آیت الله منتظری بر این باور بود که حجاب اجباری نیست

در گفت‌و‌گو با عماد الدین باقی دبیر علمی کنفرانس اندیشه‌های آیت الله منتظری؛

هیرش سعیدیان- اخیراً گزارش‌هایی در رابطه با برگزاری همایشی به نام «اندیشه‌ها و آرا آیت‌الله منتظری با موضوع حقوق بشر» در تهران منتشر شده است. این کنفرانس با شرکت تعدادی از شاگردان و علاقمندان آیت‌الله منتظری و همچنین چهره‌های معتبری مانند حجت‌الاسلام ابطحی (رئیس دفتر سید محمد خاتمی)، محمدحسن ضیایی‌فر دبیر کمیسیون حقوق بشر اسلامی، حبیب الله پیمان و جمعی دیگر از پژوهشگران حوزه فقه و حقوق بشر برگزار شد و در آن آراء و افکار این فقیه برجسته از زوایای مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.

در همین راستا، گفتگویی با عماد الدین باقی دبیر علمی این همایش ترتیب دادیم که در ادامه می‌خوانید!

با توجه به برگزاری نشستی درباره آرا و اندیشه‌های آیت الله منتظری، به نظر شما چرا پرداختن به دیدگاه‌های فقهی ایشان در این مقطع زمانی ضرورت دارد؟

در سال‌های اخیر مکرراً اشاره کرده‌ام که بحران بزرگ ایران، موضوع حقوق بشر است و توضیح داده‌ام که مسائل اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و اجتماعی ناشی از فقدان حقوق بشر می‌باشد. اگر این دیدگاه را قبول کنیم و با در نظر گرفتن اینکه اندیشه‌های فقهی ایشان در دو دهه پایانی عمرشان بر پایه حقوق بشر قرار دارد، ضرورت این امر واضح می‌شود. به بیان دیگر، بحث پیرامون نظریات ایشان به یکی از مهم‌ترین موضوعات روز ما مربوط می‌شود، همچون مسأله “حقوق مخالفان و وفاق” که در نشست اخیر به آن پرداخته شد، زیرا در صورت غفلت از این مسائل، ممکن است فردا موجودیت کشور در معرض خطر قرار گیرد، یا فتوای ایشان در خصوص ارتداد و عدم مجازات صرف تغییر عقیده باید مورد توجه قرار گیرد.

نظر آیت الله منتظری در زمینه مدیریت جامعه بر اساس قوانین فقهی چه بود؟ به نظرتان آیا ایشان که مرجع تقلید شیعی محسوب می‌شدند، حجاب اختیاری را به عنوان حق زن تلقی می کردند؟

در سال‌های ابتدایی انقلاب، برداشت بسیاری از علما و فقیهان این بود که فقه می‌تواند به تمامی نیازهای بشر پاسخ دهد و انتظار حداکثری از دین داشتند. آیت الله منتظری نیز به مانند دیگران بر این باور بود که می‌توان با تکیه بر قوانین فقهی جامعه را به سامان رساند؛ هرچند اگر فقه دو قرن اخیر دچار تحول و به‌روز‌رسانی می‌شد، موضوع کاملاً متفاوتی بود. فقه به جز در امور عبادات، در واقع یک نظام حقوقی به شمار می‌رود. به همان نحوی که در کشورهای دیگر، پارلمان‌ها به‌روزرسانی و وضع قوانین جدید بر اساس نیازهای خود را انجام می‌دهند، فقه نیز باید اصول اجتماعی و اقتصادی‌اش را متناسب با زمان تغییر دهد. اما نکته‌ای که در فقه سنتی هم مورد توجه قرار گرفته و در دیدگاه‌های آیت الله منتظری مهم است، مرجعیت عرف در اجتهاد و وضع قوانین جدید است. بر پایه عقل و اجماع، به همراه کتاب و سنت به‌عنوان منابع اجتهاد و استنباط عمل می‌شود. از مهم‌ترین نکات این است که ایشان به اصالت خواست و اراده مردم در مسائل مدنی و حکومتی اعتقاد داشتند و بر این باور بودند که اجرای قوانین، اعم از قوانین عرفی یا شرعی، تنها در شرایطی امکان‌پذیر است که جامعه آن را بپذیرد و هیچ‌کس حق ندارد به زور آن را تحمیل کند. به خوبی می‌توان نمونه این نظر را در بحث حجاب که در سوال اشاره کرده‌اید، دید. حدود ۲۰ سال پیش، در زمانی که مسأله حجاب هنوز به این میزان بحرانی نشده بود، آیت الله منتظری اظهار داشتند که اگر چه وجوب حجاب را قبول دارند، اما این واجب بودن نباید به معنای اجباری بودن تلقی شود. رسول الله نیز واجب است، اما نه حکومت و نه هیچ شخصی دیگر حق ندارد برای ترک آن، شخص را مجبور کند یا مجازات نماید.در آیت الله منتظری ۲۰ سال پیش، این استفتاء مطرح شد: «همانطور که احتمالاً مطلع هستید، اخیراً در شهرهای مختلف ایران به بهانه برخورد با بدحجابی و امر به معروف، جوانان به خاطر حجاب غیراسلامی در خیابان‌ها دستگیر و بازداشت می‌شوند و احکام جریمه و شلاق برای آن‌ها صادر می‌شود. آیا این اقدامات را به بهانه اصلاح جامعه از منظر دین اسلام صحیح می‌دانید و آیا به اعتقاد شما این نوع برخوردها می‌تواند ثمربخش باشد؟» ایشان در پاسخ اشاره کردند: «امر به معروف و نهی از منکر مشروط به تحقق شرایط خاص واجب است. ولی این قبیل اقدامات به‌واقع ایذاء و عقده‌گشایی می‌باشد و کاملاً نتیجه معکوس به همراه دارد.» در بیانات دیگری ایشان به‌دقت پیش‌بینی کرده بودند که مسأله روسری به نافرمانی مدنی و مبارزه منفی تبدیل خواهد شد و بیان داشتند: «اگر حاکمیت وظایف خود را در دیگر عرصه‌ها به درستی انجام ندهد، افراد به مقاومت منفی دست خواهند زد و جامعه زنان نیز با عدم رعایت حجاب به نافرمانی خواهند پرداخت. در این صورت، در صورت پیگیری روش‌های قهرآمیز توسط حاکمیت اسلامی، قطعاً نتیجه عکس خواهد داشت و نافرمانی از حجاب به سایر عرصه‌های اجتماعی گسترش می‌یابد» (پاسخ به پرسش‌های دینی، جلد اول، صفحه ۳۶۱).

آقای حجت‌الاسلام شجاعی معتقد بودند که آیت الله منتظری بر این باور بود که هیچ فردی بر دیگری ولایت ندارد و فقیه هم تنها در صورتی که مردم در انتخابات بخواهند، حق ولایت دارد. درباره این موضوع توضیح می‌دهید؟

پیش‌تر مقالاتی درخصوص مقایسه نظریات جان لاک و آیت الله منتظری نوشته‌ام. جان لاک نیز یک شخصیت مذهبی بود و نظراتش اساس قانون اساسی آمریکا و دموکراسی این کشور را شکل داد و به اروپا نیز تأثیر گذاشت. اساس نظریه جان لاک بر آن است که خدا انسان را آزاد آفریده و هیچکس برده دیگری نیست. چون به‌درستی جمله مشابهی در نهج البلاغه وجود دارد، آیت الله منتظری نیز همین نظر را مبنای تفکرات خود قرار داده است. علاوه بر این، با استناد به آیه‌ای، اصل عدم ولایت را به‌عنوان یکی از اصول بنیادی نظریه سیاسی خود در مورد حکمرانی به کار برده و از این رهگذر به نظریه مردم‌سالاری دست یافته‌اند.از دلایل بسیار مهم که باعث شد برخی تناقضات یا عناصر غیر دموکراتیک در منظومه تفکری آیت الله منتظری به مرور زمان ضعیف شده و به حاشیه رود، وجود همین اصول بنیادی در نظریه ایشان بود.

در کتاب “مبانی مردم‌سالاری در اسلام”، که در واقع چکیده‌ای منقح و انتقادی از مجموعه هشت جلدی “مبانی فقهی حکومت اسلامی” توسط آقای بهرام شجاعی، یکی از شاگردان آیت الله منتظری، تنظیم و منتشر شده است، اولین موضوع تحت عنوان «اصل اولی و حکم عقل در مسأله ولایت» مطرح می‌شود. در اینجا گفته می‌شود: «برخی از فقیهان در پی‌ریزی “اصل” در بحث ولایت، بیان داشته‌اند که “اصل” عدم سلطه و حاکمیت هر کسی بر دیگری و عدم اجازه حکم‌فرمایی کسی بر دیگری است، زیرا انسان‌ها آزاد و مستقل خلق شده‌اند و به‌طور ذاتی بر خود و آنچه از آن خود دارند تسلط دارند؛ لذا مداخله در حریم و امور و دارایی‌های آن‌ها ظلم و تجاوز تلقی می‌شود و تفاوت‌های افراد از حیث قوت عقل، دانش و قوه بدنی و از این قبیل، باعث نمی‌شود که کسی بر دیگری سلطه داشته باشد.» البته این موضع با دلایل شرعی و عقلی نیز مورد تأیید قرار می‌گیرد. سپس در مورد مواردی که مستثنی شده و عقل، ولایت بر دیگری را می‌پذیرد، گفت‌وگو می‌کنند که مهمترین نمونه آن تشکیل دولت است تا از هرج و مرج جلوگیری کند و نیاز به نظم و امنیت و تفویض ارادی برخی از مسئولیت‌ها و اختیارات از جانب مردم به حکومت را توجیه کند.ایشان از جمله فقیهانی بودند که به مسائل بین‌المللی و به‌ویژه جهان اسلام توجه خاصی داشتند و همیشه در حمایت مادی و معنوی از جنبش‌های آزادی‌خواه و استقلال‌طلب کوشش می‌کردند، اما اولویت ایشان همیشه ایران بود.چون بارها در مورد شرطی بودن رضایت مردم سخن گفته بودند، طبیعی بود که از نظر ایشان، چراغی که به خانه روا باشد، برای مسجد حرام است. «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَها» درست است که یک آیه است، اما در واقع یک قاعده عقلایی هم محسوب می‌شود. عدم استطاعت، هر تکلیف واجبی را ساقط می‌کند. اگر در شرایطی افراد استطاعت مالی برای کمک به دیگران نداشته باشند، باید به همان حمایت معنوی و اقدام زبانی بسنده کنند؛ بنابراین درباره رژیم ظالم مانند اسرائیل، با اینکه وجود آن را نامشروع می‌دانست، اما حتی با شعار نفی موجودیت آن هم مخالف بود و چه برسد به اقدام عملی. در مورد ظلم‌ها و جنایات آمریکا هم اعتراض داشت، اما همزمان شعار «مرگ بر آمریکا» را نیز نپذیرفت. نه تنها در سال‌های اخیر که شرایط به شدت تغییر کرده، بلکه حتی در اوایل دهه ۶۰ که شعار مرگ بر آمریکا تبدیل به یک عادت روزمره شده بود، ایشان بیان داشتند که بهترین «مرگ بر آمریکا» تولید کردن است، نه فقط شعار دادن.

به عنوان یک روزنامه‌نگار، برداشت من این است که اندیشه‌های ایشان عمدتاً در بین حدود خاصی از شاگردان و علاقمندان شناخته شده و جامعه جوان امروز شناختی از نظرات آیت الله منتظری ندارد. آیا نکته مهم دیگری از برخی آرا و افکار ایشان در ذهن دارید که بخواهید مطرح کنید؟

در مورد مهجوریت آراء و اندیشه‌های آیت الله منتظری صحت می‌فرمایید. به همین علت، جمعی از شاگردان ایشان تصمیم گرفتیم سلسله نشست‌هایی را برای تبیین آراء و اندیشه‌های وی برگزار کنیم که آخرین آن دو روز پیش تحت عنوان حقوق مخالفان و وفاق برگزار شد.دلیل اصلی مهجوریت ایشان به بایکوت رسانه‌ای از سوی رسانه‌های داخلی و خارجی بازمی‌گردد، با این تفاوت که در داخل همراه با تخریب و در خارج بدون تخریب به وقوع می‌پیوندد و رسانه‌های فارسی‌زبان برون‌مرزی هیچ تمایلی به برجسته‌سازی ایشان ندارند. فرض کنید در تهران پنج نفر در یک گوشه نشسته و شعاری سر دهند، این به خبر تبدیل می‌شود، اما نشستی که با شرایط سخت و تحت سانسور برگزار می‌شود، به کلی نادیده گرفته می‌شود. در واقع مسئله اصلی رسانه‌های عمومی مانند تلویزیون‌های فارسی، «قدرت و سیاست» است، نه فعالیت خبری و فرهنگ‌سازی و حقوق بشر. این رسانه‌ها به طرز عجیبی با افزایش توجه به چنین شخصیت‌ها و جریانات فکری تناسب ندارند و به همین دلیل تنها در موارد خاص و با اهمیت مانند موضوع اعدام‌های ۶۷ درباره ایشان صحبت کردند. در مورد بعضی از نظرات ایشان درباره حقوق بشر، روابط بین‌الملل و حجاب نمونه‌هایی را در پاسخ به سوال‌های قبلی ذکر کردم؛ اما برای بحث جامع‌تر در این زمینه، به کتاب‌های “شریعت‌نامه منتظری: فقیه انسان‌گرا”، “سیاست‌نامه منتظری” و “فلسفه سیاسی و اجتماعی آیت الله منتظری” ارجاع می‌دهم.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا