«ایران در پایین ترین رده بندی جهانی از نظر حفاظت از محیط زیست»

«سالی که سپری شد، شرایط مدیریتی در سازمان محیط زیست به حدی ناخوشایند بود که نگرانی عمیق مدافعان و دوستداران محیط زیست را به همراه داشت. از جمله بدترین رویدادهایی که در این دوران به وقوع پیوست و همچنان ادامه دارد، می توان به تشویق به شکار حیوانات و صدور پروانه های شکار اشاره کرد.
این رویه، مسبوق به سابقه است؛ چراکه در سال ۹۶، در زمان ریاست آقای عیسی کلانتری بر سازمان حفاظت از محیط زیست و زیر نظر آقای ظهرابیمعاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی برای اولین بار در تاریخ مجوزهای شکار، در ایام زایمان و شیردهی حیات وحش، یعنی در دهه نخست خرداد، ١١٠ پروانه شکار برای آهو، کل و قوچ صادر شد، آن هم برای شکارچیان خارجی. این روند در پاییز همان سال با صدور پروانه های نامحدود برای شکار پرندگان وحشی ادامه یافت.
وضع به حدی وخیم شد که در پاییز سال ۹۷، مشخصاً برای استان تهران، ۲هزار پروانه شکار پرندگان (مانند کبک، کبوتر و اردک وحشی) به فروش رسید و در واقع با احتساب تمدید پروانه ها، برای کشتار ۱۹۸ هزار پرنده فقط در استان تهران مجوز صادر شد. این در حالی است که تعداد پرندگان قابل شکار موجود در تهران به هیچ وجه به ۱۰ هزار نمی رسد! این وضعیت نشان دهنده ی وقوع یک ذهنیت شکارمحور در مدیریت جاری است که همچنان پابرجاست.»
محمدعلی یکتانیک، کارشناس محیط زیست و تیمارگر حیات وحش، راوی این موضوع است و بر این باور است که محیط زیست ایران از مرحله بحران عبور کرده و به وضعیت اضطراری رسیده و این اضطرار، مرحله ای پیش از نابودی است. او در گفت وگو با خبرآنلاین به تحلیل و تبیین وضعیت نگران کننده کنونی می پردازد.
یکتانیک، کارشناس محیط زیست
پشت پرده پروانه های شکار چندهزار یورویی
یکتانیک با اشاره به اعلام فروش پروانه های شکار با قیمت های گزاف، که در زمستان ۱۴۰۳ رسانه ای شد، می گوید: «نکته قابل توجه در خصوص فروش پروانه های شکار با تعرفه دولتی ۳ هزار دلار این است که وجه دریافتی در ازای این مجوزها اصلاً به صندوق محیط زیست واریز نمی شود و این تنها یک بخش از ماجرا است. در طرف دیگر، شرکت های واسطه ای تحت عنوان اکوتوریست شکار وجود دارند که این پروانه دولتی ۳۰۰۰ دلاری را خریداری کرده و در حراج های خارج از کشور با قیمت ۳۰ هزار یورو به فروش می رسانند، یعنی بیش از ۱۰ برابر و آن را به عنوان ارزآوری معرفی می کنند؛ در حالی که حتی یک ریال از این وجوه به کشور وارد نمی شود.»
او ادامه می دهد: «برای توجیه اقداماتشان، به طور عوام فریبانه ای می گویند که طبق دستورالعمل اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت (IUCN) “شکار، ابزاری برای حفاظت است.” این اتحادیه هرگز تصور نمی کرد که عده ای در قدرت، از آن علیه سرزمین خود سوءاستفاده کنند. در واقع، شکار تنها و تنها در شرایط مدیریت صحیح و با رعایت استانداردهای جهانی می تواند کارکرد حفاظتی داشته باشد؛ که این امر متأسفانه در کشور ما نادیده گرفته شده است.»
*در متن دستورالعمل IUCN بارها به فعالیت های شکار اشاره شده که در صورت عدم پایداری، تأثیرات زیانبار زیستگاهی داشته و خطر انقراض را برمی انگیزند و نافی حقوق جوامع محلی در مدیریت و استفاده از منابع حیات وحش هستند و به فساد و سستی در مدیریت منجر می شوند که به هیچ عنوان قابل تأیید نمی باشند.*
ایجاد تجری به جای بازدارندگی؛ آیا این وظیفه قانون بود؟
به اعتقاد یکتانیک، «در تمامی نقاط دنیا، اجرای قوانین می بایست جنبه بازدارندگی داشته باشد اما متأسفانه در کشور ما یا قوانین به درستی به کار گرفته نمی شوند و یا آنقدر ضعیف هستند که تنها تشویق به تخلف را فراهم می آورند. به عنوان مثال در مقوله شکار، شکارچی خطاکار به دلیل ضعف دستگاه ها در اجرای قانون آنچنان جری شده که به محیط بانانی که قصد توقف او را دارند، شلیک می کند یا حتی با آنها درگیر می شود. اینگونه شرایط، که مشابهش به وفور دیده می شود، نتیجه عدم رعایت و پیاده سازی صحیح قوانین است.»
ایران در آخرین رده جدول جهانی حفاظت از محیط زیست
این کارشناس درباره افزایش بی رویه صید آبزیان در سواحل جنوبی کشور اشاره می کند: «وضعیت حیات وحش آبی کشور هیچ تفاوتی با گونه های خشکی ندارد. در سواحل جنوبی کشور به معنای واقعی کلمه دریا را در حال تخلیه هستند و نه تنها انواع خوراکی، بلکه حتی گونه های غیرخوراکی مانند سفره ماهی و عروس دریایی نیز به دام افتاده و تبدیل به پودر ماهی می شوند. مسئولین نیز به دلیل منافع اقتصادی، اقدام به تأسیس کارخانه های تولید پودر ماهی کرده اند.
این موارد به وضوح نشان دهنده این است که محیط زیست ایران از مرحله بحران عبور کرده و در حال حاضر در وضعیت اضطراری قرار دارد و این وضعیت در واقع مرحله ای پیش از نابودی است. به اختصار می توان گفت که ما در قعر جدول جهانی حفاظت از محیط زیست قرار داریم.»
حیوانات خیابانی؛ معضلی برای طبیعت/ با سگ و گربه های ولگرد چه باید کرد؟
به گفته یکتانیک، به جز شکار و تخریب زیستگاه ها، یکی دیگر از دلایل نابودی گونه های جانوری و در نهایت اکوسیستم، گونه های مهاجم (Invasive species) هستند. هرگاه گونه ای به زیستگاهی به غیر از زادگاه اصلی خود منتقل شود، به عنوان یک گونه بیگانه و مهاجم در آن زیستگاه به شمار می آید؛ مانند سگ های ولگرد، گربه های خیابانی و موش های فاضلاب که در این دسته قرار دارند.
این تیمارگر حیات وحش ادامه می دهد: «سگ و گربه، حیواناتی هستند که در طول سال ها به واسطه مداخلات انسانیمانند اصلاح نژاد و نگهداری تغییر ژنتیکی یافته و به حیوانات اهلی تبدیل شده اند. این موجودات در منازل بسیار دوست داشتنی هستند، اما در طبیعت به عنوان آفت شناخته می شوند. شاهدی بر این ادعا، حملات وحشیانه سگ های ولگرد به انسان هاست که منجر به بروز بیماری ها، قطع عضو یا حتی مرگ می شود.»
ضرورت جمع آوری حیوانات از خیابان
این کارشناس محیط زیست تصریح می کند: «حیوانات ولگرد و خیابانی چه عقیم باشند و چه نباشند، در حقیقت شکارچیانی هستند که به طور آزادانه در حال گشت زنی بوده و نه تنها به دیگران آسیب می زنند، بلکه خود نیز در معرض خطر قرار دارند؛ به عنوان مثال، در ویدئوهای آزارحیوانات می بینیم که سگ ها به طرزی فجیع جان می سپارند و گربه ها نیز تحت اذیت و آزار قرار می گیرند.»
او خاطرنشان می کند: «این حیوانات طبق پروتکل های جهانی باید جمع آوری شوند. این به معنای کشتار گسترده و خشن نیست. در بسیاری از کشورها، از جمله کانادا، فرانسه، سوئیس و ایالات متحده از روش های حذف فیزیکی و یوتوناز برای این کار استفاده می شود که مرگ آرام و بدون درد از طریق تزریق دارو است. بر همین اساس، در کشورهایی مانند کانادا و فرانسه جمعیت سگ های ولگرد از طریق جمع آوری، سرپرستی و سپس معدوم سازی کنترل شده، انجام می گیرد؛ شرایطی که تا کنون در کشور ما اجرایی نشده است.»
غذا رسانی به حیوانات خیابانی؛ خیانتی به حیات وحش/ مسئولیت اجتماعی یا حمایتی ظاهری؟
یکتانیک با تأکید بر این موضوع که غذا رسانی به حیوانات در بسیاری از نقاط جهان ممنوع است، اظهار می دارد: «انجام این عمل در اکثر کشورها عواقب قانونی و جریمه به دنبال دارد. اما در ایران، مدافعان غیرواقعی حیوانات در شبکه های اجتماعی بدون هیچگونه نظارت و مجوزی، با سوءاستفاده از احساس مشارکت عمومی و در قالب مسئولیت اجتماعی، مردم را به کمک های مالی برای تیمار و غذا رسانی به حیوانات خیابانی ترغیب می کنند، در حالی که این اقدام باید تحت نظر سازمان دامپزشکی قرار گیرد؛ که متأسفانه اینگونه نیست.
در برخی موارد، این افراد برای جلب اعتماد، به دروغ خود را دامپزشک معرفی می کنند؛ که همین موضوع بر جرم ارتکابی آنها می افزاید.»
او تأکید می کند: «صرف نظر از اینکه این فعالیت در واقع نوعی کلاهبرداری است، باید توجه داشت که در دام افتادن در چنگ این گروه ها به منزله جنایتی در حق حیات وحش است. کسانی که به دروغ خود را حامی حیوانات و ارائه دهندگان غذا به آنها معرفی می کنند، در حقیقت کاسبان حیوانات هستند و سلبریتی هایی که بدون داشتن دانش کافی، با تبلیغ غذا رسانی به حیوانات خیابانی مشارکت می کنند، تنها به این خیانت دامن می زنند.»
الهه جعفرزاده