مسئله ای پیچیده برای باستان شناسان؛ تئوری های بحث برانگیز در مورد بقایای اسکندر مقدونی/ بلعیده شده توسط کوسه یا مدفون؟

اسکندر در سال ۳۲۳ پیش از میلاد، سیزده سال پس از شکل گیری یکی از عظیم ترین امپراتوری های تاریخ، درگذشت و معمایی را به جا گذاشت که همچنان به عنوان یکی از بزرگ ترین چالش های حل نشده در عرصه باستان شناسی شناخته می شود.
یورونیوز در گزارشی آورده است که سال ها است که محققان در خصوص مکان دفن او نظریه های متفاوتی را مطرح کرده اند؛ از زادگاهش مقدونیه (کجای یونان کنونی است) گرفته تا مصر. آرامگاه او به گونه ای به یک افسانه باستان شناسی بدل شده است که نسل های متعددی از کاوشگران را به خود جذب کرده است.
نیکلاس ساندرز، استاد بازنشسته رشته انسان شناسی و باستان شناسی دانشگاه بریستول در بریتانیا و نویسنده کتاب مربوط به زندگی اسکندر مقدونی، در گفت وگویی با نشریه لایوساینس بیان داشته است: «تا زمانی که مقبره اسکندر یافت نشود، او همچنان در وضعیتی نیمه افسانه ای باقی خواهد ماند و این وضعیت به تداوم نظریه ها، گمانه زنی ها و بحث ها پیرامون او دامن خواهد زد.»
جست وجویی که به سرانجام نرسید
طی قرون متمادی، بسیاری در پی یافتن مقبره اسکندر مقدونی بوده اند، اما تا به امروز هیچ نشانی از آن به دست نیامده است.
زاهی حواس، باستان شناس و کارشناس مصر باستان و وزیر سابق آثار باستانی این کشور، به یاد می آورد: «در سال ۱۹۶۳، زمانی که من دانشجو بودم، مردی یونانی در نزدیکی ایستگاه قطار اسکندریه حفاری می کرد. من اغلب برای نظارت بر کارهای او می رفتم. او پنج سال به جست وجو ادامه داد، اما چیزی نیافت.»
اما آیا پژوهشگران در کشف محل دفن اسکندر به پیشرفت های ملموسی دست یافته اند؟ کالیوپی لیمنئوس پاپاکوستا، باستان شناسی که بنیان گذار مؤسسه پژوهش های فرهنگی اسکندریه هلنی است و در حال حاضر در شهر اسکندریه به حفاری مشغول است، اذعان می کند که بیش از هر زمان دیگری به حل این معما نزدیک شده است.
او باور دارد که مقبره احتمالاً در زیر خیابان های کنونی اسکندریه و در جایی که دو گذرگاه باستانی به هم می پیوندند، دفن شده باشد. شواهدی مانند مجسمه ای هلنیستی و بقایای شهری از همان دوره به وجود این فرضیه قوت می بخشد که این منطقه می تواند محل دفن اسکندر باشد.
پاپاکوستا اظهار داشت: «در موقعیتی کلیدی در این جست وجو قرار دارم و بر این باورم که احتمال پیدا کردن مقبره او برای من بیشتر از هر شخص دیگری است.»
چرا یافتن مقبره اسکندر مقدونی مشکل است؟
یکی از عواملی که باعث می شود این مقبره هنوز کشف نشود، جابه جایی های مکرر پیکر اسکندر پس از مرگش است. بر اساس روایات، گفته می شود که او چندین بار به خاک سپرده شده است، امری که یافتن آرامگاه اصلی او را دشوارتر می سازد.
همچنین مستندات تاریخی درباره مقبره او بسیار اندک است و بیشتر توصیفاتی که موجود است، چندین قرن بعد از مرگ او به رشته تحریر درآمده اند. پل کارتلیج، استاد پیشین فرهنگ یونان در دانشگاه کمبریج، اشاره می کند که هر یک از این منابع تاریخی معمولاً با تفکرات سیاسی یا جانبدارانه نوشته شده اند. بنابراین «باید تمام این روایت ها را با دیده تردید بررسی کرد».
از سویی دیگر، عدم وجود هر گونه تصویر دقیقی از مقبره اسکندر چیزهایی را برای پژوهشگران دشوار کرده، زیرا نبود این تصاویر باعث می شود کار جست وجوهای آنان پیچیده تر گردد. نیکلاس ساندرز، پژوهشگر باستان شناسی، می گوید که عدم وجود این تصاویر کار تحقیق را دشوارتر کرده است.
اما شاید بزرگ ترین مانع این باشد که شهر مدرن اسکندریه عملاً بر روی بقایای شهر باستانی بنا شده است.
زاهی حواس تصریح می کند که بخش وسیعی از اسکندریه کنونی، به ویژه مرکز شهر، بر روی بقایای شهر باستانی قرار گرفته است. او توضیح می دهد: «تئاتر باستانی زمانی کشف شد که در حال ساخت ساختمان ها بودند و آرامگاه های زیرزمینی هم به همین شکل پیدا شدند.»
یافتن مقبره اسکندر نیاز به حفاری در مناطقی دارد که امروز محل سکونت و فعالیت مردم است. این چالشی است که بدون شواهد محکم از وجود یک اثر تاریخی در این نقاط، انجام آن آسان نخواهد بود.
آنچه درباره مرگ و دفن اسکندر مقدونی می دانیم
طبق گزارش های مورخانی چون پلوتارک، اسکندر مقدونی در سن ۳۲ سالگی، در بازه زمانی بین شب دهم ژوئن تا صبح یازدهم ژوئن ۳۲۳ پیش از میلاد، در بابل (عراق</a) کنونی جان سپرد. علت مرگ او همچنان موضوعی بحث برانگیز است؛ عده ای معتقدند که او به بیماری هایی نظیر تیفوس یا مالاریا مبتلا شده است، در حالی که عده ای دیگر بر این باورند که ممکن است شراب مسموم نوشیده و مورد قتل قرار گرفته باشد. حتی برخی نظریه ها بیان می کنند که او ممکن است به طور تصادفی زنده به گور شده باشد.
با این حال، درخت قطعی این است که پیکر اسکندر مومیایی شد و بطلمیوس اول سوتر، یکی از ژنرال های او که از نزدیک ترین همراهانش به شمار می رفت، در انتقال جسد او نقش به سزایی داشت.
پل کارتلیج اظهار می کند: «جسد او از عراق کنونی به سوریه منتقل شد و سپس در سفری که بیش از دو سال به طول انجامید، نزدیک به ۱۶۰۰ کیلومتر جابه جا شد تا به مصر برسد.»
بطلمیوس هدف مشخصی داشت، چون اسکندر وارث روشنی برای تاج و تخت باقی نگذاشته بود. هرچند همسرش رکسانا باردار بود و احتمال داشت که او نیز وارثی غیرشرعی داشته باشد، اما به گفته کارتلیج، ساخت آرامگاهی چشم نواز برای اسکندر می توانست موقعیت بطلمیوس را به عنوان جانشین قابل قبول او تثبیت کند.
پس از ورود به مصر، پیکر اسکندر ابتدا به دره پادشاهان در نزدیکی اقصر منتقل شد، جایی که بسیاری از فرعون های دوره پادشاهی نوین مصر دفن شده بودند. همزمان، شهر تازه تاسیس اسکندریه در حال شکل گیری بود.
کارتلیج می گوید: «در سال ۳۰۵ پیش از میلاد، یعنی ۱۸ سال پس از مرگ اسکندر، جسد او به اسکندریه منتقل شد. در آن زمان، دربار سلطنتی و کاخ ها در این شهر ساخته شده بودند، و دفن اسکندر در آنجا می توانست جایگاه این شهر را بیش از پیش تقویت کند.»
چند دهه بعد، استرابو، جغرافی دان یونانی، گزارش داده است که بطلمیوس چهارم فیلپاتور، چهارمین فرعون از دودمان بطلمیوسی و نوه بطلمیوس اول، جسد اسکندر را به آرامگاه باشکوه «سوما» در اسکندریه منتقل کرده است. این اطلاعات در کتاب «مقبره اسکندر: دوهزار سال وسواس برای یافتن فاتح گمشده» (۲۰۰۶) ذکر شده است.
با این حال، سرنوشت نهایی مقبره اسکندر هنوز هم به عنوان یکی از بزرگ ترین معماهای تاریخ باستان به حساب می آید.
حدود ۳۰۰ سال بعد، در دوران حکومت آگوستوس، نخستین امپراتور روم (۲۷ پیش از میلاد تا ۱۴ میلادی)، مقبره اسکندر کماکان در اسکندریه پابرجا بود.
پل کارتلیج اشاره می کند: «آگوستوس مایل بود تا به جسد اسکندر نزدیک شود. گفته می شود که هنگام خم شدن به منظور مشاهده جسد، به طور تصادفی به بینی مومیایی برخورد کرده و آن را شکست.»
اما پس از آن، به مدت چندین قرن، هیچ اشاره ای به مقبره اسکندر در منابع تاریخی وجود ندارد.
کارتلیج تصریح می کند: «پس از سال ۵۰۰ میلادی، دیگر هیچ گونه اشاره ای به مقبره اسکندر در متون تاریخی گزارش نمی شود و نام آن به طور کامل از منابع مکتوب حذف گردیده است.»
نظریه های جنجالی درباره مقبره اسکندر
سال ها هیچ اشاره ای به مقبره اسکندر مقدونی در متون تاریخی نمی شد و این موضوع موجب شکل گیری گمانه زنی ها و حتی نظریه های توطئه درباره سرنوشت آن گردید. این وقفه ها در تاریخ، جست وجو برای یافتن مکان دقیق آرامگاه را دشوار ساخته است.
نیکلاس ساندرز این دوره های زمانی بدون ثبت تاریخی را غیرعادی می داند و می گوید: «فقط حدود ۳۰۰ سال پس از مرگ اسکندر، نخستین گزارش درباره آرامگاه او به ثبت می رسد و غالب منابع تاریخی مربوط به آن ۶۰۰ سال بعد نوشته شده اند. در این مدت چه اتفاقی افتاده است؟ چرا گزارشی در این بازه زمانی وجود ندارد؟»
به گفته ساندرز، مقبره اسکندر برای قرن ها یکی از مکان های زیارتی شناخته شده در دنیای مدیترانه باستان بوده و در آن زمان محل آن برای همه مشخص بوده است.
یکی از فرضیه ها بر این باور است که از آنجا که همگان از مکان آرامگاه مطلع بوده اند، نیازی به ثبت دقیق موقعیت آن در متون تاریخی احساس نمی شد. اما نظریه دیگری وجود دارد که با گسترش مسیحیت، رقابتی بین مسیحیان و پیروان اسکندر مقدونی آغاز شد. به گفته ساندرز، ممکن است کلیسا عمداً تلاش کرده باشد تا آثار مقبره اسکندر را نابود کند تا زیارتگاه مسیحیان به معتبرترین مکان زیارتی جهان باستان تبدیل شود و رقیب نداشته باشد.
کالیوپی لیمنئوس پاپاکوستا، باستان شناسی که به گرایش به حل این معما به شدت نزدیک شده است، احتمالی را مطرح می کند که ممکن است مکان مقبره طی حمله صلیبیون به اسکندریه در سال ۱۳۶۵ از بین رفته باشد. با این حال، او تاکید می کند که هیچ سند تاریخی موید این نیست که مقبره یا جسد اسکندر در این حمله نابود شده اند.
یک فرضیه دیگر حاکی از آن است که گروهی از پیروان اسکندر ممکن است بقایای او را پنهان کرده باشند. این گروه که در گذشته در اسکندریه فعال بودند، حتی پس از کم رنگ شدن آیین پرستش اسکندر، همچنان به او وفادار ماندند.
لیمنئوس پاپاکوستا می گوید: «من بر این عقیده ام که کاهنان پیرو آیین اسکندر از مقبره او محافظت کرده اند. او هنوز هم به عنوان یک خدای مقدس مورد پرستش قرار می گرفت و زمانی که مسیحیان شروع به تخریب نمادهای بت پرستی کردند، این کاهنان احتمالاً جنازه و تابوت او را مخفی کردند.»
با اینکه نظریه های بسیاری وجود دارد، اما اکثر پژوهشگران بر این باورند که مقبره اسکندر هنوز در اسکندریه موجود است، اما زیر رویه های شهر نهفته شده است.
لیمنئوس پاپاکوستا می گوید: «ما اطمینان داریم که اسکندر در اسکندریه دفن شده، زیرا در قرن اول میلادی گزارش هایی از بازدیدکنندگان مقبره او، از جمله امپراتورانی نظیر ژولیوس سزار وجود دارد.»
اما سوال کلیدی این است که مقبره دقیقاً در کجا در اسکندریه واقع شده است؟
جست وجو در باغ های شلالات
کالیوپی لیمنئوس پاپاکوستا در حفاری های خود در سال ۲۰۰۹ به کشفی غیرمنتظره رسید که به آن در مقاله ای در نیوزویک اشاره شده است.
او می گوید: «آخرین روز حفاری بود و آماده شده بودیم تا فصل کار را به پایان برسانیم، اما در آن لحظه، این مجسمه را پیدا کردیم. به نوعی معجزه بود.»
پاپاکوستا تصریح می کند که نقشه های توپوگرافی و منابع تاریخی نشان می دهند که مکان کشف این مجسمه می تواند به محل احتمالی مقبره اسکندر نزدیک باشد. از آن زمان، تیم او به گودبرداری در این منطقه ادامه داده و اکنون تصور می کند که مقبره احتمالا در باغ های شلالات، نزدیکی موزه ملی اسکندریه، واقع است؛ جایی که بقایای دیوارهای شهر باستانی نیز موجود است.
او خاطرنشان می کند: «منابع تاریخی نشان می دهند که در دوران باستان، کاخ های سلطنتی در این منطقه قرار داشتند، اما تاکنون هیچ حفاری در این محل انجام نشده بود.»
محل حفاری در کنار تقاطع دو خیابان اصلی اسکندریه باستان واقع شده است، که در نوشته های آکیلس تاتیوس، نویسنده یونانی قرن دوم میلادی، به آن اشاره شده است.
پاپاکوستا اظهار داشت: «او نوشته که مقبره اسکندر در چند صد متری غرب این تقاطع واقع شده است.»
او توضیح می دهد که به لطف حفاری های اخیر، خیابان کانوپیک شناسایی شده و اکنون خیابان سلطنتی، دیگری از خیابان های مهم آن دوره، نیز کشف شده است.
آیا مقبره اسکندر زیر آب است؟
برخی پژوهشگران بر این باورند که کالیوپی لیمنئوس پاپاکوستا مسیر نادرستی را دنبال می کند.
پل کارتلیج عنوان می کند که جسد اسکندر احتمالاً در یک آرامگاه بزرگ واقع در مجموعه عظیم سلطنتی قرار داشته است، اما این مجموعه در جایی غیر از آنچه پاپاکوستا تصور می کند، قرار دارد.
او توضیح می دهد: «آرامگاه ها معمولاً سازه های محکم و قابل شناختی هستند. به عنوان مثال، آرامگاه آگوستوس در رم هنوز هم قابل مشاهده است. پس چرا آرامگاه اسکندر پیدا نمی شود؟ پاسخ این است که بخشی از بروخیوم اسکندریه، جایی که مجموعه سلطنتی در آنجا قرار داشت، در جوار دریا بود و اکنون نیز زیر آب است.»
بروخیوم ناحیه ای در اسکندریه باستان بود که اقامتگاه های سلطنتی در آن واقع بود. اما نقشه های تاریخی حاکی از این است که سطح دریا از زمان اسکندر چندین متر بالا آمده و بنابراین به احتمال زیاد بخش های گسترده ای از شهر قدیم، از جمله کاخ های سلطنتی، حالا زیر آب فرو رفته است.
در سال های اخیر، غواصان در سواحل اسکندریه در جست وجوی آثار باستانی، تعدادی از سازه های قدیمی را در عمق آب پیدا کرده اند.
با این حال، حتی اگر آرامگاه اسکندر پیدا شود، تضمینی نیست که جسد او هنوز در آن باشد. کارتلیج می گوید: «در صورتی که جسد او در تابیوتی که قادر به حفظ آن باشد، قرار نگرفته باشد، هیچ گاه پیدا نخواهد شد.»
او حتی یک احتمال عجیب را به میان می آورد: «به نظر من، این احتمال وجود دارد که جسد اسکندر توسط کوسه ها خورده باشد.»
محل احتمالی مقبره اسکندر
با این حال، ساندرز باور دارد که مقبره اسکندر هنوز در خشکی و احتمالاً زیر خیابان های شلوغ منطقه مزاریطه قرار دارد، جایی که زمانی مرکز شهر باستانی اسکندریه بوده و کاخ های سلطنتی در آن وجود داشته است.
او می گوید: «فرصت پیدا کردن مقبره در حال حاضر تقریباً به صفر می رسد مگر اینکه پروژه های ساخت وساز جدید نیاز به تخریب و حفاری عمیق در زمین داشته باشند. باور کردن این مسئله که مقبره در جایی غیر از این مکان باشد، برای من تقریباً غیرممکن است.»
زاهی حواس نیز بر این عقیده است که احتمالاً این مقبره به دست باستان شناسان کشف نخواهد شد. به گفته او، بسیاری از آثار باستانی موجود در اسکندریه، از جمله تئاتر و آرامگاه های زیرزمینی، به طور تصادفی در میان ساخت وسازهای مدرن کشف شده اند. او می گوید: «من به طور جدی باور دارم که یک روز مقبره اسکندر مقدونی به طور تصادفی پیدا خواهد شد.»
۴۷۲۳۶