چرا حکم اعدام زن متأهلی که با مردی ناآشنا در ارتباط بود، لغو گردید؟

در مرداد ۱۴۰۳ مردی با ورود به اداره پلیس از همسرش شکایت کرد. او در بیان موضوع به افسران گفت: «چند ماهی است به دلیل اختلافات و مشکلات با همسرم در خانه مادر خود سکونت دارم. دیروز مردی ناشناس به نزد من آمد و یک کاغذ و سی دی به من داد و رفت. بر روی کاغذ نشانی منزلی در غرب تهران نوشته شده بود.»
این مرد جوان ادامه داد: «وقتی فیلم موجود در سی دی را مشاهده کردم، احساس دنیا برایم تاریک و ترسناک شد. تصاویر مربوط به همسرم بود که به یک آپارتمان وارد می شد و سپس فیلم های ضبط شده از دوربین مداربسته در داخل خانه را نشان می داد که همسرم در حال حضور با مردی غریبه بود. به شدت شوکه شدم و بلافاصله به نشانی نوشته شده روی کاغذ مراجعه کردم تا بررسی کنم که آیا این تصاویر واقعی هستند یا جعلی. پس از رفتن به آن مکان و دیدن آپارتمان، با پرس وجو متوجه شدم که آن فردی که همسرم با او ارتباط داشت، در یکی از همین آپارتمان ها زندگی می کند. اکنون از همسرم و آن مرد شکایت کرده ام.
پس از دریافت این شکایت، مأموران به آدرس مشخص شده رفتند و مشخص گردید که منزل مربوط به یک وکیل حقوقی است و زن جوان نیز در آنجا حضور دارد. مقام های انتظامی زمانی که قصد داشتند زن و مرد جوان را دستگیر کنند، آنان از باز کردن درب امتناع کردند تا اینکه پس از ۴۵ دقیقه مجبور شدند در را باز کنند و هر دو متهم دستگیر شدند.
در طی تحقیقات، مشخص شد که زن جوان در مراحل طلاق خود با وکیل جوان آشنا شده و پس از مدتی به یک رابطه عاطفی با او وارد شده است. با اتمام تحقیقات، پرونده به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال گردید.
اولین جلسه دادگاه
در آغاز این جلسه، همسر زن جوان از دو متهم شکایت کرد و خواستار شدیدترین مجازات برای آنان شد. سپس زن جوان به جایگاه رفت و بیان کرد: «من این اتهام را نمی پذیرم و ارتباط ما صرفاً یک رابطه کاری بود. من و همسرم ۳۲ سال است که در کنار هم زندگی نمی کنیم و نمی دانم او به چه دلیل این شکایت را مطرح کرده و این اقدامش برای چیست.»
وی همچنین در پاسخ به سؤال قاضی راجع به محتوای تصاویر دوربین ها افزود: «این تصاویر مربوط به من نیست و هیچ ارتباطی به من ندارد.»
بعد از آن، مرد جوان به جایگاه رفت و اظهار داشت: «این زن برای انجام برخی کارهای ملکی به نزد من می آمد و من فکر می کردم او مجرد است. زمانی که دستگیر شدیم، تازه متوجه شدم او متأهل است و هیچ رابطه غیرکاری با او نداشتم.»
در پایان جلسه، قضات به شور پرداختند و زن جوان را به اعدام و وکیل را به شلاق، دو سال تعلیق در کار وکالت و دو سال تبعید محکوم کردند.
با صدور این احکام، متهمان اعتراض کردند و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد؛ قضات دیوان پس از بررسی دقیق پرونده، به دلیل اظهارات متهمان و وجود برخی شبهات و همچنین نامشخص بودن تصاویر دوربین مداربسته، احکام را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه ۱۱ (هم عرض) ارسال کردند.
دومین جلسه دادگاه
در این جلسه، شاکی بر درخواست خود تأکید کرد. سپس هر یک از متهمان به جایگاه رفتند و مدعی شدند که ارتباط آن ها فقط کاری بوده و اتهامات شان را نپذیرفتند. پس از اظهارات متهمان و وکلایشان، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
۲7۳۰۲