آیا بحران عدم تعادل در عرضه و تقاضای برق افزایش خواهد یافت؟/ عرب‌صادق: نسبت به وقوع خاموشی‌های گسترده نگرانم، اورعی: باید برای روزهای دشوارتر آماده شویم

“`html

زهرا علی‌اکبری: آینده ناترازی انرژی در ایران؛ آیا روزهای دشوارتری در انتظار ماست؟ این پرسش در نشست بررسی مسائل ناترازی انرژی در ایران که در خبرگزاری خبرانلاین برگزار شد، مطرح گردید و دو کارشناس این حوزه، هاشم اورعی، استاد دانشگاه شریف و مهدی عرب‌صادق، کارشناس برق به آن پاسخ دادند. اورعی بر این باور است که با روند کنونی، ایران باید آماده روزهای دشوارتری شود.

مهدی عرب‌صادق نیز بر این نظر صحه می‌گذارد و اعتقادش این است که موضوع ناترازی انرژی به این زودی‌ها حل نخواهد شد و بحران انرژی در ایران به شدت جدی‌تر خواهد شد. بخش اول این میزگرد پیش‌تر منتشر شده و در دسترس است. بخش دوم در شرایطی انتشار می‌یابد که قطعی برق در خانه‌ها و صنایع ایران همچنان ادامه دارد و رئیس‌جمهور نیز با دعوت از مردم به سبک زندگی قبل، سعی در مواجهه با این چالش دارد.

سئوال: در حال حاضر ما در شرایط بحرانی به لحاظ کمبود انرژی قرار داریم. اما نکته کلیدی، آینده است. آیا این بحران کاهش خواهد یافت؟

اورعی: بله، باید در انتظار روزهای سخت‌تر باشیم. وضعیت از لحاظ انرژی به شدت پیچیده و نگران‌کننده است. گزارشی که در ایام تعطیلات عید خواندم، نگرانی‌ام را دوچندان کرد. این گزارش در خصوص بخش صنعت بود و رقم‌هایی را ارائه می‌داد که واقعاً نگران‌کننده است. در آن اشاره شده بود که برای اضافه کردن یک میلیون ریال به GDP، ما به طور متوسط نیاز به پانزده دهم بشکه نفت داریم. با توجه به این اعداد، ما حدود ۹ میلیون ریال انرژی به قیمت واقعی صرف می‌کنیم تا فقط یک میلیون ریال تولید صنعتی داشته باشیم. توصیف این وضعیت با واژه «فاجعه» هم به نظر ناکافی می‌آید. به طور کل، به نظر می‌رسد صنعت ما به شدت وابسته به رانت بوده و به ابزاری برای سوءاستفاده از منابع طبیعی کشور تبدیل شده است. در این شرایط، آیا واقعاً می‌توانیم به بهبود چشم‌انداز امید داشته باشیم؟

عرب‌صادق: به نظر می‌رسد انرژی‌های تجدیدپذیر در ایران به یک توهم تبدیل شده‌اند. این آمار و ارقام در واقع یک سراب است و طرح‌هایی که مطرح می‌شود، صرفاً آرزوی دست‌اندرکاران است و به وضوح قابل اجرا نیستند. طبیعی است که در چنین وضعیتی در آینده با چالش‌های جدی‌تری مواجه خواهیم شد. اگر فرض کنیم که به طرز جادوئی بتوانیم سی هزار مگاوات وارد مدار کنیم، باید بگویم که این وضعیت می‌تواند کل شبکه را مختل کند؛ چرا که ظرفیت شبکه برای چنین حجم بزرگی کافی نیست. پاسخ من منفی است. این رقم نشان‌دهنده عدم شناخت در مورد شبکه برق است. حالا هزینه نصب یک نیروگاه تجدیدپذیر به طور متوسط ۴۰۰ هزار دلار برای هر مگاوات است، البته وزیر نیرو گفته که ما توانسته‌ایم این رقم را به ۲۵۰ هزار دلار کاهش دهیم. ضریب بهره‌برداری نیروگاه‌های خورشیدی چند درصد است؟ حدود ۲۲ درصد. فرض کنید ۲۵ درصد باشد، نیروگاه‌های خورشیدی بیشتر از چند ساعت نمی‌توانند انرژی مورد نیاز را تأمین کنند. در بهترین حالت، برای تأمین هر مگاوات انرژی خورشیدی به یک میلیون دلار سرمایه نیاز است. بنابراین، این رؤیاها تنها آرزوهای وزارت نیرو هستند. برای تولید یک مگاوات انرژی خورشیدی معادل حرارتی، باید یک میلیون دلار صرف کرد.سئوال: گزارش‌هایی مطرح شده که ناترازی ناشی از کمبود گاز به دلیل عدم سرمایه‌گذاری در این زمینه ایجاد شده است.

عرب‌صادق: من با این نظر موافق نیستم. وزارت نیرو به عنوان نهاد مسئول برق، به بهانه کاهش گاز، مشکل خود را پنهان کرده است. چنان‌که اکنون عدم کفایت شبکه، به عنوان دلیل عدم کفایت تولید نیروگاهی به شمار می‌رود؛ مانند بمب ساعتی که هر لحظه در خطر انفجار است.

نکته قابل توجه این است که در شرایط کنونی، ۱۷ هزار مگاوات نیروگاه گازی داریم که قابلیت ارتقا به سیکل ترکیبی را دارند. برای مثال، اگر دو واحد گازی داشته باشیم، با خروجی این واحدها می‌توانیم یک واحد بخار را به صورت رایگان فعال کنیم. برای مثال اگر دو واحد ۱۶۰ مگاواتی داریم، با خروجی آن‌ها می‌توانیم یک واحد بخار ۱۶۰ مگاواتی راه اندازی کنیم.

رهبری نیز به استفاده از گازهای خروجی نیروگاه‌ها اشاره کردند، آقای علی‌آبادی قول دادند ولی اقدامی صورت نگرفته است. علیرغم وعده‌های ایشان مبنی بر حل ناترازی تا سال ۱۴۰۴، هیچ کاری محقق نشده است. حتی یک مگاوات هم از این طریق به بهره‌برداری نرسیده. من موضوع را از جنبه فنی مطرح می‌کنم، نه سیاسی. اگر این استفاده محقق می‌شد روزانه ۷۰۰ هزار مترمکعب گاز صرفه‌جویی حاصل می‌گردید. ما نباید از وزارت نفت انتظار داشته باشیم که سرمایه‌گذاری کند، این وظیفه مسئولان وزارت نیروست که باید پاسخگو باشند. با توجه به اعداد، باید اشاره کنم که میزان تولید برق از گاز در نیروگاه‌های ایران یک‌سوم استانداردهای جهانی است. بنابراین چطور ادعا می‌کنید که با استانداردها مطابقت داریم؟

این اعداد و ارقام به وضوح نشان می‌دهد که ما با مشکلات جدی مواجه‌ایم. بازدهی نیروگاه‌ها پایین است، اقدامی انجام نمی‌شود و وضعیت نیروگاه‌های تجدیدپذیر به بهشت رانت‌خواران تبدیل شده است.

اورعی: من هم نمی‌دانم چرا باید به ظرفیت ۱۷ هزار مگاواتی موجود توجهی نشده و به سمت سیکل ترکیبی نرویم. این موضوع باید به طور جدی مد نظر قرار گیرد. نکته دیگری که باید مد نظر داشته باشیم این است که باید درباره سبد انرژی بحث کنیم.

سبد انرژی باید مشخص کند که چه میزان از انرژی باید از برق، چه میزان از انرژی هسته‌ای و چه میزان از انرژی‌های بادی و خورشیدی تأمین گردد. ما باید دانش و عقل را ترکیب کنیم و وضعیت مطلوب را برای ایران پژوهش کنیم.

سئوال: پیش‌بینی‌ها در برنامه هفتم توسعه به گونه‌ای است که ایران انتظار رشد ۸ درصدی اقتصادی را دارد؛ در حالی که با وضعیت کنونی، حتی حفظ شرایط موجود صنعتی به خاطر کمبود برق امکان‌پذیر نیست.

اورعی: در حقیقت، برق به عنوان ابزار توسعه محسوب می‌شود.

سئوال: آیا با این شرایط، برق به عنوان مانعی بر سر راه توسعه عمل نمی‌کند؟

دقیقاً. در برنامه هفتم توسعه پیش‌بینی شده که رشد بخش صنعت ۸.۵ درصد باشد، اما با شرایط آشفته کنونی انرژی، که صنایع ما ممکن است دو روز در هفته تعطیل و در زمان اوج مصرف به سه روز نیز افزایش یابد، نه تنها توسعه صنعتی غیرممکن خواهد بود، بلکه به زحمت صنایع موجود نیز می‌توانند به فعالیت خود ادامه دهند.

خبر بدی دارم. صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی خود از رشد اقتصادی ایران در سال جاری را تجدید نظر کرده و عدد ۰.۳ درصد را مطرح کرده است. برای سال آینده هم فعلاً تنها ۱.۱ درصد پیش‌بینی شده است. یکی از دلایل اصلی این رشد پایین اقتصادی دقیقا کمبود برق است. واقعاً تعجب می‌کنم که مسئولین کشور به طور کلی و به طور خاص مدیران صنعت برق چطور شب‌ها خواب راحتی دارند، در حالی که کمبود برق فقط به قطع برق خانه‌ها مختص نیست؛ بلکه توسعه و آینده‌نگری اقتصاد کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داده و این موضوع واقعاً هشداردهنده است.

عرب‌صادق: ما با بحران جدی‌ای روبه‌رو هستیم. این به آن معناست که نه تنها امکان توسعه و رشد اقتصادی از ما سلب شده، بلکه بازارهای بین‌المللی نیز به دست خواهند رفت.

دولت آقای رئیسی وعده‌های بزرگی برای تأسیس نیروگاه‌های تجدیدپذیر داد، اما از مجموع این وعده‌ها تنها یک درصد محقق شده است. آقای محرابیان اعلام کردند که ۱۰ هزار مگاوات را می‌سازند، اما فقط یک درصد آن نیز تحقق یافته است. نگاه انقباضی که در ات دیده ایم، در این سه سال به وزارت نیرو منتقل شده و همچنان ادامه دارد. این روند متاسفانه ما را به چالش کشیده و خطر خاموشی سراسری را تهدید می‌کند. بر اساس نگاهی دیگر، من بارها هشدار داده‌ام که برنامه هفتم توسعه در زمینه انرژی و جدول پیش‌بینی‌های آن با نیاز کشور مطابقت ندارد. حتی اگر صددرصد هم اجرا شود، ما با بیش از ۳۰ هزار مگاوات ناترازی مواجه خواهیم شد. و اگر هم این عدد محقق گردد، بعید به نظر می‌رسد.

متأسفانه برنامه‌ای که وزارت نیرو ارائه داده، مربوط به دو سال قبل است و هیچ کس هم به روزرسانی آن اهمیت نداده است. حتی اصلاحاتی نیز صورت نگرفته است.

کشوری که سواحل ۱۴۴۰ کیلومتری به آب‌های آزاد دارد می‌تواند صنعتی مبتنی بر برق داشته باشد. اما تراز مبادله برق ما از ۱۲ میلیارد کیلووات ساعت صادرات و ۲ میلیارد کیلووات ساعت واردات در یک دهه اخیر، به تنها یک و نیم میلیارد رسیده است.

ما بازار برق عراق، افغانستان و پاکستان را از دست داده‌ایم. عملکرد ما در دیپلماسی بین‌المللی به گونه‌ای بوده که در دولت سیزدهم حتی ۶۰۰ مگاوات نیرویی که از طریق سرخس دریافت می‌کردیم را هم از دست داده‌ایم. تراز تبادل برق ما در سال گذشته به صفر رسیده است.

من سؤالی از آقای علی‌آبادی دارم و آن این است که دقیقاً بخش بین‌الملل وزارت نیرو چه نقشی ایفا می‌کند؟ آیا در حال وارد کردن تکنولوژی است؟ پس کجاست؟ نیروگاه سیکل ترکیبی‌مان کجاست؟ اگر برق صادر می‌کنیم، برای کدام کشور انجام می‌شود؟ ما نه توان وارد کردن داریم، نه صادرات توان، و نه در زمینه تکنولوژی واردات یا صادرات داریم. آقای وزیر نیرو! بخش بین‌الملل وزارت نیرو دقیقاً چه اقداماتی انجام می‌دهد با آن ساختار اداری بزرگ که موجود است؟ ما با این مشکلات نیز روبرو هستیم.

سئوال: آیا تحریم‌ها در این زمینه تأثیرگذار بوده‌اند؟

اورعی: هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که تحریم تأثیر نداشته، اما در مورد برق، بیشتر بهانه است تا واقعیت. من نمی‌خواهم بگویم تحریم خوب است، اما همان‌طور که گفتم، ناکارآمدی مدیریتی، تنها در وزارت نیرو نیست بلکه در کل سیستم کشور مشهود است. اگر به درستی کار می‌کردیم، نباید به خاطر تحریم‌ها با کمبود برق مواجه می‌شدیم.

عرب‌صادق: البته عدم توسعه نیروگاه‌های سیکل ترکیبی در سال ۱۴۰۳ ناشی از شرایط تحریم بود، اما ما خود تحریمی نیز داریم. مثال بارز این موضوع این است که فرد مرتبط با برق کشور، خود مانع پیشرفت نیروگاه‌های داخلی شده است. چطور کشوری که می‌تواند موشک‌های دوربرد چند هزار کیلومتری بسازد، قادر به ساخت توربین نیروگاهی نیست؟ این مسئله ناشی از بی‌توجهی ما به دانش فنی در بخش نیروگاهی و عادت به تن‌آسودگی انرژی است. در نتیجه به دنبال تکنولوژی خارجی هستیم و به خاطر تحریم‌ها نمی‌توانیم به آن دسترسی پیدا کنیم. کوتاهی در این زمینه دیگر مربوط به خودمان است.

کشوری که موتور موشک‌های پیشرفته می‌سازد، حتما می‌تواند توربین‌های پیشرفته هم بسازد. اما متأسفانه ما با زیرساخت‌های فعلی در سال ۱۴۲۰ نمی‌توانیم ۵۰ درصد از گاز کشور را تأمین کنیم و این فاجعه است. در آن زمان، مسئولیت خاموشی‌ها به وزارت نفت می‌افتد، اما اکنون من قصوری برای وزارت نفت نمی‌بینم.

اورعی: بگذارید یک نکته را اینجا یادآوری کنم؛ تحریم به همراه اقتصاد ناکارآمد برق، به این وضعیت دامن زده است.

سئوال: نظرتان درباره تغییر شیوه قیمت‌گذاری با مصوبه مجلس هفتم که ممنوعیت افزایش قیمت برق را شامل می‌شود چیست؟

بله، واقعاً یکی از مشکلات اصلی ما، اقتصاد برق است. در زمان ریاست‌جمهوری آقای خاتمی، مصوبه‌ای به تصویب رسید که نرخ برق همگام با تورم باید افزایش یابد؛ این تصمیم منطقی بود. اما بعد از آن و با روی کار آمدن مجلس هفتم، قیمت‌ها از آن زمان فریز شد. تصور کنید که کشوری که با تورم ۴۰ تا ۵۰ درصدی مواجه است، قیمت برق و آب و… افزایش نیابد.

سئوال: آیا محاسبه‌ای برای مشخص کردن قیمت واقعی برق دارید؟

اورعی: تا جایی که می‌دانم، هیچ کس تا به حال واقعاً قیمت تمام‌شده را محاسبه نکرده است. گاز باید بر اساس قیمت واقعی محاسبه شود و تمامی مؤلفه‌های دیگر نیز باید با احتساب قیمت واقعی برآورد شوند تا قیمت درست به دست آید. اگر قیمت واقعی برق با احتساب هزینه‌های اجتماعی، آلایندگی و درمانی ناشی از آن محاسبه شود، پیش‌بینی من این است که قیمت تمام‌شده هر کیلووات ساعت برق چیزی بین ۲۰ تا ۳۰ سنت خواهد بود. اگر نرخ دلار را فرض ۱۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم، این قیمت تقریباً به ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان خواهد رسید. در حالی که قیمت فروش برق به ویژه در بخش خانگی، فاصله زیادی با این عدد دارد.

عرب‌صادق: اگر قیمت گاز را ۲۰ سنت در نظر بگیریم، هزینه گاز به ازای هر کیلووات ساعت حدود ۷ سنت خواهد بود. همچنین هزینه تلفات براساس استانداردهای بین‌المللی به اندازه ۲.۲ دهم سنت و هزینه سرمایه‌گذاری نزدیک به ۳ سنت خواهد بود. در مجموع، هزینه تولید برق به حدود ۱۲ سنت خواهد رسید.

اگر به نرخ دلار ۱۰۰ هزار تومانی نگاه کنیم، این هزینه به حدود ۱۲ هزار تومان برای هر کیلووات ساعت می‌رسد. اما پرداخت این هزینه توسط مردم، مسئله‌ای پیچیده در اقتصاد برق است. از این ۱۲ هزار تومان، حداقل ۴ هزار تومان به هزینه‌های تأمین تأسیسات فرسوده و تلفات بالا اختصاص می‌یابد. به عبارت دیگر، ۸ هزار تومان باید به چرخه بازگردد و با این شرایط محقق نمی‌شود.

اورعی: این اعداد و ارقام به وضوح نشان می‌دهد که باید رقابت در بازار برق ایجاد گردد. لازم است تا به بازار اجازه داده شود که مکانیزم‌های خود را اعمال کند، نه اینکه ساختار ناکارآمد اداری، بار اقتصادی را بر دوش مصرف‌کننده بگذارد.

عرب‌صادق: من با این نظر شما مخالف هستم. شما در شرایطی از آزادسازی صحبت می‌کنید که دستمزد یک کارگر حدود ۱۰ میلیون تومان است. اگر آزادسازی اجرا شود، قیمت برق هر کیلووات ساعت حداقل به ۱۰ هزار تومان خواهد رسید و هزینه ۱۰۰ کیلووات ساعت بسیارسنگین خواهد بود.

اورعی: بایستی به شیوه‌ای اقتصادی به حل مشکلات پرداخت.

عرب‌صادق: مشکل این است که یارانه به صورت ناعادلانه توزیع می‌شود. در حال حاضر دهک دهم جامعه ۲۷ برابر بیشتر از دهک اول انرژی مصرف می‌کند و از یارانه انرژی استفاده می‌کند. با این حال، دولت به جای رویکرد تفکیکی، الگوی مصرف یکسانی مانند ۱۰۰ کیلووات ساعت برای تمام شهروندان قرار می‌دهد که منطقی نیست.

اورعی: من هم بر این باورم که یارانه ناعادلانه توزیع می‌شود، بنابراین باید به اصلاح اقتصاد برق پرداخت.

عرب‌صادق: کار هر شهروند ایرانی باید به صورت مستقل از یک کارت انرژی بهره‌مند شود. این کارت انرژی بر حسب میزان مصرف مگاژول شامل گاز، نفت، بنزین و برق شارژ می‌شود. بعد از تمام شدن سهمیه، مصرف‌کننده موظف است هزینه واقعی انرژی مورد استفاده‌اش را بپردازد؛ حتی برای عادی‌ترین افراد جامعه.

سئوال: آقای عرب‌صادق، آیا این همان طرحی است که آقای جلیلی به شیوه‌های مختلف مطرح کرده است؟

نه، آقای جلیلی رویکرد انقباضی داشتند و هدفشان سرکوب مصرف بود، در حالی که طرح مدیریت مصرف انرژی که اکنون در وزارت نیرو دنبال می‌شود، رویکردی کاملاً متفاوت دارد.

سئوال: به نظر می‌رسد این طرح هم مانند بسیاری دیگر از طرح‌هایی که به آن‌ها انتقاد دارید، قابل اجرا نباشد.

عرب‌صادق: قطعاً امکان‌پذیر است.

سئوال: آیا کشورهای دیگر جهانی تا به حال چنین طرحی را اجرا کرده‌اند؟ چه در بین تولیدکنندگان انرژی و چه در بین مصرف‌کنندگان؟

عرب‌صادق: این موضوع در سایر کشورها نیز سابقه داشته است. به عنوان مثال، ایتالیا در مقطعی این سیاست را پیاده کرد و تجربه موفقی در چارچوب قوانین اتحادیه اروپا داشت.

سئوال: خودتان می‌گوید در مقطعی اجرا شده، اما با توجه به تجربه اجرای یارانه‌ها، نهایتاً به یک گره بزرگ برای اقتصاد تبدیل خواهد شد.

ما در شرایط فعلی ناگزیر از پذیرش محدودیت‌هایی هستیم. هرچند که چطور به این نقطه رسیدیم، چه اهمیتی دارد؛ آنچه حائز اهمیت است، این است که شهروندان باید از حقوق برابر برخوردار شوند. اگر من صاحب کارخانه‌ای باشم که روزانه n کیلووات انرژی مصرف می‌کند، یعنی n ضربدر ۱۰ هزار تومان از یارانه انرژی نصیبم می‌شود. در حالی که شهروندی که در یک آپارتمان ۴۰ متری در جنوب تهران زندگی می‌کند و احتمالاً خودرو یا مصرف بنزین ندارد، از چنین یارانه‌ای بهره‌ای نمی‌برد. بنابراین این تفاوت باید به چرخه تولید انرژی کشور برگردانده شود تا همگان به طور عادلانه از آن بهره‌مند شوند.

در بسیاری از کشورهای دیگر، شیوه زندگی شهروندان بر اساس هزینه‌ای که برای انرژی می‌پردازند، شکل می‌گیرد. شهروندان کشورهایی مانند آلمان با دقت زمان روشن کردن ماشین لباسشویی خود را محاسبه می‌کنند، چرا که هزینه انرژی را به صورت واقعی پرداخت می‌کنند. البته شرایط بازگشت یارانه‌ها و سوبسیدها به قوانین محلی هر کشور بستگی دارد.

سئوال: اما آن‌ها کارت انرژی ندارند.

عرب‌صادق: این طرح می‌تواند بخشی از مشکلات ما را مرتفع کند.

اورعی: در واقع، سهمیه‌بندی که این روزها به کرات مطرح می‌شود، یک راه حل موقتی است؛ اما راهکار اساسی و بلندمدت، آزادسازی قیمت‌هاست. قیمت‌گذاری کنونی در کشور نهایت بی‌عدالتی اجتماعی است، زیرا هر کس که بیشتر مصرف کند، از این رانت و یارانه بیشتری بهره‌مند می‌شود. الگوی مصرف نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

عرب‌صادق: اگر قرار باشد طرحی فنی ارائه شود، باید بسته اجتماعی-اقتصادی آن نیز دیده شود. مگر می‌شود در چنین شرایطی به این موضوع بی‌توجهی کرد؟

اورعی: این رویکرد میان‌مدت و بلندمدت است. در واقع، باید خصوصی‌سازی واقعی به اجرا درآید تا هزینه تولید برق کاهش یابد. همچنین، به هیچ وجه دلیل نمی‌بینم که افراد دهک دهم جامعه از یارانه بهره‌مند شوند؛ بلکه دهک‌های یک تا سه و دیگر دهک‌های نیازمند باید با توجه به نیازشان از حمایت دولت برخوردار شوند، نه اینکه یارانه به صورت یکسان به همه پرداخت شود.

۲۲۳۲۲۳

“`

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا