مهاجرانی به منتقدان پزشکیان پاسخ داد؛ آنها سادهلوح هستند، اما افرادی که از پشت سر آنها حمایت میکنند نه

“`html
عطاءالله مهاجرانی در یادداشتی که در روزنامه اعتماد منتشر کرده، بیان میکند که این مفهوم با همکاری دولتها، رسانهها و شخصیتهای فعال در شبکههای اجتماعی کشورهای عربی منطقه که ارتباطاتشان با هویت عبری عمیقتر و جدیتر است، قوت میگیرد. نتانیاهو در سخنرانیاش در سازمان ملل به این کشورها به عنوان «محور صلح و اندیشههای نیک» اشاره کرد.
هدف آنها این است که به چندین هدف بهطور همزمان دست یابند. نخست، میخواهند پیام دهند که حزبالله به پایان رسیده است. دوم، قصد دارند که نظریهای را رواج دهند مبنی بر اینکه ایران حزبالله را رها کرده است. پس از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، ترامپ اظهار داشت: «مردم ایران و دولت ایران از ترور سلیمانی استقبال کردهاند.» اما مردم ایران، که شاهد حضور میلیونی آنها در مراسم تشییع قاسم سلیمانی در سرتاسر کشور بودند، این ادعا را نادیده میگیرند. دولت ایران نیز با حمله به پایگاه عینالاسد، موضع خود را در برابر ترامپ بهعنوان یک تروریست بیان داشت. این بار نیز همان مضامین از طریق شبکههای مختلف عربی و فارسی با ریشههای صهیونیستی منتشر میشود.
انتظار از ایالات متحده، رژیم صهیونیستی و همپیمانان منطقهای آنان همین است. اما هماکنون با جریانی در داخل کشور روبهرو هستیم که چه به عمد و چه به طور ناخواسته به همین بازی میپردازد. این جریان احساس ناکامی را ترویج داده و دولت پزشکیان را مورد انتقاد قرار میدهد. در مقابل ساختمان شورای عالی امنیت ملی تظاهرات ترتیب میدهند و خواستار استعفای پزشکیان میشوند. به نظر میرسد که این گروه سعی دارند وجهه انقلابی و دلسوزانه از خود نشان دهند. بدیهی است که بخش زیادی از این افراد نسبت به واقعیتها فریبخورده و سادهلوح هستند، اما افرادی که پشت تظاهرات قرار دارند و شعارها را طراحی میکنند، به احتمال زیاد سادهلوح نیستند. بعید به نظر میرسد که آنها ندانند مسئولیت فرماندهی کل قوا و اتخاذ تصمیماتی نظیر حمله به عینالاسد و وعدههای صدق به عهده رهبری کشور است و نه ریاستجمهوری!
به نظر میرسد در روایت این افراد، اگر سعید جلیلی رئیسجمهور میشد، دستور حمله صادر میکرد؛ مانند همان گروهی که به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد حمله کردند. این افراد به عنوان پیادهنظام و برخی از آنها به عنوان افسران جنگ روانی علیه نظام جمهوری اسلامی با نقابی به نام سوپرانقلابیون فعالیت میکنند.
اما جنبش نظامی حزبالله دست از فعالیت برنداشته است. زمانی که فرماندهی به شهادت میرسد، به سرعت جایگزین جدیدی انتخاب میشود و هر جانشین نیز جانشین دیگری خواهد داشت. پس از شهادت سیدعباس موسوی در سال ۱۳۷۱ (۱۹۹۲)، اسرائیل اعلام کرد که حزبالله تمام شده است. اما ما شاهد بودیم که نه تنها حزبالله از بین نرفته بلکه تحت رهبری سیدحسن نصرالله و شورای مرکزی آن، تواناییهای نظامی، سیاسی و اجتماعیاش چندین برابر شده است. اسرائیل نزدیک به یک سال است که نتوانسته با حماس مقابله کند. پس چگونه میتواند در عرض تنها یک هفته با حزبالله به مقابله بپردازد؟!
ما خواهیم دید که حزبالله از این آزمون سخت و دردناک با موفقیت و قدرت عبور خواهد کرد. بر خلاف برخی که به توصیف ضربه اسرائیل بهعنوان «مهلک» پرداختهاند و همانها یحیی سنوار، رهبر حماس را به عنوان جاسوس اسرائیل معرفی کردهاند. نه تنها ضربهای مهلک نبوده، بلکه نباید تصور کرد که مجاهد تیزهوش و شجاعی مانند یحیی سنوار جاسوسی از اسرائیل باشد. چرا باید کسی که چنین سخنانی میگوید آگاهانه یا به شکل ناخواسته مزدور اسرائیل نباشد؟
“`