ایرانی به سختی زندگی میکند؛ اما از خلیج فارس دفاع میکند

تاریخ به وضوح نشان میدهد که آب و خاک “خلیج فارس” بهمانند جانی ساری در بدن هر ایرانی است و هر گونه تعرض به مرزها و سواحل آن بهمعنای اعلان جنگی آشکار علیه ملت ایران به حساب میآید، که بارها با نثار خون خود از خلیج فارس در برابر تجزیه و اشغال دفاع کردهاند.
اوضاع کنونی کشور ما یادآور روزهای گذشته است؛ زمانهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کسانی به دنبال سهمخواهی و سودجویی بودند و میخواستند با کسب بخشهایی از خاک میهن، مزد مبارزات خود را بستانند.
گروهی در ترکمن صحرا و عدهای در کردستان و بخشی هم در جنوب ایران بهدنبال چندپارهکردن کشورمان بودند. دشمنان، از آمریکا گرفته تا رژیم بعث عراق و احزاب کومله و دموکرات آن زمان، تلاش کردند با ایجاد تفرقه قومی و مذهبی، ایران را به سمت تجزیه سوق دهند.
درسهای حاصل از جنگ برای تجزیهطلبان داخلی و خارجی
پس از شکست در این نقشهها، دشمنان جنگی را به رهبری صدام به کشور ما تحمیل کردند که هشت سال به طول انجامید و در نتیجه بیش از ۲۲۰ هزار شهید تقدیم شد تا چشم طمع به دشمنان را با خون خود کور کنند و دندانهای تیز شده را بشکنند.
اکنون این طرح مجدداً با ظاهری نوین در حال بهکارگیری است و سران اروپایی در کنار اعضای شورای همکاری خلیج فارس بهدنبال طراحی حقوقی برای ضمیمهکردن سه جزیره (ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) به قلمرو امارات هستند. شایان ذکر است که این جزایر پیش از تأسيس و اعلام استقلال امارات، توسط ایران از اشغالگران انگلیسی پس گرفته شدهاند.
این جزایر سهگانه ایرانی – ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک – نه تنها بخشی از خاک ایران به شمار میروند، بلکه به سبب تثبیت حاکمیت بر بخش عمدهای از خلیج فارس، از اهمیت راهبردی ویژهای برای ملت ایران برخوردارند و تلاشهای عربها برای تغییر نام خلیج فارس را باید بهعنوان مقدمهای برای تصرف این جزایر و در آینده بر دیگر جزایر ایران تلقی نمود.
تاریخ ایستادگی خلیج فارس در برابر دشمنان
این در حالی است که تاریخ هرمز هیچگاه بر وفق مراد بیگانگان نبود. در سال ۱۰۰۰ شمسی، شاه عباس که نیروی دریایی چندانی در اختیار نداشت، با تدبیر اقدام کرده و با شرکت تازهتأسیس هند شرقی که هنوز قدرتی نداشت، توافق کرد تا در نبرد با پرتغالیها، طرف آنها را نگیرد و برای سپاهیان ایران چند کشتی تجاری فراهم کند تا امکان اعزام نیرو به جزایر فراهم آید. در سال بعد، امامقلی خان، فرمانده صفوی و والی فارس، بندر گمبرون را تصرف کرده و نام آن به بندرعباس تغییر کرد و سپس قشم را نیز به تسخیر خود درآورد و با هجوم به قلعه پرتغالیها در جزیره هرمز، دهها هزار سرباز ایرانی در نبردی قهرمانانه، بیگانگان را تحقیر کرده و از خاک سرزمین خود اخراج کردند.

از آن زمان تا کنون، خلیج فارس که همواره بهعنوان بخشی از تاریخ و هویت ایرانیان شناخته شده، در سال ۱۳۸۴ شمسی نیز روز اخراج پرتغالیها از جزیره هرمز به عنوان “روز ملی خلیج فارس” ثبت شد.
خلیج فارس قصههای حماسی بیشماری دارد. در دوران رضا شاه پهلوی نیز پس از ناکامی در گفتگوهای ایران و انگلیس برای بازپسگیری جزایر سهگانه، مقامات دولتی و نظامی ایران در سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ میلادی از جزایر تنب بازدید کردند. در این بازدیدها، دریادار غلامعلی بایندر، فرمانده وقت نیروی دریایی ایران، پس از رایزنی با ساکنان جزیره، به مقامات نظامی بریتانیا ابلاغ کرد که تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی بخش جداییناپذیر سرزمین ایران هستند.
پایین کشیدن پرچم انگلیس در خلیج فارس
از دیگر اقدامات بایندر، استقرار پرچم ایران در بندر باسعیدو توصیهای بود که پس از فعالیتهای دیپلماتیک تحقق یافت. از زمان فتحعلیشاه، انگلیسیها طبق قراردادی در این جزیره مستقر شده و به کنترل تلگراف و تلفنهای دریایی آغاز نمودند و مخازن آذوقه و مهمات در آن ایجاد کردند و رفت و آمدها را تحت نظارت گرفتند. با استقرار نیروی دریایی ایران، این وضع مورد اعتراض بایندر قرار گرفت و از ستاد ارتش خواست این موضوع و نصب پرچم انگلیس در بندر باسعیدو را بررسی کنند. او صرفاً به این اقدام بسنده نکرد و با صدور فرمان به فرمانده ناو “پلنگ” دستور داد که به بندر مذکور برود، پرچم انگلیس را پایین آورد و پرچم ایران را در آنجا نصب کند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خلیج فارس همچنان شاهد رشادتهای بسیاری بود و یکی از این فداکاریها از سوی گروهی از دلاوران به فرماندهی نادر مهدوی رقم زده شد.
خلیج فارس، گورستان آمریکاییها
در تاریخ شانزدهم مهرماه ۱۳۶۶ سردار شهید نادر مهدوی در کنار سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عدهای دیگر از دلیرمردان، برای گشتزنی و محافظت از آبهای نیلگون خلیج فارس با سه قایق تندرو توپدار به نام “بعثت” و یک ناوچه به نام طارق به سمت جزیره فارسی حرکت کردند.
تعداد آنها ۱۱ نفر بود که در ناوچه طارق شامل سرداران شهید مهدوی، بیژن گرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسلی بودند و فرمانده عملیات نیز سردار شهید مهدوی بود. آنها در زمان معین و پس از مدتی حرکت به ساحل جزیره فارسی رسیدند و پس از انجام فریضه نماز و استراحت کوتاه دور هم جمعت شدند اما به زودی از وجود دشمن مطلع شدند.
پس از رسیدن به جزیره فارسی، صدای انفجار مهیب ناشی از نابودی رادار پایگاه فرماندهی توسط بالگردهای آمریکایی به گوش رسید و دقایقی بعد، سردار شهید مهدوی و یارانش، یک فروند بالگرد کبری MS۶ از نیرویهای آمریکایی را بالای سر خود مشاهده کردند.
سردار شهید مهدوی فوراً نیروهای تحت فرمان خود را برای انجام عملیات تلافی فرامیخواند. هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حاوی شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف موشکهای آمریکاییها قرار میگیرد.
سردار شهید مهدوی و یارانش با شور و شوق فراوان تصمیم به هدف قراردادن بالگرد گرفتند. در پی نزاعی سخت، آنها نهایتاً موفق به نابودسازی یکی از بالگردها با استفاده از موشک استینگر شدند و همه با شوق و خرسندی، دعا و تکبیر گفتند. تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر در این عملیات آسیب دیده بودند.
دستگیری نادر برای دشمن بسیار بااهمیت بود به گونهای که پس از بهدام افتادن اعضای بازمانده ناوگروه، به سرعت به جستجوی او پرداخته و از هر یک از اسرا درباره نادر سوال کردند. دست و پای نادر با دقت بسته شد ولی او همچنان از روحیه خود کم نگذاشته و در برابر دشمن مقاومت میکرد. نادر مهدوی در حالی که بهسوی بالگردهای آمریکایی شلیک میکرد، در پی نجات شهدا و زخمیها از دریا بود که پس از ۲۰ دقیقه نبرد دلیرانه، در نهایت زنده به اسارت دشمن درآمد.
پس از گذشت شش روز، پیکرهای مطهر شهدا و اسرا از مسقط، پایتخت کشور عمان، به مقامهای ایرانی تحویل داده شد و از مرز هوایی، وارد فرودگاه مهرآباد تهران گردید. هنگامی که پیکر پاک نادر مهدوی به وطن بازگشت، دست و پاهایش بهشدت بسته شده بود و نشان میداد که دشمن حتی از وجود پیکر بیجان این سردار شهید هراسان بوده است.