من دختری نازیبا بودم/ فروغ مطیعترین هنرمندی بود که تجربه کردم

در جدیدترین شماره مجله «اندیشه پویا» (۹۲)، گفتوگویی با پری صابری کارگردان بزرگ تئاتر به چاپ رسیده است. این مصاحبه به سال ۸۷ برمیگردد، زمانی که مریم شبانی دستایر سردبیر این نشریه به دیدار او در منزلش در شهرک غرب رفته بود. پری صابری در این مصاحبه از دوران کودکی، تحصیلات، مهاجرت به فرانسه و ورودش به عرصه سینما سخن میگوید. همچنین از بازگشت به ایران و آغاز کار خود و همکاری با چهرههای نامآشنا نظیر فروغ فرخزاد نیز یاد میکند. در ادامه، به برخی از نکات کلیدی گفتوگو با پری صابری میپردازیم:
همیشه تلاش میکردم در پسزمینه قرار بگیرم
کودکی من در تهران به دور از هیاهو و با آرامش سپری شد. من دختری خوشسیما نبودم؛ چرا که بسیار لاغر به نظر میرسیدم. بسیاری از اعضای خانواده بر این باور بودند که من چهره جذابی ندارم و گاه شنیده میشد که مادرم میگفت: «چه کسی به دنبال او میآید؟» این موضوع باعث خجالت من بود و همیشه تلاش میکردم دور از دید باشم.
کودکیام در خانهای گذشت که اتاقها دور تا دور یک حیاط مرکزی قرار گرفته بودند. همیشه آرزو داشتم که چنین خانهای را تا پایان عمر برای خود داشته باشم…
مهاجرت به فرانسه
پدرم یک تاجر بود و همیشه در حال سفر… او به منظور توسعه تجارت و کسب تجربههای جدید، به فرانسه مهاجرت کرد… از زندگی در فرانسه درسهای زیادی آموختم… زبان فرانسه را نمیدانستم و واقعاً چیزی از آن نمیفهمیدم. به همین دلیل خاطرات تلخی از آن دوران دارم، ولی این چالشها به من انگیزه داد تا سختکوشی بیشتری داشته باشم. ناچار بودم تا ده برابر همکلاسیهایم مطالعه کنم تا بتوانم به دوران دبیرستان برسم…
پدرم به شدت مخالف بود و نمیخواست که سینما را به عنوان رشته تحصیلی انتخاب کنم. اما او هرگز به طور جدی مخالفت نکرد… در آن زمان حتی در فرانسه، وجود یک زن در عرصه کارگردانی سینما نوعی پدیده نادر به شمار میرفت و در کلاس ما تنها دو دختر بودیم.
همکاری با فروغ
من شخصیتی جسور و سرکش نداشتم، اما پدرم همیشه میگفت که تو خویشتنداری و کارهای خود را انجام میدهی. اهل جنجال و سروصدا نبودم، هرچند نوعی سرکشی در درونم وجود داشت. فروغ، اما شخصیتی متفاوت داشت و هرگز تحمل بیعدالتی را نمیکرد. او نه تنها در دفاع از خود جسور بود بلکه دارای روحی مهربان و بخشنده نیز بود. وقتی به من پیشنهاد داد که در نمایش من ایفای نقش کند، واقعاً شگفتزده شدم. او شاعری نامور بود و من کارگردانی که هنوز ناشناخته بودم. فروغ با اینکه محبوبترین بازیگر من بود، از لحاظ اطاعت هم بسیار دلنشین بود.