از اوکراین منجر شده است.

فشار فزاینده برای پایان جنگ و تمرکز بر منافع داخلی ممکن است به بازتعریف نقش رهبری ایالات متحده در صحنه جهانی منجر گردد.

اتحادیه اروپا نیز در پاسخ به تهدیدات امنیتی از جانب روسیه، استراتژی جدیدی برای اتحاد دفاعی در نظر قرار داده است. ابتکارهایی چون «آمادگی 2030» و افزایش بودجه های نظامی کشورهای عضو، نشان دهنده رویکرد تدریجی اروپا به استقلال از آمریکا در زمینه امنیت است.

جنگ اوکراین همزمان با نمایان کردن وابستگی شدید اروپا به انرژی روسیه، مسیر اتحادیه را به سمت منابع جایگزین سوق داد.

روسیه با استفاده از روایت «مبارزه با نئونازیسم» و «دفاع از روس زبان ها»، تلاش کرده تا مشروعیت داخلی و بین المللی اقدامات نظامی خود را تأمین کند. اما شکست در دستیابی به اهداف ابتدایی (ازجمله سقوط سریع کی یف) و درگیری در جنگی فرسایشی، مسکو را به سوی الگوی نظامی گری بلندمدت و وابستگی به حمایت های چین و کره شمالی سوق داده است.

چین به عنوان حامی غیرمستقیم روسیه، سعی کرده تا نقشی میانجی گر و صلح طلب ایفا کند تا از یک سو از شکست استراتژیک شریک ژئوپلیتیکی اش جلوگیری کند و از سوی دیگر به تضعیف بیشتر نظم غرب محور کمک نماید.

بلوک های جدیدی نظیر بریکس (با گسترش عضویت) در حال شکل گیری الگویی متفاوت از تعاملات بین المللی هستند که بر مبنای عدم مداخله، نظم چندقطبی و مخالفت با تحریم های یک جانبه تأکید دارند.

پیامدهای بلندمدت تداوم جنگ

ادامه این جنگ مرزهای امنیتی اروپا را دستخوش تغییر نموده است. پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو، بازگشت مجدد نظامی گری به شرق اروپا و تسلیح مجدد آلمان و لهستان، همگی نشانه هایی از شروع نظم امنیتی جدید در قاره سبز هستند.

از سوی دیگر، روسیه نیز با تقویت پایگاه های خود در دریای سیاه، قفقاز و حتی در آفریقا، به دنبال بازتعریف حوزه نفوذ خود است. اقتصاد اوکراین به شدت آسیب دیده و طبق ارزیابی های بانک جهانی، بازسازی این کشور نیازمند بیش از 400 میلیارد دلار خواهد بود.

جنگ همچنین باعث تغییر در زنجیره های انرژی، تقویت صنایع نظامی و افزایش تقاضا برای تسلیحات شده است. وابستگی کشورهای اروپایی به صنایع نظامی آمریکا و رقابت چین در زمینه صادرات تسلیحات نیز رو به افزایش می باشد.

ادامه جنگ، میلیون ها اوکراینی را آواره کرده و بحران های روانی، مهاجرتی و فرهنگی عمیق را در داخل و بیرون اوکراین به وجود آورده است. احساسات ضدروسی در کشورهای غربی و همچنین احساسات ضدغربی در روسیه به نشانه هایی از گسست فرهنگی در نظم جهانی تلقی می شود.

اوکراین به عنوان آزمایشگاه نظم آینده

جنگ اوکراین فراتر از یک صحنه نبرد، چالشی برای الگوهای نوین نظم جهانی است. در این جنگ، اعتبار نهادهای بین المللی نظیر سازمان ملل به چالش کشیده شده، چرا که آنها قادر به مهار بحران ناشی از جنگ نبوده اند.

تکنولوژی های نظامی نوین (مانند پهپادها، جنگ سایبری و اطلاعات مصنوعی) به طور گسترده ای مورد آزمایش و استفاده قرار گرفته اند. همچنین، روایت های ایدئولوژیک متضاد به منظور توجیه سیاست های خارجی خود از این درگیری بهره برداری کرده اند.

اوکراین به مثابه «آزمایشگاه نظم جدید» نشان می دهد که آینده نظم جهانی به جای تکیه به نهادهای چندجانبه، ممکن است به سوی رقابت بلوکی، منطقه گرایی و موازنه قوا پیش برود.

به طور کلی با توجه به داده های موجود، می توان دریافت که ادامه جنگ اوکراین نماد یک بحران عمیق در نظم بین الملل است.

این بحران، نه تنها آینده اوکراین بلکه آینده ساختار قدرت جهانی را نیز تعیین خواهد کرد. نظم پساجنگ سرد با چالش های عمیق ساختاری مواجه شده و در غیاب توافقی جهانی بر سر اصول حاکم بر تعاملات بین المللی، جهان به سمت گذار به نظمی چندقطبی، رقابتی و تقابلی پیش می رود.

در این شرایط، سرنوشت اوکراین می تواند به منزله عاملی برای حل یا تعمیق بحران نظم یاد شده و جهت گیری نظام بین الملل در دهه های آتی عمل کند.

نویسنده: معصومه محمدی، کارشناس مسائل اوراسیا

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا