«تشنه ام!» داستان یک روز نبرد نا برابر با آزاردهنده های آنلاین

گوشی های همراه امروزه به یاری همیشگی و بسیار مهم مردم تبدیل شده اند. این ابزار حیاتی که اسرار شخصی و خصوصی ترین جنبه های زندگی را در خود جا داده، به ویژه خطر هک شدنش تبدیل به یکی از بزرگ ترین نگرانی ها و کابوس های کاربران شده است.
امروزه تقریباً هیچ فردی را نمی توان یافت که از تلفن همراه خود بهره نبرد. زیرا گوشی های تلفن علاوه بر امکان تماس های دوربرد، به مکانی برای ارتباط ها با دوستان در بستر شبکه های اجتماعی، آرشیو عکس های خانوادگی، اطلاعات دسترسی به حساب های بانکی و سایر اطلاعات بسیار خصوصی تبدیل شده اند.
در چنین شرایطی، گوشی های همراه به هدفی عالی برای هکرها تبدیل شده اند تا بتوانند با نفوذ به اطلاعات کاربران، از آنان اخاذی کنند. هکرها به روش های متنوعی برای هک و نفوذ به گوشی های هوشمند توسل می جویند که بسیاری از مردم از آن آگاه نیستند یا غافلند. تصور کنید که روزی تلفن همراه شما هک شود، چه احساسی خواهید داشت؟ و چطور می توانید مقابل این مشکل بایستید؟ چه مراحلی برای پیشگیری یا پیگیری آسیب دیدگی ناشی از هک وجود دارد؟
کشمکش های یک قربانی هک
در این قسمت، داستان یک قربانی واقعی هک گوشی را با هم مرور می کنیم و در ادامه، به ابعاد دیگر این پدیده خواهیم پرداخت:
یک روز پنجشنبه بعد از ظهر، یکی از دوستان نزدیکم با من تماس گرفت و گفت که نتیجه رأی دادگاهش رسیده، اما نمی تواند پیام را باز کند چون گوشی اش از سیستم عامل اندروید استفاده نمی کند. به دلیل اعتمادی که به من داشت، پیام را برایم ارسال کرد تا باز کنم. بعد از دریافت پیام، هنگام نگاه کردن به نام فرستنده، حس آشنایی به من دست داد. به تدریج تمامی شرایط به هم پیوستند و باعث شدند که اعتماد کنم و بر روی فایل کلیک کنم تا دانلود شود. دقایقی نگذشت که متوجه شدم نرم افزاری به نام Adliran در حال نصب بر روی گوشی ام است. بعد از آن به جایی هدایت شدم که هرگز نمی دانستم به کجا می روم…!
یک صفحه از «به پرداخت بانک ملت» باز شد و از من خواسته شد که برای تسویه هزینه خدمات روزنامه رسمی پنج هزار تومان پرداخت کنم. علامت شاپرک نیز در صفحه وجود داشت و این باعث شد که بی درنگ شماره کارت خود را وارد نمایم. کد دوم هم بر روی گوشی ام ظاهر شد و به محض اینکه پیامک برداشت از حساب بانک ملی برایم رسید، در کسری از ثانیه متوجه شدم که چه فاجعه ای در حال رخ دادن است و پول به سرعت برداشت شد. شوکه شده بودم.
سریعا به فکرم رسید که باید با فرستنده تماس بگیرم. وقتی تماس گرفتم، تازه متوجه شدم که چه اتفاقی افتاده است؛ این سوءاستفاده ای آشکار بود!
نخست موضوع برایم چندان جدی به نظر نرسید و در ذهنم گفتم که فقط یک اتفاق پیش آمده و نگران نباش. به دوستم زنگ زدم و ماجرای کلاهبرداری را برایش گفتم و ابراز امیدواری کردم که اتفاق بدی نیفتد، اما تنها سه یا چهار دقیقه گذشت که ناگهان پیامک «کد ورود به روبیکا» دریافت کردم!
دقیقاً یک دقیقه بعد پیامک دیگری دریافت کردم که مربوط به ورود به تلگرام بود. من دو سیم کارت در گوشی داشتم و به طور مداوم پیامک هایی برای ورود به تلگرام دریافت می کردم؛ به طوری که هر دو سیم کارت به شدت تحت فشار بودند. ذهنم درگیر پیامک های ورود به تلگرام بود و ناگهان به خودم آمدم!
پیام برداشت از حساب بانک ملی رسید و بلافاصله دست به کار شدم، اما نه تنها دو دقیقه نگذشت که پول دوباره برداشت شد.
احساس می کردم چیزی شبیه یک دزد جلوی چشم هایم در حال دستبرد به حساب بانکی ام است و هیچ اقدامی نمی توانستم انجام دهم.
نخستین فکر من این بود که به یک عابربانک بروم و پول هایم را از حسابم منتقل کنم، اما متوجه شدم به محض اینکه بخواهم لباس بپوشم و به آنجا بروم، موجودی حساب به سرعت کاهش می یابد. پلن دیگری به ذهنم رسید که پولم را به کیف پول اسنپ انتقال دهم. خوشبختانه قبل از آنکه فرد مهاجم بتواند برداشت بعدی را انجام دهد، موجودی به کیف پول اسنپ منتقل شد.
به تدریج کمی آرام شدم و نفسی کشیدم. بعد احساس کردم باید کار دیگری نیز انجام دهم. باید کارت بانکی ام را هم باطل کنم، با این وضعیت، کار از محکم کاری عیب نمی کند. با پشتیبانی بانک تماس گرفتم و اطلاعات لازم را دادم و کارت سوخت شد. در آن لحظه فکر کردم که: «حالا که مسأله حل شده و دیگر نگرانی وجود ندارد» اما هنوز بیشتر از سه یا چهار دقیقه از مکالمه ام با پشتیبانی بانک نگذشته بود که ناگهان پیامک دیگری آمد که باعث شوکه شدن من شد.
از دیوار می ترسیدم
کد تایید ورود به «دیوار» برایم ارسال شد و من از این اپلیکیشن به شدت می ترسیدم. چرا که می پنداشتم تنها بستر آنلاین است که دو نفر غریبه می توانند در دو مکان مختلف نشسته و معامله ای صورت دهند و خطر کلاهبرداری در آن وجود دارد. چه به عنوان خریدار و چه به عنوان فروشنده. در این مورد بسیار شنیده بودم. بی اختیار با خودم گفتم: «این فرد الان اگر از طرف مناخاذی کند یا قولی به کسی بدهد، چگونه می توانم جوابگو باشم؟» در حال تمدید این افکار بودم که به یاد عبارتی افتادم که همه به من می گفتند: «با پلیس فتا تماس بگیر». به همین خاطر با پلیس فتا تماس گرفتم.
وقتی با پلیس فتا تماس گرفتم، مرا برای مدت طولانی پشت خط نگه داشتند و در نهایت توصیه کردند که گوشی ام را ریست کنم، نه اطلاعاتی از من گرفتند و نه شماره تلفنی ثبت کردند. اما پشتیبانی دیوار به خوبی مرا راهنمایی کرد.
بعد از تماس با پلیس فتا که بیش از ۳۴ دقیقه طول کشید تا به کارشناسشان وصل شوم و مشکل را شرح دادم، به من گفتند که باید گوشی را فلش کنم. بلافاصله لباس پوشیدم، سوار ماشین شدم و به دفتر پیشخوان خدمات دولتی رفتم تا با کارشناسان آنجا مشورت کنم و اگر لازم باشد، گوشی را فلش کنم.
بدافزار را از گوشی پاک کن
با کارشناسان دفتر خدمات دولتی صحبت کردم و آن ها بیشتر مرا ترساندند. آن ها گفتند که چندین فرد قبلاً این مشکل را داشتند و گوشی خود را فلش کرده اند اما مشکل همچنان به قوت خود باقی بود. بازگشت به خانه به عنوان آخرین چاره در ذهنم بود. در این حین با پشتیبانی دیوار تماس گرفتم که تنها جایی بود که واقعا به من کمک کرد. ابتدا اطمینان خاطر به من دادند که هیچ گونه فعالیتی روی صفحه دیوار من وجود ندارد. سپس فرمودند: در مرحله اول بهتر است بدافزار را از گوشی حذف کنم. اگر موفق نشدم، آن زمان می توانم گوشی را ریست کنم. خوشبختانه بدافزار بر روی گوشی مخفی نبود و بالاخره توانستم آن را پیدا کرده و پاک کنم.
این فرآیند از ساعت سه بعدازظهر آغاز شد. حالا نزدیک ساعت پنج یا پنج و ربع بود و دریافتم که ارتباط گوشی ام با بدافزار قطع شده است و دیگر کسی نمی تواند اقدامی انجام دهد. تصور بر این بود که می توانم به خانه برگردم. به منزل که رسیدم، تقریباً ساعت شش بعدازظهر بود که پیامک کد تایید ورود به تلگرام برایم آمد و آن را مشاهده کردم. شوکه و گیج مانده بودم. من که بدافزار را پاک کرده بودم، نباید گوشی من به هیچ کجا متصل می شد. آن لحظه متوجه شدم که هکر یک اکانت تلگرام جدید از سوی یکی از خط های من که تلگرام نداشت، ساخته است و من هیچ اقدامی نمی توانستم انجام دهم.
پاسخ تلگرام به من که در ایرانم!
هنوز هفت یا هشت دقیقه نگذشته بود که با آن خط، فردی ناشناس تماس گرفت. شماره غریبه بود و پاسخ دادم؛ او گفت که شما برای ما پیامی ارسال کرده اید. من خبردار شدم که چه پیامی؟ او توضیح داد که در مورد مسائل قضایی است و نوشتید که ما پرونده قضایی تان را حل می کنیم. پرونده شما از این طریق قابل پیگیری است یا مفاد مشابه. گفتم این پیام ها مال من نیست و گوشی ام هک شده است. بلافاصله فرد دیگری زنگ زد و همین روند ادامه داشت. احساس می کردم اتفاقاتی منفی در حال رخ دادن است و این فرد با خط تلفن من در حال انجام جرم است و در حالم که به من حواله شده بود، در حقیقت، همین بلایا را بر سر افراد دیگر نیز خواهد آورد. من با سوزاندن کارت بانکی ام توانستم سرمایه ام را نجات دهم اما نتوانستم مشکل تلگرام را حل کنم و اصولاً خود تلگرام همکاری نکرد.
تا ساعت هشت شب، بیش از هفت نفر با من تماس گرفتند، عمدتاً از روستاهای غرب کشور و کردستان و این تماس ها به شکل مداوم ادامه داشت. با خودم این سؤال را می کردم که چه کاری انجام دهم؟ اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد این بود که باید دوباره با پلیس فتا تماس بزنم. این کار را کردم اما نتیجه ای نداشت. قدم بعدی فرستادن پیام به تلگرام بود و از آن ها درخواست کمک کردم تا دیدند؛ اگر ممکن است اقدام کنند و دسترسی من را به اکانت در دست هکر مسدود نمایند. تلاش کردم تا به اکانت جدید تلگرام وارد شوم. از من درخواست کد ورود کردند. درخواست خود را ثبت کردم و مشاهده کردم که کد به آدرس جیمیلی ارسال می شود که متعلق به من نیست. آنجا متوجه شدم که هکر آدرس جیمیل متصل به تلگرام را تغییر داده است و وقتی از تلگرام خواستم که کد را به من پیامک کند، پاسخ دریافت کردم که: «به دلیل اینکه اکانت شما پریمیوم نیست، امکان ارسال پیامک وجود ندارد. مگر اینکه اکانت پریمیوم خریداری کنید.»
فتا و ثنا چه کردند؟
تا ساعت ۱۱ شب درگیر مشکلات تلگرام بودم و سعی داشتم از طریق ایمیل های گوناگون به تلگرام اطلاع دهم که چنین مشکل غم انگیزی پیش آمده، اما هیچ پاسخی از سوی آنان دریافت نکردم. حدود ساعت ۱۱ و نیم شب دوباره با پلیس فتا تماس گرفتم و از آن ها راهنمایی خواستم. به آن ها گفتم که ممکن است افرادی که از خط من پیام گرفته اند، علیه من شکایت کنند. کارشناس پلیس فتا به من گفت: امروز که پنجشنبه است، فردا هم که جمعه است، شما کاری نمی توانید انجام دهید. منتظر بمانید تا شنبه به دفاتر خدمات قضایی مراجعه کنید و شکایت ثبت کنید. گفتم حداقل در این ساعت گزارشی از تخلف که به ثبت رسانید. گفتند: این امکان وجود ندارد. از قبل ثبت نام ثنا را انجام داده و اطلاعات لازم در خصوص وب سایت قوه قضاییه را داشتم. به سایت ثنا مراجعه کردم تا خودم شکایت را ثبت کنم که متوجه شدم امکان ثبت شکایت آنلاین وجود ندارد.
صبح جمعه که رسید، باز افرادی که دچار پیام تلگرام من شده بودند، تماس می گرفتند، هرچند با محدودیت بیشتری. ماجرا به همین منوال ادامه داشت تا صبح شنبه که به دفتر قضایی مراجعه کردم و شکایتم را ثبت کردم. پرونده به دادسرای جرایم سایبری ارجاع شد و به پلیس فتا ارجاع شده است. فعلاً منتظرم که ببینم چه پیش خواهد آمد، اما خیلی امیدی ندارم.
ادامه دارد …
پژوهشگر ایرنا این موضوع را با مسئولان مربوطه در پلیس، دستگاه قضایی، کارشناسان امنیت شبکه و… در میان می گذارد.