تحلیل گر اسرائیلی: اسرائیل مقابل راهبرد حماس زانو زد
به گزارش گروه عبری خبرگزاری تسنیم، این نظری است که رونی ایتان در پایگاه خبری عبری زبان ماکورریشیون منتشر و در آن پیش بینی کرد در جنگهای بعدی دشمنان از تجربه حماس استفاده کرده و از این راهبرد استفاده خواهند کرد اسرائیل باید تصمیم راهبردی سختی را در این رابطه اتخاذ کند.
نویسنده در مقاله خود با اشاره به حضور اخیر یسرائیل کاتس وزیر جنگ در قله جبل الشیخ (در خاک سوریه) و تاکید بر مسئله که اسرائیل فعلا در این منطقه باقی خواهد ماند، نوشت:
تصمیم به ادامه کنترل خاک سوریه مسئله غافلگیر کنندهای محسوب نمیشود، زیرا توجیه امنیتی بسیار قوی و بزرگی برای کنترل قله جبل الشیخ وجود دارد.
کنترل جبل الشیخ به اسرائیل اشرافی بالفعل چه به صورت حقیقی و با چشم غیر مسلح و چه با استفاده از فنآوریها به عمق سوریه و لبنان میدهد و میتواند زمینه ایجاد منطقه حایل بین رژیم جهادی حاکم بر سوریه و موقعیت راهبردی ایجاد شده توسط اسرائیل در جبل الشیخ را هم فراهم کند.
اگر بتوانیم این کنترل را طولانی مدت کنیم، حتی میتواند رادارهایی را هم بر قله این کوه نصب کرد و به شکل کارآمدتری موقعیت هواپیماهای بدون سرنشین که از شمال مرزها به پرواز در میآیند را مشخص کرد، این دقیقا همان نقطه ضعف ما در جنگ اخیر با حزب الله بود در حالی که نصب این رادارها میتواند به ما در پایش بهتر و کنترل دقیق تر کل آسمان خاورمیانه کمک کند.
این به آن معنی است قله جبل الشیخ به چشم اسرائیل و تلسکوپ آن تبدیل خواهد شد.
در مقابل ما توجیههای امنیتی زیادی برای ادامه کنترل محور فیلادلفیا هم داریم، این محور سوای آنکه میتواند یک حایل فیزیکی بین غزه و جهان خارج ایجاد کند و مدیریت صحیح آن میتواند تمامی آنچه که وارد نوار غزه میشود را زیر نظر اسرائیل قرار بدهد، با توجه به اینکه اصولا هیچ انتظاری نمیرود که غزه در آینده به یک منطقه دوستدار اسرائیل تبدیل شود، میتوانستیم از این طریق اطمینان حاصل کنیم که حماس نخواهد توانست به گونهای مسلح شود که حملاتی همانند 7 اکتبر را در آینده علیه ما انجام بدهد!
محور نتساریم نیز اهمیتی مشابهی دارد زیرا نوار غزه را به دو نیم کرده و به نیروهای ارتش اسرائیل این اجازه را میدهد که در صورت نیاز برای انجام عملیات سریعا خود را به هریک از مناطق برساند.
این دو محور اهمیت امنیتی بسیار زیادی دارند و به اسرائیل این اجازه را میدهند که محدوده وسیعی را در محیط آن در کنترل خود داشته باشد، ادامه حفظ این دو محور هم حداقل مشکل را به همراه دارد و آمارهای تلفات هم نشان میدهند که اکثر این تلفات در این دو محور و اطراف آن نبودند.
اما تمامی این مناطق راهبردی که در کنترل اسرائیل قرار داشتند، تخلیه شده یا قرار است در آینده نزدیک در چارچوب توافق با حماس تخلیه شوند!
نقدهایی کاملا توجیه پذیر در رابطه با دست آوردهای جنگ و ضرب آهنگ علیه حماس باعث شد تا جامعه اسرائیل به این تلقی برسد که این جنگ هیچ دست آوردی برای اسرائیل در پی نداشته است و ارتش اسرائیل در نوار غزه چیزی به دست نیاورده است.
همین امر باعث شد تا دو نوع دیدگاه در جامعه اسرائیل که اصولا به مرور زمان تا حدود زیادی توجه خود را به صحنه جنگ از دست داده و صرفا آمار و لیست قربانیان آن را دنبال میکرد، به وجود آید، دیدگاهی که خواستار تحقق اهداف از طریق رفتار و راهکارهایی بهتر و دیدگاهی هم که تاکید دارد دست آوردهای موجود بی ارزش بوده و به راحتی میتوان از آن چشم پوشی کرد.
به اعتقاد نویسنده مقاله: امروز میتوان گفت که دست آوردهای جنگ اسرائیل در نوار غزه به طور کامل قربانی پروپاگاندای پیروزی مطلق راستگرایان شده (و زیر آن لگد مال شده است)، پیروزی که هرگز محقق نخواهد شد و همچنان در دورترین فاصله با ما قرار داشته و همه هم از آن مطلع هستند.
به زعم نویسنده با این حال تفاوت قابل توجهی بین آنچه که در ارتفاعات جبل الشیخ سوریه رخ میدهد و اسرائیل در آن دست برتر را داشته و دیگر مناطق که اهمیت آن کمتر از آن نیست، دیده میشود.
این تفاوت به خاطر برگ برندهای است که بر خلاف سوریه حماس اینجا در اختیار داشته و در واقع بیمه نامهاش در این جنگ محسوب میشود.
این برگ برنده اسرای اسرائیلی هستند، همین برگ برنده باعث فشار گسترده جامعه اسرائیل شده و ساختار حاکم آن را مجبور کرد از اهداف راهبردی اعلام شده خود عقب نشینی کرده و به نقطه ابتدایی و اول خود بازگردد.
همین امتیاز و راهبرد مثبت باعث میشود تا هر دشمن دیگری برای اسرائیل به دنبال الگو برداری از راهبرد حماس علیه اسرائیل باشد و به دنبال ان باشد که در جنگ های آتی سرنوشتی همانند سوریه پیدا نکند.
انتهای پیام/