بازگو کردن خاطرات یکی از اعضای پیشین منافقین درباره خیانت های این گروه به کردها در عراق

عملکردهای خشم آور و وحشیانه منافقین در قبال کُردها به ویژه در ایران و عراق، به عنوان یک برهه تاریک تاریخی، هرگز از یادها نخواهد رفت. این گروه تروریستی، با شدت و بی رحمی که نسبت به کُردها به خرج داد، به ویژه در جریان عملیات مروارید که به طور خاص به سوی کُردهای عراقی طراحی شده بود، یک نمونه بارز از جنایات خود را رقم زد.
در این عملیات، منافقین بخش وسیعی از مناطق کردنشین مانند شهرهای «طوز»، «خرماتو»، «کفری»، «سلیمان بگ» و «خانقین» را به اشغال خود درآوردند و با استفاده از سلاح های سنگین، از قبیل تانک، به طور مستقیم به مردم حمله کردند.
این تروریست ها همچنین برای پوشش دادن به کشتار کُردها و دخالت در امور داخلی آن ها، جنگ علیه کردها را «عملیات مروارید» نام گذاری کردند و ادعا کردند که نیروهای رژیم (منظورشان ایران بود) به پایگاه های آن ها حمله کرده و آن ها موفق به دفع آن شده اند؛ در حالی که در منطقه «خانقین» تنها بخشی از نیروهای مجاهدین خلق که در محلی با نام «محور سوسن» مستقر بودند، از حمله نیروهای رژیم [ایران] به هراس بودند و در سایر نقاط مانند «طوز»، «جلولا»، و «سلیمان بگ» و «کفری» خبری از پاسداران وجود نداشت. در این عملیات، چهار نوجوان زیر بیست سال را دستگیر کرده و به عنوان «پاسدار» در مقابل دوربین تلویزیون [عراق] نشان دادند تا ثابت کنند که کردهای عراقی نه تنها همه کُرد نیستند، بلکه برخی از آن ها جزو عوامل رژیم [جمهوری اسلامی] نیز به شمار می روند.
این جنایات و خصومت منافقین با کردها به دلایل اصلی منفی شدن دیدگاه برخی از اعضای کرد این گروهک نسبت به تشکیلات بود، به طوری که یکی از جداشدگان، درخصوص علل فرار خود از مقر منافقین، به مشاهده جنایت این گروهک علیه کُردها در عراق اشاره کرد.
در بیست و ششمین جلسه دادگاه رسیدگی به جرائم گروهک تروریستی منافقین، طالب جلیلیان، یکی از جداشده های این گروه که به عنوان شاهد جنایات و شکنجه های منافقین در دادگاه حاضر بود، خاطره ای از جنایت این گروهک علیه کُردها در عراق نقل کرد که به خوبی عمق نفرت و عداوت تروریست های آلبانی نشین را نسبت به کردها نشان می دهد.
در ادامه، مشروح خاطره این شاهد از مشاهدات خود در خصوص جنایت علیه اهالی کُرد شهر کلار عراق را می خوانید:
«در خلال حمله آمریکا به عراق، لشکر منافقین در نزدیکی شهر کلار برای حمایت از جبهه شمال مستقر شده بود. من شب به دستورات منوچهر، فرمانده لشکر، به کمک یکی از دیدبان ها که روی تپه ای قرار داشت، رفتم و تا صبح در آنجا بودم. در مقابل شهر کلار، یک آبادی وجود داشت که فقط زنان و کودکان در آن حضور داشتند و هیچ مردی در آنجا نبود. من شاهد این بودم که شهریار (نام دیدبان) مختصات این آبادی را به توپخانه نشان داد و توپخانه هم آن آبادی را مورد هدف قرار داد؛ به طوری که دقیقاً وسط آن آبادی را زد و زنان و کودکان از آبادی فرار می کردند. من به شهریار گفتم: چرا به این آبادی حمله می کنی؟ اینجا هرگز مردی نیست و همگی زن و بچه اند. شهریار در پاسخ به من گفت: دستور دارم. او افزود: دستور گرفتی، اما تو که یک روبات نیستی، انسانی هستی! چرا به زنان و کودکان آسیب می زنی؟ او پاسخی داد که من هم می زنم چون دستور دارم…»
این تنها یک نمونه از ننگین ترین جنایات نیروهای رجوی در حق کُردها است؛ آن ها در عراق و ایران، دستشان به خون بسیاری از مردم کُردزبان آغشته است.
طالب جلیلیان، که از گروهک تروریستی منافقین جدا شده است، یکی از دلایل مکرر تلاش هایش برای فرار از دست منافقین و جداشدن از این تشکیلات را مشاهدات خود از همین جنایات و خصومت ها با کُردها ذکر کرده است.