لطفاً به سبک زلنسکی فکر نکنید!

۰۷:۰۸ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳
حسین مهدی تبار در عرصه روابط بین الملل، یکی از مفاهیم کلیدی که همواره به عنوان یکی از اصول اساسی مورد توجه قرار می گیرد، نزاع و تضاد است. این واقعیت نشان دهنده ساختار پیچیده ای است که در آن کشورها علی رغم اتحادها و تعاملات، همواره در حال رقابت با یکدیگر هستند و منافع ملی خود را در رأس اولویت ها قرار می دهند. در این بین، اتکا به کشورهای دیگر به عنوان راهی برای تقویت امنیت یا پیشبرد منافع ملی، معمولاً با مشکلات و ناکامی هایی روبرو می شود. یکی از مثال های مشخص این مسأله، بحران اوکراین به شمار می رود که در آن، رئیس جمهور اوکراین، ولادیمیر زلنسکی، به امید تضمین های امنیتی از سوی غرب، در نهایت کشورش را در یک جنگ ویرانگر گرفتار کرد. این مقاله به بررسی این موضوع و ارائه توصیه هایی برای سیاست گذاران ایرانی درباره اهمیت اتکا به خود در سیاست خارجی می پردازد.
اصل تضاد و نزاع در روابط بین الملل
در نظریه های متنوعی که به روابط بین الملل پرداخته می شود، از جمله رئالیسم، تأکید فراوانی بر این حقیقت وجود دارد که در عرصه بین المللی، امنیت هیچ گاه به طور کامل تضمین شده نیست. در واقع، کشورها در تلاش برای تأمین منافع ملی خود به صورت مداوم با یکدیگر در حال رقابت هستند. این رقابت ها به ویژه در زمینه های امنیتی یا سیاسی، بر اعتماد به کشورهای دیگر تأثیر می گذارد و غالباً به ضرر کشورهایی که از نظر قدرت ضعیف ترند، تمام می شود. این موقعیت می تواند به ویژه زمانی بحرانی تر شود که منافع مستقیم کشورهای قدرتمند در میان باشد، که در آن صورت ممکن است تغییرات غافلگیرکننده ای در سیاست ها به وجود آید و حتی همراهی با متحدان پیشین متوقف شود.
یک نمونه محسوس از این موضوع را می توان در بحران اوکراین دید. رئیس جمهور اوکراین، ولادیمیر زلنسکی، با امید به دریافت تضمین های امنیتی از غرب و به ویژه ایالات متحده و کشورهای اروپایی، تصمیم به اعتماد به وعده های آنان گرفت. در مراحل ابتدایی مذاکرات، زلنسکی به این نتیجه رسید که حمایت های امنیتی غرب می تواند اوکراین را در برابر تهدیدهای روسیه محافظت کند. با این حال، سیاست خارجی کشورهای غربی غالباً تحت تأثیر منافع خود قرار دارد و اولویت های امنیتی آن ها ممکن است به طور پیاپی نوسان کند.
بحران اوکراین: درسی از اعتماد نادرست
پس از این تصمیمات، جنگ روسیه علیه اوکراین آغاز شد و با وجود وعده های ارائه شده از سوی غرب، اوکراین نتوانست به صورت کامل از حمایت های امنیتی مطلوب برخوردار شود. در عوض، غرب با ارسال کمک های نظامی به شکل محدود و با تأخیر عمل کرد و برخی کشورها، به ویژه ایالات متحده، تغییرات معناداری را در سیاست های خود نمایان کردند. نتیجه این وضعیت، وقوع بحرانی عمیق بود که اوکراین را در شرایطی بسیار ناگوار قرار داد و بخش های وسیعی از سرزمین خود را از دست رفت.
این شرایط نه تنها اوکراین را با دشواری های جدی مواجه ساخت، بلکه نشان داد که کشورهای غربی عملاً قادر به اجرای وعده های خود نبوده و منافع ملی خود را بر تعهداتشان ترجیح دادند. این تراژدی انسانی و سیاسی بیانگر این نکته است که در روابط بین الملل، اعتماد به ضمانت های خارجی به خصوص در برابر تهدیدات بزرگ، می تواند خطرناک و غیرقابل اعتماد باشد.
ضرورت اتکا به خود در سیاست گذاری خارجی ایران
درس های قابل دریافت از بحران اوکراین، برای ایران نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. سیاست مداران ایرانی باید از این تجربیات عبرت بگیرند و به جای اتکا به تضمین های امنیتی کشورهای غربی یا هر کشور دیگری، بر توانمندی های داخلی و استراتژی های مستقل تأکید کنند. رابطه دیپلماتیک با کشورهای دیگر ضرورت دارد، اما هیچ گاه نباید امنیت و منافع ملی کشور به دست کشورهای خارجی سپرده شود.
به طور کلی، روابط بین الملل همواره در معرض تنش و تضاد قرار دارد و اعتماد به کشورهای دیگر، به ویژه در زمینه امنیت، می تواند برای کشورهایی که در این زمینه ها قابلیت کمتری دارند، زیان آور باشد. تجربه اوکراین باید به عنوان یک زنگ خطر برای ایران تلقی شود تا در سیاست های خود در عرصه بین الملل بر توانمندی های داخلی و دیپلماسی مستقل تکیه کند. هیچ کشوری نباید امنیت خود را به کشورهای خارجی بسپارد و همواره باید آمادگی لازم برای رویارویی با تهدیدات را در دستور کار خود داشته باشد. تنها به این ترتیب است که می توان از بروز فاجعه ای مشابه آنچه در اوکراین پیش آمد، جلوگیری کرد و امنیت ملی را تأمین نمود.