شش نادرستی که صنعت سینما و تلویزیون به طور مداوم در حال بازگویی است

در عرصه سینما و تلویزیون ایران برای ایجاد شخصیت‌های متفاوت، روش‌های گوناگونی به کار گرفته می‌شود، و یکی از این روش‌ها، تصویرسازی شغل شخصیت‌ها است. به عنوان یک بیننده، ما به سادگی تصور می‌کنیم که هر دکتری باید فردی باشد دلسوز و ثروتمند که بعید نیست نیمی از عمر خود را خارج از مرزها گذرانده باشد. یا اینکه هر کس که نمایشگاه خودرو دارد احتمالاً یک کلاهبردار حرفه‌ای است که از شغلش به عنوان پوششی استفاده می‌کند! اما آیا این برداشت‌ها با واقعیت همخوانی دارند؟ در ادامه این مطلب، قصد داریم مشاغلی را بررسی کنیم که سینما و تلویزیون به نوعی تصویر ثابتی از آن‌ها شکل داده‌اند، تصاویری که ممکن است با واقعیت تضاد داشته باشند.

بازاری‌های متمول اما متدین

می‌توان گفت تصویر معمولی که از بازار داریم شامل کسبه‌ای است که اغلب از زندگی خود شکایت دارند و در سختی‌های مالی به سر می‌برند! اما آنچه که در قاب دوربین‌های سینما و تلویزیون مشاهده می‌شود، کاملاً متفاوت است. غالباً یک خانه بزرگ، اما نه چندان مدرن، شاید در مرکز شهر قرار دارد، فرزندان دختر پاکدامن و پسران متعهد، همسری خانه‌دار که هنر خیاطی دارد و پدری به نام “حاجی بازاری” که در رأس این خانواده قرار دارد و از احترام محل برخوردار است. این تصویری آشنا از قول و قشر بازاری است که با آن آشنا هستیم. سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که این بازار کجاست و چه صنف و بخشی را در برمی‌گیرد؟! این مفهوم وسیع از بازار و نمایش هیچ بُعد خاصی باعث شده شخصیت‌های مربوط به بازار به سادگی تکراری و کلیشه‌ای شوند و جذابیت لازم را از دست بدهند. شاید بهره‌برداری از این عناصر در خلق شخصیت‌های بازاری، تحت‌تأثیر تصورات قدیمی از بازار و فعالان آن باشد که به نظر می‌رسد دیگر برای نسل‌های جدید قابل فهم نیست و باید بازبینی شود.

پلیس همه‌جانبه

تا حدود ۱۵ سال پیش، اگر از هر پسر بچه‌ای می‌پرسیدید که در آینده کدام شغل را انتخاب خواهد کرد، احتمالاً ۹۰ درصد پاسخ می‌داد: پلیس! چهره همه‌فن‌حریف پلیس در بیشتر آثار سینما و تلویزیون ایران باعث شده است تا این شخصیت‌ها به محبوبیت برسند. آن‌ها شخصیت‌های مثبتی هستند که برای تحقق عدالت می‌کوشند و برای دستگیری مجرمان از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنند. این یک ناجی همیشه بیدار است که در تلویزیون به عنوان یک قهرمان بزرگ و در سینما به عنوان یک استراتژیست ماهر شناخته می‌شود. در این میان، برخی آثار با خلاقیت سعی کرده‌اند وجهه مرسوم پلیس‌ها را تغییر دهند و با استفاده از نکات کمدی به این هدف دست یابند؛ به عنوان مثال، پلیس حاضر در سریال “لیسانسه‌ها” به کارگردانی سروش صحت به خاطر تفاوت‌هایش به محبوبیت رسیده است.

نخبگان گریزپا یا همان هکرها!

یکی از تیپ‌های متداول در سینما و تلویزیون، افرادی هستند که تا چند سال پیش به شخصیت‌های خاص معروف بودند، اما اکنون می‌توان تعداد زیادی از آن‌ها را در جامعه مشاهده کرد. جوانان (عموماً پسر) که در اتاقی تاریک با نور صفحه نمایش‌های متعدد، بد غذا و گوشه‌گیر هستند و قابلیت‌های خود را تنها در دنیای مجازی به فعالیت می‌گذارند. این تیپ از افراد به واسطه الهام از فیلم‌های هالیوودی به سینمای ایران معرفی شده‌اند و نمی‌توان آن‌ها را مختص سینمای داخلی دانست. با این حال، تکرار این شخصیت‌ها در آثار مختلف، علاقه‌مندی زیادی را در میان جوانان برای ورود به حرفه‌های فنی و کامپیوتری ایجاد کرده است.

آرایشگری، شغل با ابهام!

شاید تصور کنیم سینما با اقتباس از باورها و رفتارهای جامعه، داستان‌هایی را برای مخاطبان روایت می‌کند، اما در برخی موارد، سینما می‌تواند یک ایده ذهنی متفاوت را به جامعه القا کند. یکی از این مضامین در سینمای ایران، چهره خانم‌های آرایشگر در سناریوهای ایرانی است. در این روایت‌ها معمولاً خانم‌های آرایشگر یا دارای مشکلات اخلاقی هستند، یا سرنوشت خوشی را تجربه نمی‌کنند. این تصویر باعث شد تا اواخر دهه ۸۰ شغل آرایشگری در نزد خانواده‌های سخت‌گیر به نوعی تابو تبدیل شود و بسیاری، فعالیت در این حوزه را برای دخترانشان تحریم کنند. البته با رونق اقتصادی این حرفه، این برداشت نادرست به طرز عجیبی تغییر کرده و حالا آرایشگری یکی از محبوب‌ترین مشاغل در بین خانم‌ها به شمار می‌رود! لغو یک باور اشتباه که از طریق سینما به جامعه القا شده بود و حالا دیگر رواج چندانی ندارد.

معلمان غمگین

برای خلق یک شخصیت مظلوم و شاکی، وجود شغل معلمی یک جزء ثابت محسوب می‌شود. شاید بتوان گفت، چهره پرتکرار معلمان غمگین نتیجه موفقیت پروژه‌هایی است که پیش‌تر این تیپ را به کار گرفته و از آن بهره برده‌اند. به عنوان نمونه، شخصیت آقای حکمتی (پرویز فنی‌زاده) در فیلم “رگبار”، آغازگر نمایشی از معلمان غمگین است که علاوه بر مشکلات اقتصادی شدید، با بحران‌های هویتی عمیق نیز روبه‌رو هستند.

معماران با روشنفکری

دهه ۸۰ به عنوان آغازگر محبوبیت رشته معماری در ایران شناخته می‌شود. یکی از عواملی که به این محبوبیت دامن زد، نمایش شخصیت‌های مدرن و شیک‌پوش در سینما با شغل معماری بود که غالباً تحصیل‌کرده و با دیدگاه‌های نوین بودند.

شش دروغی که سینما و تلویزیون بر تکرار آن اصرار دارند

تهمینه میلانی به عنوان یکی از پیشگامان معرفی این گروه از جامعه در آثار خود، نقش پررنگی از معماران و معماری را به نمایش گذاشت. ویژگی بسیار مبالغه‌آمیز در شخصیت‌پردازی این معماران این است که آن‌ها هیچ‌گونه رویکرد سنتی را ندارد و به وضوح از فرهنگ غربی تبعیت می‌کنند که همین نکته موجب محبوبیت و همچنین ایجاد یک کلیشه پر تکرار شده است.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا