نظام همچنان قدرت خود را حفظ کرده است/ما دارای استدلال سیاسی محکمی برای مقابله هستیم/جنگ ما برابر ارتش سوریه نبوده است

فرمانده کل سپاه پاسداران اظهار داشت: در حالی که برخی در محافل سیاسی، میان روشنفکران و در بین مردم به ترویج این موضوع میپردازند که نظام جمهوری اسلامی ایران بازوان منطقهای خود را از دست داده، تاکید کرد: خیر، نظام در واقعیت بازوانش را حفظ کرده است. ما بر اساس ظرفیتها و تواناییهای داخلی خود، در تصمیمگیری و اقدام در برابر کفار عمل میکنیم. منطق سیاسی ما برای مبارزه، توجیهی قوی برای دفاع دارد.
، سردار حسین سلامی در روز سهشنبه، ۲۰ آذر ۱۴۰۳، در جمع فرماندهان سپاه به تحلیل علل و پیامدهای رویدادهای امنیتی و نظامی اخیر در سوریه پرداخت و گفت: نظام سوریه تحت سلطه خاندان اسد، از جهات سیاسی و رویکردهای خاص خود در سیاست خارجی برخوردار بود. سوریه در میان کشورهای عربی، از حیث مقابله با صهیونیسم، سابقهای درخشان و برجسته به ثبت رسانده است. این کشور هیچ یک از طرحهای سازش را نپذیرفت و همواره در مقابل آمریکا و رژیم اسرائیل، حالت مقابله، تهاجم، دفاع و مقاومت را حفظ کرده است. تنها دستاورد اعراب در چهار جنگ خود با اسرائیل (۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳) که شامل آزادسازی استان قنیطره از اشغال اسرائیلیها بود، متعلق به سوریه است. به علاوه، این کشور همواره پناهگاهی برای جریانات نهضتی و مقاومت اسلامی محسوب میشود. همچنین حافظ اسد، تنها رئیسجمهور عربی بود که در دوران دفاع مقدس در کنار ایران ایستاد. این نکات در نگاه ما به سوریه حائز اهمیت است.
وی افزود: چالشهای اصلی غرب و همپیمانان آنها با جمهوری اسلامی ایران حول سه مسئله اصلی جریان دارد: «سلب دامنه نفوذ معنوی جمهوری اسلامی در منطقه، تحدید و کاهش قدرت بازدارنده موشکی ایران، و نابودی دانش و فناوری و توانمندیهای هستهای جمهوری اسلامی ایران». غربیها نتوانستند با ابزارهای متعارف سیطره معنوی نظام را از میان بردارند و به این منظور به ساخت بدلی از جمهوری اسلامی و انقلاب متوسل شدند. تکفیریها در حقیقت به عنوان مدل بازدارندهای برای مقابله با نفوذ معنوی جمهوری اسلامی شکل گرفتند. حدود ۳۰۰ هزار تکفیری از گوشه و کنار عالم به سوریه و عراق وارد شدند. آنها در حالی که شعارشان کشتار شیعیان و تخریب بارگاهها و مقابر ائمه اطهار علیهالسلام و تمام اولیا و انبیا بود، به هر مکان مقدسی که نشانی از هویت دینی مسلمانان، به ویژه شیعیان داشت، یورش میبردند. آنها در حادثههای مختلف، مانند حجربن عدی، شهدای صفین و سامرا، به مقبرهها حمله میکردند و افراد را میسوزاندند. در ماجرای اسپایکر عراق، نزدیک به ۲۰۰۰ جوان و دانشجوی نیروی هوایی ارتش عراق در یک روز به قتل رسیدند.
وی ضمن اشاره به این که «مقابله با این جریانهای خطرناک تکفیری، اقدام بزرگی بود که نظام جمهوری اسلامی ایران به بشریت ارائه داد»، اظهار داشت: بدون اقدامهای صورت گرفته در آن زمان، اگر این عناصر شرور به حملات خود ادامه میدادند، میتوانستند کل کشورهای اسلامی را تسخیر کنند. در این شرایط، ما ناگزیر شدیم که در عراق و سوریه حضور مستقیم نظامی و مستشاری داشته باشیم و تمام ظرفیتهای ممکن جهان اسلام را برای جلوگیری از شیوع این پدیده بسیج کنیم. نیروی قدس سپاه این مسئولیت را به فرماندهی سپهبد شهید پاسدار حاج قاسم سلیمانی برعهده گرفت و اگر حاج قاسم نبود، تمام ظرفیتهای آنجا در حالت انفعال قرار میگرفتند.
فرمانده کل سپاه پاسداران به زیرساختهای امنیتی کشور اشاره کرد و گفت: بعد از نابودی سیطره داعش مجبور به خروج نیروهای غیرضروری از سوریه شدیم؛ زیرا با ایجاد محیط امن و قبول مسئولیتهای نظامی ارتش سوریه در تامین امنیت، دیگر مصلحت نبود که ایران در مقیاس وسیع آنجا باقی بماند و به معارضان دولت سوریه بهانهای برای تبلیغات بدهد. به همین علت، سپاه نیروهای خود را به حداقل ممکن کاهش داد و در عین حال وارد روند آستانه شدیم که بر پایه کنترل طرفهای درگیر برای ادامه آتشبس و برقراری امنیت در سوریه ایجاد شده بود.
وی یادآور شد: در طول این ۱۳ سال تلاش کردیم تا حزبالله لبنان و نهضت فلسطین را از وابستگی به جغرافیا و حمایت ایران تا حدی مستقل کنیم. خودکفایی و استقلال حامیان مقاومتی که در تعامل با ما بودند، همیشه جزء اولویتهای ما بوده است. هرچند برخی تصور میکردند که اسرائیلیها به ما حمله نمیکنند اما واقعیت این است که هیچ اقدام از جانب صهیونیستها در این دوره هشت ساله بیپاسخ نمانده است.
وی ادامه داد: «برخی انتظار دارند که ما جبهه را به جای ارتش سوریه در دست گرفته و جنگ کنیم». آیا منطقی است که تمام سپاه و بسیج را برای نبرد در کشوری دیگر درگیر کنیم در حالی که ارتش آن کشور بیتحرک است؟ بلکه تمامی راههای انتقال ما به سوریه مسدود شده بود. در حقیقت، نظام شبانهروز در تلاش بود تا هر گونه کمکی که بتواند را ارائه کند. ما باید با واقعیتهای سوریه همزیستی کنیم و بر اساس حقایق عمل کنیم. البته با افتخار باید بگویم که آخرین کسانی که خط مقاومت در سوریه را ترک کردند، نیروهای سپاه بودند و آخرین فردی که این میدان را رها کرد، یک پاسدار بود. ما باید رویکردهای خود را متناسب با شرایط تغییر دهیم و نمیتوانیم با سکون در راهبردها، مسائل جهانی و منطقهای را حل کنیم.
سلامی تصریح کرد: از ماهها پیش از فعالیتها و تحرکات مسلحین و تکفیریها آگاه بودیم. برادران ما با بهرهگیری از شیوههای اطلاعاتی، محورهای حمله اینها را شناسایی کردند و به سطح سیاسی و نظامی سوریه منتقل نمودند، اما به علت عدم وجود اراده تغییر، جنگ و استقامت، متاسفانه آنچه که ملاحظه کردید، پیش آمد. درContrasting برای حزبالله، مشاهده میکنیم که با یک نبرد عاشورایی واقعا از زیر آوارهای تخریب بیرون آمده و قدرت ایمان را در یک صحنه کاملا نابرابر به نمایش گذاشته است. شکر خدا، جبهه مقاومت از وابستگی به جغرافیای ما مستقل شده است. حزبالله همچنان باقی و زنده و پرطراوت است و چهره رژیم صهیونیستی با نفرت سیاسی در جهان توام شده است. اینها به هر حال نشاندهنده شکستهای بزرگی است.
وی تاکید کرد: «برخی در محافل سیاسی، روشنفکری و در میان عموم مردم دارند ترویج میکنند که نظام جمهوری اسلامی ایران بازوان منطقهای خود را از دست داده است» و تصریح کرد: خیر، نظام بازوانش را از دست نداده است. ما برای جنگ با کفار طبق ظرفیتها و استعدادهای داخلی خود تصمیم گرفته و عمل میکنیم. ما منطق سیاسی محکمی برای مبارزه داریم و مشروعیت قدرتمندی برای دفاع از خود و ملت بزرگ برای ایستادگی در برابر تجاوزات، در اختیار داریم. یک رهبر توانمند داریم که برای هدایت و الهام بخشی آماده است. نیروهای مسلح ما نیز در قدرتی استوار باقی ماندهاند. اگر ما ضعیف شده بودیم، قطعاً نمیتوانستیم وعدههای صادق را عملی کنیم. هماکنون، مسیرهای پشتیبانی برای جبهه مقاومت باز است و اینطور نیست که تمام مسیرها تنها به سوریه محدود باشند. همچنین، احتمال دارد که اوضاع در آنجا به تدریج به شکل دیگری تغییر کند.