استاد به من توصیه کرد که در دنیای سینما فعالیت نکنم

نقش بهیادماندنی او در فیلم «ارتفاع پست» بهعنوان یک مامور امنیتی همچنان در حافظه سینما دوستان باقی مانده و در این مصاحبه نیز او بر این نکته تأکید کرده که تنها یک نقش در طول عمر بازیگریاش ایفا کرده که آن هم همین نقش است؛ نقشی که خود را در سطح توانمندیهایش میبیند، اما به نظر میرسد این مهارتهای ثابت شده در خور توجه قرار نگرفته است.
موضوع گفتوگوی ما با شهرام قائدی همین مسأله بود؛ اینکه چرا برخی از بازیگران که توانایی خود را در نقشهای مکمل و کوتاه و همچنین در ژانرهای مختلف به نمایش میگذارند، بهاندازهای که شایستهاند مورد توجه قرار نمیگیرند و در نقشهای بلندتر از آنها استفاده نمیشود. شهرام قائدی یکی از این افراد است که از این احساس درد و نارضایتی میگوید.
به راستى، در فیلم «آنها مرا دوست داشتند»، نقش شما برایم جالب بود، اما همزمان به این فکرم میافتادم چرا کمتر شاهد نقشهای جدی شهرام قائدی هستم و چرا بیشتر او را در نقشهای کوتاه میبینم. جدیت در این context به معنی کمدی نیست؛ بلکه منظور نقشهای غیرکمدی است. چرا وقتی بازیگری توانایی خود را در نقشهای کوتاه جدی ثابت کرده، به او نقشهای بزرگتری پیشنهاد نمیشود؟ این مسئله همچنین برای برخی بازیگرانی نظیر جواد عزتی، امیر جعفری، مهران غفوریان و عباس جمشیدی نیز روی داده، اما بهنظر میرسد یک قاعده نیست. به عقیده من در این سالها با برخی از نقشها، از جمله همین فیلم، شما دست به یک دگرگونی بنیادین زدهاید و تصویر کلیشهای که در اذهان مخاطبان از شما بهعنوان بازیگر کمدی یا بازیگر نقشی تیپیکال وجود داشت، شکستید.
شما به من لطف دارید. در مورد همه دوستانی که تقریباً همدورهایهای نزدیک من هستند، با نظر شما موافقم؛ اما من خیلی زودتر از آنها دست به شکستن قالبها زدم. در واقع من در سال ۸۰ که «ارتفاع پست» را بازی کردم و پیش از آن در سال ۷۹ در سریال «خاک سرخ» نیز همان نقش مامور امنیتی «ارتفاع پست» را ایفا کرده بودم. در واقع، من قبل از آنکه بخواهم با یک کمدی شروع کنم، با یک نقش جدی آغاز کردم. اما متأسفانه پس از «خاک سرخ» و «ارتفاع پست»، من مشاورهای نادرست از استادی گرفتم و برای یک یا دوسال دیگر کار نکردم و پیشنهادات مشابه را نپذیرفتم که این مسائل به چالشهایی در زندگی بازیگریام انجامید.
مشاورهای که آن استاد به من داده بود فقط به این دلیل بود که او به خوبی با من آشنا بود و اعتقاد داشت که میتوانم کمدینی موفق شوم. او به من گفت که اگر در این نقش مأمور یا محافظ گیر بیفتی، دیگر فرصتی برای تو نخواهد بود و سینما آنقدر بیرحم است که اجازه نخواهد داد نقشی که واقعاً دوست داری را بازی کنی. به عقیده او، تنها از طریق کمدی میتوانی خود را تثبیت کنی و سپس به نقشهای جدی دست یابی.
اکنون به این نتیجه رسیدهام که مشاوره استاد مذکور که مستند به شرایط سینما در آن سالها بود، نادرست بود. او تحلیلهایی ارائه داد که در واقعیت صادق نبود و مسیر حرفهای من را به سمت آنچه که فکر میکردم و میخواستم، هدایت نکرد. در حال حاضر، هر زمان که سناریویی به من پیشنهاد میشود، با چند نفری که به قول خودم شاید چند پیراهن از من بیشتر پاره کردهاند، مشورت میکنم و در این فضای محدود که حاصل آن فرصتی است برای پیشبرد کارهایم، مشاوره میگیرم.
دلیل آن موقع هم نیت و تصمیم من همین بود و از اینجا ناشی میشود که کار برای من یک حرفه و تخصص جدی است. همچنین مناسبات سینما و تغییراتی که در آن رخ میدهد، چیزی نیست که من به عنوان یک بازیگر بتوانم بهخوبی پیشبینی کنم یا منتظر بمانم و پیشنهادات را رد کنم، تا وقتی که نقش ایدهآلام به من عرضه شود. در این وضعیت، روند زندگی و معاش بازیگر به مشکل برخورد میکند؛ بنابراین استعداد و توانمندیهای بازیگر، و حتی علاقه او به نوع خاصی از بازیگری، همیشه تابع شرایط و مناسبات تولید در سینما است؛ نه صرفاً به انتخابهای او. در سینما که یک هنر جمعی و حرفهای است، انتخاب فردی یا ممکن نیست یا نمیتواند پایدار باشد؛ چالش بزرگ برای هر بازیگر، همیشه در تعادل بین بازی در نقشی که دوست دارد و باقی ماندن در عرصه سینما، است.
بله، برخی از بازیگران تیپیکال هستند و در سینمای ژانر مانند فیلمها یا سریالهای کمدی و طنز به خوبی ایفای نقش میکنند، اما در ایفای نقشهای شخصیتمحور موفق نیستند و بهطور خاص برای درام و تراژدی مناسب نیستند.
گاهی این محدودیت نه به خاطر ضعف یا ناتوانی بازیگر بلکه بهدلیل عدم وجود شرایط لازم برای آنهاست که بتوانند قابلیت و استعدادهای دیگر خود را بهخوبی نمایان کنند. واقعاً گاهی ظرفیتهای بالقوه در وجود یک بازیگر هست، اما بهدرستی از این ظرف و ظرفیت استفاده نمیشود. گاه فرصت و امکانات لازم برای یک بازیگر به منظور اثبات تواناییهایش وجود ندارد یا به شمار محدودی از بازیگران تعلق میگیرد؛ بازیگرانی که در تمام عرصهها حاضر هستند؛ از سینما و تلویزیون گرفته تا پلتفرمهای مختلف. این نکته انتقادی است که باید به مناسبات تولید یا رویکرد و شیوه برخی تهیهکنندگان و کارگردانها وارد دانست و حتی منتقدان نیز باید توجه داشته باشند.
گاهی یک منتقد یا تحلیلگر سینما خود را در شأن نمیبیند که درباره برخی بازیگرانی که بهاحتمال نقششان کوتاه و فرعی بوده، بنویسد؛ حتی اگر بازی خوبی از خود ارائه کرده باشند. به نظر من یکی از مهمترین چالشها یا نابرابریهای موجود در سینمای ایران این است که جایگاه بازیگران لزوماً با میزان تواناییهایشان همخوانی ندارد. یکی در موقعیتی پایینتر از تواناییاش و دیگری بالاتر از آن قرار میگیرد و روابط تجاری سینما مانع از رسیدن به تعادل و توازن در این زمینه میشود.
منبع: روزنامه هم میهن