«نگاه ایران»؛ پروژه اندیشکده رند برای وزارت دفاع بریتانیا

طبق گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، در بهار سال ۲۰۲۴، «مرکز توسعه، مفاهیم و دکترین» وزارت دفاع بریتانیا به راه اندازی پروژه ای با عنوان «مشارکت استراتژیک جهانی» پرداخته و مأموریتی را برای تهیه مجموعه ای از مقالات به منظور ارائه «حقیقتی ناراحت کننده» به مقامات کلیدی و تصمیم گیرندگان تعیین کرده است. این پروژه تحت رهبری یک کنسرسیوم تحقیقاتی با سرپرستی اندیشکده رند قرار دارد که مسئول تأمین حمایت علمی و تحلیلی در یک برنامه چند ساله برای وزارت دفاع بریتانیا می باشد. در ژوئیه ۲۰۲۴، «مرکز توسعه، مفاهیم و دکترین» به یک سازمان نوین تحت عنوان «دفاع آینده» تغییر نام داد و به بخشی از سازمان طراحی یکپارچه در فرماندهی استراتژیک انگلیس تبدیل شد. نه مقاله ای که به شکل یک بولتن ارائه شده، به موضوعات استراتژیک متنوعی از جمله انگلیس، ناتو، چین، روسیه، کره شمالی و ایران می پردازد و هدف آن ایجاد فضایی برای تأمل و بحث در وزارت دفاع بریتانیا و همچنین در سطح جامعه دفاعی بین المللی است.
در ادامه، بخش هایی از «چکیده اجرایی»، «مقابله از طریق اطلاع رسانی» و «نتیجه گیری و پیشنهادات اجرایی» مربوط به ایران از این بولتن مورد ترجمه و تنظیم قرار گرفته است. ذکر این نکته ضروری است که انتشار این محتوا به منزله تأیید محتوای آن نمی باشد.
منطقه خلیج فارس در دهه های اخیر همواره شاهد بروز درگیری های عمده ای بوده است که ریشه در دینامیک ها و سازوکارهای عمیق تری دارد. ایران به عنوان یک بازیگر برجسته در این منطقه، با چالش های داخلی و تهدیدات خارجی مواجه است که وی را وادار به اتخاذ استراتژی های نامتقارن به منظور حفظ استمرار نفوذ خود کرده است. برای بریتانیا، که دارای منافع قابل توجهی در خلیج فارس است، حیاتی است که با این شرایط پیچیده به گونه ای سازگار عمل نماید تا منافع حیاتی اش را حفظ کند. این مقاله به بررسی موقعیت انگلیس در خلیج فارس از منظر دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی می پردازد. توانایی انگلستان در تأثیرگذاری مستقیم بر فعالیت های ایران با محدودیت هایی مواجه است که عمدتاً ناشی از سیاست های ناهماهنگ خود این کشور است که همواره بر ابزارهای به کاررفته علیه ایران تأثیر می گذارد. بریتانیا باید «نیروی ویژه ای» به منظور هماهنگی رویکرد خود در قبال ایران و بهره برداری از ظرفیت های بین المللی اش برای گردآوری شرکا و آغاز ابتکارات مشترک تشکیل دهد. بنابراین، به نظر می رسد که بهترین استراتژی برای بریتانیا این است که ابتدا اهداف و شیوه ها را مورد ارزیابی قرار دهد تا از اقداماتی که ممکن است به منافعش آسیب بزند، پرهیز کند. گام بعدی بریتانیا باید هماهنگی و یکپارچه سازی تلاش های متحدان و شریکان خود باشد. به این منظور، این مقاله پیشنهاد می کند که یک «نیروی ویژه» با قابلیت های جامع دولتی در راستای ایران تشکیل گردد تا رویکرد لندن را در این حوزه همسو کند و از موقعیت بین المللی خود برای ایجاد همکاری و شروع پروژه های مشترک بهره برداری نماید. سیاست های این نیرو می تواند شامل تبادل اطلاعات، بهینه سازی تحریم ها و تلاش های دیپلماسی عمومی باشد؛ به عنوان مثال، با تأسیس یک «سرویس جهانی بین المللی» به روز شده برای ارائه روایت های بدیل در برابر آنچه رسانه های رسمی ایران منتشر می کنند. با توجه به تشدید تنش های منطقه ای، خصوصاً با توجه به درگیری های فزاینده میان ایران و اسرائیل، احتمال پذیرش ابتکارات جدید توسط جامعه بین المللی به منظور محدودسازی قدرت ایران بیشتر خواهد شد. بریتانیا باید از این فرصت به نحو احسن بهره برداری کرده و رهبری این اقدامات را بر عهده بگیرد.
مقابله از طریق اطلاع رسانی
عناصر اطلاع رسانی از اجزای کلیدی قدرت ملی به شمار می روند که مکانیزم های رسمی و غیررسمی متنوعی را برای پیشبرد اهداف یک دولت ارائه می دهند. ابزارهای ارتباطی رسمی، همانند کمپین های دیپلماسی عمومی، غالباً فقط موفق به ترغیب افرادی می شوند که پیشتر به آنها اعتقاد دارند و در غیر این صورت از سوی دیگران به عنوان تلاشی برای تبلیغ دولت در نظر گرفته می شوند. میدان اصلی نبرد در عرصه اطلاعات، قلمرو روایت ها، ادراکات و افکار عمومی است که در سطح ملی و بین المللی جریان دارد. در سال های اخیر، ایران موفق به جلب حمایت های بسیاری از مردم و افرادی که با آن در ارتباط بودند، شده است.
کشورهای خارجی می توانند با حفظ جریان اطلاعات و ارائه کمک های فنی، به صورت غیرمستقیم به معترضان در ایران یاری رسانند.
در اواخر دهه ۲۰۰۰، سید حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان به عنوان محوری ترین و مورد احترام ترین رهبر در جهان عرب به شمار می رفت و به دنباله او بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران قرار داشتند. شعارهای ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی که ایران منتشر می کند، همچنان به عنوان ابزاری قوی در پیام رسانی منطقه ای این کشور محسوب می شوند. ایران به عنوان یکی از حامیان کلیدی سازمان های مقاومت نظیر حماس و حزب الله، که با سیاست های غربی در تضاد هستند، ایفای نقش می کند. واکنش شدید اسرائیل به حملات ۷ اکتبر، که منجر به کشته شدن بیش از ۱۳ هزار کودک شد، و پاسخ ضعیف غرب به این تحولات، به ایران فرصت بیشتری در عرصه رسانه ای بخشید. دامنه وسیع پوشش خبری در خاورمیانه پیرامون جنگ غزه و محکومیت های شدید بر اسرائیل، به ایران در این زمینه برتری غیرقابل انکاری اعطاء کرد. همچنین، دولت بریتانیا با تصمیم به تعطیلی بخش فارسی رادیو بی بی سی تنها برای صرفه جویی مبلغ ناچیز یک میلیون پوند، فرصت قابل توجهی را برای ایجاد تأثیر در این عرصه از دست داد. چنین اقدامی به هیچ وجه نمی توانست جز منافع ایران را تأمین کند. در حالی که حمایت فعال از معترضان ممکن است عواقب نامطلوبی به همراه داشته باشد، کشورهای خارجی می توانند با تأمین جریان اطلاعات و ارائه کمک های فنی، به صورت غیرمستقیم به معترضان یاری رسانند.
نتیجه گیری و پیشنهادات
انگلیس در عرصه استفاده از فرصت ها برای گسترش ارتباطات میان آرمان های ژئوپلیتیکی و قابلیت های موجود در راستای ارضای این اهداف به تجربه های موفقی دست یافته است. سیاستمداران معمولاً مسئولیت های جهانی کلان را اعلام می کنند بدون آنکه به نیازهای لازم برای تحقق این اهداف توجه کنند. در حالی که به کارگیری شانس و به کارگیری روش های موفق تا حدی این شکاف را پر کرده، اما این یک استراتژی بلندمدت پایدار به شمار نمی رود. بریتانیا به طرز چشمگیری از دارایی های خود در سطوح دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی کاسته است. با در نظر گرفتن منابع محدودی که لندن در اختیار دارد و همچنین اهمیت تأثیرگذاری حکومت بر فعالیت های ایران، استراتژی مؤثرتر، تمرکز بر هماهنگی و یکپارچه سازی تلاش های متحدان و شریکانش خواهد بود.
بریتانیا زمانی می تواند با بهره گیری از موقعیت بین المللی خود برای جمع آوری شرکای بین المللی کمک کند که در داخل کشور شرایط لازم را برای مقابله با ایران فراهم سازد. بریتانیا به منظور مواجهه با این چالش و جلوگیری از کمرنگ شدن نقش منطقه ای خود باید ابتدا اهداف، روش ها و ابزارهای خود را در داخل کشور هماهنگ کند. این هدف می تواند از طریق ایجاد یک نیروی ویژه سطح بالا و با بهره گیری از تمام ظرفیت های دولت در خصوص ایران، به مدیریت مقامی با اختیارات وسیع реализ شود. این نیروی ویژه موظف است اقدامات مرتبط با ایران را در سطح وزراتخانه ها و نهادهای وابسته هماهنگ سازد و اطمینان حاصل کند که اهرم های سیاستی مهم از بین نمی روند. این کار دشواری است، اما برای بریتانیا ضروری است تا بتواند به طور معناداری اهرم های قدرت را برای نیل به هدف های خود به کار گیرد. در صورت تأسیس شرایط مناسب در داخل کشور، بریتانیا می تواند از موقعیت بین المللی خود برای تجمیع شرکای جهانی بهره برداری نماید. توانایی بریتانیا در برگزاری کنفرانس های متعدد متمرکز بر گردآوری بازیگران بین المللی جهت تقویت امنیت سومالی در دهه ۲۰۱۰، یا ایجاد گروه «دراگون» به عنوان محلی برای هماهنگی جلسات منظم بین فرماندهان نظامی عرب، نمونه هایی از رهبری و تأثیرگذاری بریتانیا در عرصه های بین المللی به شمار می روند که می توان از آن ها الگوبرداری کرد.
تمرکز بر مسئله ایران می تواند بریتانیا را به عنوان پیشگام در مسائل منطقه ای معرفی کند.
این نوع اقدام به معنای تحمیل مسئولیت برای بریتانیا نیست بلکه فرصتی است برای این کشور تا از شهرت خود به عنوان یکی از بازیگران کلیدی جهانی که مدت ها در خاورمیانه فعال بوده، بهره بگیرد. سرمایه گذاری، صرف زمان، توجه، و تمرکز بر ایران و همکاری متداول با متحدان و شرکای بین المللی تحت هدایت خاصی از سوی نخست وزیر می تواند لندن را در مقام یک پیشگام در منطقه قرار دهد. هدف از این همکاری، بحث در مورد راه حل های عملی برای پر کردن شکاف ها، اجرای اقدامات اعتمادساز، و راه اندازی پروژه های مشترک است. این موارد می تواند شامل موارد زیر باشد:
۱. ایجاد یک انجمن برای تبادل اطلاعات داخلی و بین المللی با عنوان «چشمان ایران» به منظور اطلاع رسانی در زمینه تصمیمات سیاست گذاری و مقابله با سیاست های ایران، به گونه ای که حفظ توافقات میان شرکای بین المللی آن کمترین اختلاف نظر را داشته باشد. با توجه به تغییرات شدید در حوزه اطلاعات، لازم است به اشتراک گذاری و انتشار اطلاعات به درستی مدیریت و به صورت مداوم انجام شود.
۲. سفارش تحقیقاتی برای طراحی تحریم های مؤثرتر.
۳. سرمایه گذاری در دیپلماسی عمومی و ارتباطات استراتژیک، نظیر تأسیس یک «سرویس جهانی بین المللی» به روز شده با مشارکت و مدیریت مشترک میان کشورها، برای راه اندازی یک سرویس خبری جدید به زبان فارسی.
۴. با اتخاذ رویکردی مشترک و چندگانه که به چالش های داخلی و هماهنگی های خارجی می پردازد، بریتانیا می تواند توانمندی خود را برای حرکت در چشم انداز ژئوپلیتیکی خلیج فارس و حفظ منافعش را در تقابل با روش های نفوذ نامتقارن ایران گسترش دهد.