آیا پول میتواند خوشبختی واقعی بخرد؟
چرا خوشبختی واقعی در هدف و ارتباطات نهفته است، نه صرفاً در ثروت یا موفقیت. پول تا حدی باعث افزایش خوشبختی میشود، اما مطالعات نشان میدهد پس از یک حد مشخص، بازده کاهش مییابد.
به گزارش انتخاب و به نقل از انلی مای هلث؛ ارتباطات بین فردی، نه ثروت، قویترین پیشبینیکنندههای خوشبختی بلندمدت هستند. دنبال کردن هدفهای کوچک شادی را پرورش میدهد، مردم را جذب میکند و جوامع معنادار میسازد. خوشبختی در ارتباطات هدفمحور شکوفا میشود، نه در ثروت یا دستاوردهای مادی. بحثهای زیادی در مورد اینکه آیا پول میتواند خوشبختی بخرد وجود دارد. برخی به طور قانعکنندهای ادعا میکنند که امکانپذیر است، در حالی که دیگران با شدت مخالفت میکنند. در این پست وبلاگ، من بررسی خواهم کرد که چرا معتقدم پول نمیتواند خوشبختی بخرد و دربارهی برخی از معروفترین مطالعات در این زمینه بحث خواهم کرد. این مطالعات در نهایت پیشنهاد میکنند که هدف—خصوصاً هدفهای کوچک—ممکن است کلید خوشبختی را در دست داشته باشند.
مطالعاتی دربارهی پول و خوشبختی
این تفکر که پول با خوشبختی رابطه دارد به طور گسترده بررسی شده است و بسیاری از یافتهها رابطه پیچیدهای را نشان میدهند. بیایید به سه مطالعه که این بحث را شکل دادهاند نگاهی بیندازیم.
مطالعهی کانمن و دیتون در سال ۲۰۱۰
در سال ۲۰۱۰، دنیل کانمن و آنگوس دیتون مطالعهای انجام دادند که دادههای شاخص سلامت مسیرهای گالوپ را تحلیل میکرد. این نظرسنجی اطلاعاتی از ۴۵۰,۰۰۰ ساکن ایالات متحده در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ جمعآوری کرد و از شرکتکنندگان خواست تا دربارهی رضایت از زندگی و تجربیات احساسی خود فکر کنند. از آنجا که دادهها قبلاً جمعآوری شده بودند، این یک مطالعهی گذشتهنگر بود.
پژوهشگران دریافتند که درآمد، واقعاً با خوشبختی رابطه دارد—اما فقط تا یک حد. یافتههای آنها نشان داد که خوشبختی با افزایش درآمد تا حدود ۷۵,۰۰۰ دلار در سال (به ارزش کنونی با در نظر گرفتن تورم، این مبلغ بیشتر خواهد بود) افزایش مییابد. پس از آن، درآمد اضافی به طور معناداری بهبودی در رفاه احساسی ایجاد نمیکرد.
در حالی که مطالعه بینشهای ارزشمندی فراهم کرد، محدودیتهایی داشت: تنها یک بازه زمانی کوتاه (تنها یک تا دو سال) را تحلیل کرد و به دادههای خودگزارشیشده متکی بود. به همین دلیل، من معتقدم که باید با احتیاط به نتایج آن نگریسته شود.
مطالعهی متیو کیلینگزورث در سال ۲۰۱۶
در سال ۲۰۱۶، متیو کیلینگزورث مطالعهای پیرو با استفاده از رویکردی مدرن انجام داد. او از طریق یک پلتفرم مبتنی بر اپلیکیشن به نام “آمار خوشبختیتان را پیگیری کنید”، که به طور مکرر در طول روز از شرکتکنندگان خواست که وضعیت احساسی، فعالیتها و زمینهی خود را در زمان واقعی گزارش کنند، دادهها را جمعآوری کرد. این مطالعه، مانند مطالعهی کانمن و دیتون، گذشتهنگر بود.
یافتههای کیلینگزورث مشابه بود: با افزایش درآمد، خوشبختی نیز افزایش یافت. جالب اینکه، مطالعهی او نشان داد که حتی فراتر از آستانهی ۷۵,۰۰۰ دلار، ثروت اضافی میتواند افزایشهای افزایشی در خوشبختی به همراه داشته باشد—اما به اندازهی فواید قبلی نباشد.
در حالی که این مطالعه از روشهای نوآورانه جمعآوری داده استفاده کرد، همچنین محدودیتهایی داشت: تنها هفت یا هشت سال را شامل میشد و همچنان نمیتوانست علیتی بین پول و خوشبختی—فقط همبستگی—ایجاد کند.
مطالعهی توسعهی بزرگسالی هاروارد
برای کسب دیدگاه جامعتری، بگذارید به یکی از طولانیترین و جامعترین مطالعات خوشبختی بپردازیم: مطالعهی توسعهی بزرگسالی هاروارد. بر خلاف دو مطالعهی قبلی، این مطالعهی آیندهنگر بود، به این معنا که در طول زمان شرکتکنندگان را دنبال میکرد و در فواصل منظم در طول زندگیشان دادهها را جمعآوری میکرد.
مطالعات در سال ۱۹۳۸ با ۷۲۴ مرد آغاز شد، که میان دانشجویان کارشناسی هاروارد و پسران از محلههای محروم بوستون تقسیم شده بودند. در طول چندین دهه، به همسران و فرزندان آنها گسترش یافت و در نهایت هزاران شرکتکننده را شامل شد. پژوهشگران مصاحبه، پرسشنامه، معاینات پزشکی و بیشتر از آن را انجام دادند و شرکتکنندگان را به مدت ۸۰ سال پیگیری کردند.
نتایج شگفتآور بود. آنها دریافتند که خوشبختی، با درآمد، ثروت، دستاوردها و حتی هدف به اندازهی کافی مرتبط نبود. در عوض، خوشبختی بیشتر به ارتباطات بین فردی—روابط و حس جامعهی ما—بستگی داشت.
چرا هدف هنوز اهمیت دارد
شاید این پرسش برایتان پیش بیاید: اگر خوشبختی بیشتر با ارتباطات بین فردی ارتباط دارد، هدف کجا قرار میگیرد؟ بالاخره من به طور گسترده دربارهی چگونگی کمکهای هدف—به ویژه هدفهای کوچک، یا هدفهای فرآیندمحور—به خوشبختی، سلامتی و طول عمر نوشتهام.
اینجاست که من ارتباطهای موجود را توضیح میدهم: وقتی هدف کوچک خود را دنبال میکنید—فعالیتهایی که شما را زندهدل و شاداب میکند—بهطور طبیعی بهترین نسخهی خود میشوید. و وقتی که این کار را انجام میدهید، مردم به شما جذب میشوند. در پیرامون چیزهایی که دوست دارید، روابط و جامعهای میسازید.
افراد هدفمحور همکاران، شاگردان و معلمان را جذب میکنند. آنها جوامع متمرکز بر علایقشان شکل میدهند. به این ترتیب، هدف به زیربنایی برای ساختن ارتباطات میشود که مطالعهی هاروارد آن را به عنوان عناصر اساسی خوشبختی شناسایی کرد.
نتیجهگیری: جستجوی جوامع هدفمحور
برای پاسخ به سوال همیشگی، من اعتقاد ندارم که پول خوشبختی میخرد. در حالی که مطالعاتی مانند مطالعات کانمن، دیتون و کیلینگزورث یک همبستگی بین ثروت و خوشبختی را نشان میدهند، آنها علیت را ثابت نمیکنند—و طراحیهای کوتاهمدت و گذشتهنگر آنها کاربردپذیری را محدود میکنند.
مطالعهی توسعهی بزرگسالی هاروارد، از سوی دیگر، نتیجهگیری قاطعتری ارائه میکند. بیش از ۸۰ سال پژوهش آیندهنگر نشان دادند که خوشبختی در ارتباطات بین فردی ریشه دارد. و زمانی که هدف کوچک خود را دنبال میکنید، بهطور طبیعی آن ارتباطها را ایجاد میکنید. شما جوامع هدفمحور را خلق میکنید، که ممکن است کلید واقعی زندگی شاد باشد.
پول را برای خوشبختی دنبال نکنید. هدف خود را دنبال کنید، و ارتباطات و شادی به دنبال آن خواهد آمد.