مدیریت انرژی تنها با سخنرانی و شعار امکان پذیر نیست / نحوه اداره حوزه انرژی مبتنی بر روش های غیرعلمی است

نابهنجاری ها یا به تعبیری از دید بسیاری از کارشناسان حوزه انرژی، بحران های عمیق این بخش تنها بر مصرف کنندگان خانگی و تجاری اثرگذار نبوده، بلکه از حیث تأثیرگذاری بر تولیدکنندگان صنعتی نیز قابل توجه است؛ موضوعی که سبب ایجاد نگرانی های شدیدی در بین فعالان صنعت و تجارت گردیده است.
به گزارش ، «علی محمد ابویی»، رئیس هیأت مدیره انجمن نوردکاران فولاد ایران به تازگی اعلام کرده است که بر اساس گفته های مسئولین وزارت صمت و وزارت کشور، به دلیل ناهماهنگی های جدی در تامین برق و گاز، به زودی صنایع ایران با قطع کامل برق مواجه خواهند شد. وی افزود: «زمانی که آقای علی آبادی وزیر صمت بود، بیان می کرد که صنعتگران بر اساس قانون می توانند به وزارت نیرو به دلیل زیان ناشی از قطع برق شکایت کنند، اما حالا خود ایشان، وزیر نیرو هستند.» «جهانبخش شکری»، رئیس خانه صمت کرمانشاه نیز بر این نکته تاکید مضاعف کرد: «در ۱۰ ماه گذشته، صنایع به ویژه در حوزه فولاد بیشتر از ۳ ماه فعالیت نداشتند، اما هزینه های حقوق، وام های بانکی، مالیات و تأمین اجتماعی همچنان بر دوش تولیدکنندگان باقی مانده است. حالا خبر می دهند که سال آینده به کل به صنایع برق نخواهند داد. صنعت ما در حال ورشکستگی است و ما در حالی که خود را با سختی حفظ کرده ایم، در شرایط بحرانی قرار داریم.»
با توجه به این شرایط سخت، سوالاتی درباره آینده صنایع ایران با توجه به بحران ناترازی انرژی شکل گرفته است، عبدالله باباخانی، کارشناس و فعال حوزه انرژی در گفت و گویی با به پاسخگویی به این پرسش ها پرداخته است:
سالانه ۲۸ میلیارد دلار، هزینه پنهان به صنایع تحمیل می شود
عبدالله باباخانی در سخنانی به اظهار داشت: «صنعت دارای دو حد تولید است. یک حداقل که اگر کمتر از آن تولید کند، قادر به ادامه فعالیت نخواهد بود و در نهایت ممکن است مدتی از سرمایه خود استفاده کند، اما به سمت ورشکستگی و از دست دادن بازارها خواهد رفت و عواقب ناخوشایندی را تجربه خواهد کرد. همچنین یک حداکثر سقف تولید نیز وجود دارد. با دستیابی به این حداکثر سقف تولید، سود سرمایه گذاری حاصل می شود و نیز پرداخت به موقع مزایای کارمندان و وام هایی که کارمندان به منظور افزایش بهره وری نیاز دارند، محقق خواهد شد و این امر به ویژه شامل به روزرسانی صنایع نیز می شود. در نتیجه صنایع در فضای بهتری با رقبای خود به رقابت خواهند پرداخت. بنابراین باید یادآوری کرد که صنعت، بازرگانی نیست. سقف درآمد صنعت از پیش تعیین شده است و نقطه ضعف آن نیز مشخص است. هنگامی که یک صنعت پایه گذاری می شود، تعدادی از داده ها در طراحی اولیه آن لحاظ می شود. برای نمونه، من به برق دسترسی دارم. قیمت برق در ۱۰ سال آینده مشخص است (در برخی کشورها پیش بینی قیمت برق تا ۱۵ تا ۲۰ سال آینده نیز انجام می شود) و یا هزینه گاز را دارم و وضعیت کشور و قیمت های جهانی به چه شکل است. به همین علت، بر اساس این داده ها صنعت طراحی می شود. اگر ما با مشکل گاز و برق به مدت ۷ الی ۸ ماه مواجه باشیم، به طور حتم این صنعت نه تنها سقف پایین را نخواهد داشت، بلکه حتی قادر به ادامه فعالیت خود نیز نخواهد بود.»
او در ادامه گفت: «در حال حاضر و در شرایط کنونی نیاز داریم تا ۲۸ میلیارد دلار سرمایه جذب کنیم تا بتوانیم کسری گاز و برق خود را از کشورهای همسایه خریداری کنیم، تا صنایع ما بتوانند به تولید خود ادامه دهند و در حین حضور در لیست سیاه FATF بتوانند با رقبا برای حفظ بازار خود رقابت کنند و نه تنها با قیمت های پایین تری فروش داشته باشند، بلکه امتیازات جانبی نیز ارائه دهند. کسری انرژی کشور در حال حاضر به این معناست که ما سالانه ۲۸ میلیارد دلار هزینه پنهان را به صنایع تحمیل کرده ایم و بار را از دوش مدیریت انرژی بر داشته و بر دوش مدیران صنایع گذاشته ایم و از آنها انتظار داریم که صادرات غیرنفتی خود را ارتقا داده و ارز خود را به کشور بازگردانند تا تثبیت قیمت دلار صورت گیرد و به وضوح می بینیم که هیچ یک از این آرزوها به ثمر نخواهد نشست.
در ۱۴ دولت پس از انقلاب، مسیر انرژی را اشتباه پیموده ایم
این کارشناس ارشد حوزه انرژی به طور بین المللی در ادامه اظهار کرد: «در چنین شرایطی سوال اصلی این است که چه اقداماتی باید انجام شود؟ فکر نکنیم که تنها با افزایش تولید برق یا گاز دوباره به نقطه ای که ۶ یا ۷ سال پیش بودیم، بازمی گردیم. از لحاظ فنی و با این سیستم و با توجه به وضعیتی که داریم و با مسیری که انرژی جهان در پیش گرفته، این نه برای ما ممکن است و نه به اعتقاد من، علمی به نظر می رسد. ما باید به تدریج به سمت تغییر سبد انرژی کشور حرکت کنیم. این مشکل تنها مربوط به ۲ سال و ۳ سال و ۵ سال نیست، بلکه نتیجه طراحی نادرست energy برای کشور بوده است. بعد از انقلاب، در ۱۴ دولت مسیر اشتباهی را پیموده ایم. ما سبد انرژی را غلط طراحی کرده ایم و امروز آثار آن قابل مشاهده است. در زمان هایی که مصرف ما از تولید جلوتر نبود، برخی افراد در مدیریت انرژی کشور به اشتباه بر این باور بودند که حق با آنان است و شنوایی وجود نداشت. حال که متوجه شده اند حق با ما بوده و طراحی غلط بوده و باید دوباره طراحی شود، متأسفانه باز هم کار علمی انجام نمی دهند.»
او همچنین افزود: «اخیراً شنیدم که به برخی صنایع ابلاغ شده است که باید بخشی از برق مورد نیاز خود را تأمین کنند و بخشی دیگر را دولت تأمین خواهد کرد. این اعداد به قدری بزرگ است که نشان دهنده این حقیقت است که هنوز هم با روش های غیرعلمی کار می کنیم. همچنین نامه ای دیدم که به انجمن مهندسان ساختمان ابلاغ شده بود که مجوز پایان کار ساختمان ها تنها در صورتی صادر شود که پشت بام های این ساختمان ها به تجهیزات انرژی های تجدیدپذیر مجهز گردد. واقعاً این هم یک اقدام نادرست است. در اینجا دو حالت بیشتر وجود ندارد: یا این که قصد داریم این گفتار را به شکلی علمی و بنیادی حل کنیم و یا اینکه می خواهیم فقط اقدامات سطحی انجام دهیم تا فعلاً سر و صداها کاهش یابد و در پست های مدیریتی باقی بمانیم. در دولت های گذشته نیز بیان می شد که فعلاً تولید را ادامه دهیم و ببینیم چه پیش خواهد آمد.»
با نامه و دستور و تهدید، مشکل انرژی کشور حل نخواهد شد
این تحلیلگر بازارهای انرژی بین المللی تصریح کرد: «اکنون دیگر امکان تولید نیز فراهم نیست و ارسال چنین نامه هایی ادامه خواهد داشت تا مشخص شود چه پیش خواهد آمد. اگر ما قصد داریم بخشی از برق کشور را با همکاری مردم و صنایع تأمین کنیم و بتوانیم این فاجعه را کاهش دهیم، چشم انداز به یک ساختار مناسب و سیاست های مشوق نیاز داریم. حتی کشورهایی که اقتصادی ۲۰ برابر ما دارند (با جمعیتی برابر) از طریق ساختارسازی پیشرفت کرده اند. در حال حاضر، هر کارشناس و مدیری که حکمی صادر می کند، بیان می کند که از فردا چنین و چنان خواهد شد، اما هیچ چیز تغییر نخواهد کرد؛ زیرا به ساختارسازی، سیاست های مشوق متناسب با فرهنگ ایران، فرهنگ سازی و تجزیه و تحلیل داده ها برای دستیابی به اهداف نیاز داریم. من بسیار نگران صنایع هستم و مسیری که الآن به صنایع تحمیل می شود را نادرست می دانم. ما می توانیم با همکاری واقعی بخش خصوصی و سیاست های تشویقی، بخشی از کسری گاز و برق را حل کنیم؛ مشروط بر این که از دانش روز انرژی بهره برداری کنیم. با نامه و دستور و تهدید و قطع گاز، مشکل انرژی کشور حل نخواهد شد، بلکه مدیریت یکپارچه و پیشگیری از هدررفت انرژی ضروری است که جمع آن بسیار بیشتر از مصرف کل صنایع ما می باشد. هم اکنون، بزرگترین مصرف انرژی کشور به هدررفت انرژی اختصاص یافته است. صنایع سنگین، بخش های مسکونی، تجاری و سایر بخش ها دارای هدررفت بالایی هستند که باید با توسعه انرژی و ساختارسازی به همراه سیاست های تشویقی، به سمت حل این مسائل پیش برویم. چیزی نزدیک به یک دهه طول می کشد تا ما قادر به کنترل این بحران عمیق شده و به تدریج آن را کاهش دهیم و بیش از یک دهه زمان نیاز است تا به حالت عادی بازگردیم. باید حقیقت را پذیرفت. حقیقتی مبتنی بر اعداد ریاضی و اساس دانش روز است.