آمار رسمی مربوط به ورود گردشگران به کشور قابل اعتماد نیست

افرادی که از نخجوان عبور می کنند و به سمت باکو سفر می نمایند نیز به عنوان گردشگر محسوب گردیده اند
آمارهای رسمی حاکی از افزایش تعداد گردشگران خارجی به ایران است و مقامات دولتی از رشد ورود مسافران به کشور خبر می دهند. اما در مقابل، بخش خصوصی گردشگری که به خوبی با چالش های این صنعت آشناست، بر این باور است که آمار ارائه شده از سوی دولت به واقعیت نزدیک نیست و گردشگران حقیقی که می توانند زنجیره ارزش گردشگری کشور را تأمین نمایند، به ایران مراجعه نکرده اند.
آمارهای دولتی در حوزه گردشگری صحیح نیست
اکبر غمخوار، یکی از فعالان حوزه گردشگری در کشور، منتقد جدی آمار ارائه شده توسط مقامات دولتی در خصوص افزایش روند ورود گردشگران خارجی به ایران می باشد. وی به چالش های غیرقابل حل در صنعت گردشگری ایران اشاره کرده و در گفتگو با ایلنا گفت: در حال حاضر با مشکل بزرگی به نام چالش آمار در گردشگری مواجه هستیم. مدیران وزارت میراث فرهنگی اعلام کرده اند که در ده ماه گذشته، ۶ میلیون گردشگر وارد کشور شده اند، اما به نظر می رسد این آمار از صحت کافی برخوردار نیست و دلیل آن هم به تفاوت در تعریف مفهوم گردشگر برمی گردد.
او ادامه داد: سازمان جهانی گردشگری به این نکته اشاره دارد که هر کسی که به مدت حداقل ۲۴ ساعت از محل اقامت خود به کشور دیگری به منظور درمان، تفریح، دیدار با خانواده یا شرکت در کنفرانس ها برود، گردشگر محسوب می شود. این در حالیست که در ایران به تعریف صحیح و علمی گردشگر توجه نمی شود.
غمخوار خاطرنشان کرد: به دلیل این برداشت نادرست از تعریف سازمان جهانی گردشگری، افرادی که از مرز شلمچه، بصره و سایر نقاط جنوب عراق وارد ایران می شوند و برای خرید به آبادان می روند و سپس در همان روز به کشور خود بازمی گردند، به عنوان گردشگر شمرده می شوند. همچنین، افرادی که از مرز آستارا وارد کشور می شوند و در بازارچه های مرزی خرید می کنند و بلافاصله به وطن خود بازمی گردند، نیز در آمار گردشگران کشور محسوب می شوند.
او تصریح کرد: به همین دلیل، مسئولان وزارت میراث فرهنگی و معاونت گردشگری آمارهایی بزرگ و متورم ارائه می دهند. در حالی که چنین تصوری از ورود گردشگران به کشور، کاملاً نادرست است. کسی که فقط برای خرید به کشور وارد شود و چند ساعت بعد خارج گردد، نمی تواند به عنوان گردشگر شناخته شود؛ او باید حداقل یک شب را در ایران بماند تا در آمار گردشگران ورودی ثبت گردد.
۶ میلیون گردشگر ورودی به معنای پر شدن تمام هتل های ایران است
این عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران در خصوص آمار ۶ میلیونی گردشگران ورودی اعلام کرد: دولت می گوید ۶ میلیون گردشگر به ایران آمده اند. اگر این افراد طبق تعریف سازمان جهانی گردشگری حداقل یک شب در کشور اقامت داشته باشند، باید ۶ میلیون شب اقامت ثبت شده باشد که عدد عظیمی است و به این معناست که تمامی هتل های ایران باید پر شده باشند و مراکز فروش صنایع دستی و جاذبه های گردشگری مملو از گردشگران خارجی می بودند. اما زمانی که از هتل ها آمار بگیریم، آنها اعلام می کنند که درصد اشغال هتل هایشان در پایین ترین سطح قرار دارد. در جاذبه های گردشگری نیز معمولاً خبری از گردشگران خارجی نیست، البته در برخی سایت های زیارتی گردشگران حضور دارند که به صورت سنتی به ایران سفر می کنند.
وی تأکید کرد: بر اساس برآوردهای ما در آمار دولتی، هر کسی که از مرز ایران وارد و خارج شود، به عنوان گردشگر محسوب شده است. در حالی که این تعریف، مطابق با نظر سازمان جهانی گردشگری نیست.
این فعال گردشگری با اشاره به هدف گذاری دولت برای جذب ۱۵ میلیون گردشگر خارجی بر اساس برنامه هفتم توسعه، تصریح کرد: در این برنامه اعلام کرده اند که باید ۱۵ میلیون گردشگر به کشور وارد شوند و در طول اجرای آن نیز می گویند به این هدف دست یافته اند، اما واقعیت غیر از این است و گردشگر واقعی که برای خرج کردن پول به ایران بیاید وجود ندارد و بیشتر آمار شامل ورود و خروج های مرزی است.
مسافران نخجوان که برای رسیدن به باکو عبور می کنند نیز به عنوان گردشگر در نظر گرفته شده اند
غمخوار در ادامه به عبور اتباع نخجوان از ایران به سمت باکو و بازگشتشان مجدداً به نخجوان اشاره کرد و اظهار داشت: این آمار دو بار در فهرست گردشگران ورودی به کشور لحاظ می شود. ما با چالش بزرگ آمار در گردشگری روبه رو هستیم و من آمادگی دارم که با تمامی مسئولان صنعت گردشگری در این خصوص مناظره کنم تا آنها پی ببرند که این نوع آمارسازی در گردشگری، متناقض با واقعیت است. آنها باید متوجه شوند که مبنای آماری آنها از ابتدا غلط است. اکنون به اصفهان، شیراز و یزد بروید و ببینید که هیچ نشانی از گردشگران خارجی وجود ندارد. به وضوح می شود دید که گردشگر خارجی حضور ندارد.
عضو انجمن صنفی دفاتر مسافرتی ایران مشکل دوم صنعت گردشگری را ممنوعیت سفر اتباع خارجی به ایران از سوی برخی کشورها عنوان کرد و گفت: کشورهای زیادی سفر شهروندان خود به ایران را ممنوع کرده و به آنها هشدار داده اند که به ایران سفر نکنند. این بدین معناست که اگر این گردشگران با وجود هشدارهای داده شده به ایران بیایند، در صورت بروز هر حادثه ای برایشان، بیمه ها از آنها حمایت نمی کنند و آنها هم به این مقررات احترام می گذارند. حتی چین که ایران با آن کشور معاهده همکاری ۲۵ ساله دارد، به شهروندان خود توصیه کرده که از سفر به ایران خودداری کنند. با اینکه آنها ادعا می کنند که هشدار سفر را لغو کرده اند، اما آژانس های مسافرتی در چین از ارسال گردشگران به ایران امتناع می کنند و می گویند هنوز به آنها ابلاغ نشده که هشدار سفر به ایران لغو شده است. متأسفانه وزارت گردشگری و وزارت امورخارجه نیز هیچ تلاشی برای رفع این هشدار سفر به ایران از سوی چین انجام نداده اند.
وی در پاسخ به سؤالی در خصوص سفر رئیس جمهور و اعضای دولت به کشورهایی مانند تاجیکستان، ارمنستان و روسیه و تأثیر آن بر ورود گردشگران به ایران گفت: در دوران وزارت آقای ضرغامی و پیش از آن در دوره آقای مونسان، بیش از ۵۰ تفاهم نامه گردشگری امضا شده است. مردم تاجیکستان به دلیل نداشتن توان مالی برای سفر به ایران، کمترین تمایل را برای سفر به کشور دارند. ما باید با کشورهایی مذاکره کنیم که توان مالی برای سفر به ایران را دارند. این در حالی است که تاکنون، گردشگران تاجیک به ندرت و به تعداد بسیار محدودی به ایران سفر کرده اند، بنابراین نمی توانیم انتظار ورود انبوه گردشگر از تاجیکستان داشته باشیم؛ هدف این تفاهم نامه بیشتر تسهیل سفر ایرانیان به تاجیکستان است. تنها امید ما به کشور افغانستان است که اگر بخواهیم گردشگران را از آنجا به ایران جذب کنیم، حدود ۵ میلیون توریست آماده اند به کشور ما بیایند، اما هدف آنها گردشگری نیست. آنها به دنبال کار و اقامت هستند که در این حالت هم نمی توان آنها را به عنوان گردشگر محسوب کرد.
این عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران وضعیت گردشگری را بسیار ناخوشایند توصیف کرد و گفت: ایرلاین های ایرانی به جز ایرلاینی که قرار است برای پرواز به پاریس فعال شود، پرواز مستقیمی به اروپا ندارند و تعرفه پروازها نیز به گونه ای نیست که سفر برای گردشگران ورودی و خروجی مقرون به صرفه باشد.
چگونه می توان از بحران گردشگری عبور کرد؟
غمخوار در پاسخ به سوالی درباره راهکارهای خروج از این وضعیت گفت: برای فرار از این بحران، باید مقامات کشور به صنعت گردشگری توجه ویژه داشته باشند. زمانی کشور تصمیم گرفته بود که مشکل نفت را حل کند و به همین خاطر تمام قوانین و مقررات به نفع این صنعت تغییر کرد. امروز اگر قصد دارند به گردشگری توجه کنند، باید از بالاترین مقامات در حوزه دیپلماسی سیاسی و عمومی بپذیرند که گردشگری به عنوان یک صنعت پیشرو می تواند به کشور کمک نماید و به تحقق عدالت اجتماعی یاری رساند.
او تأکید کرد: اگر به دنبال اشتغال هستیم، باید قوانین را به نفع گردشگری تسهیل کنیم. اگر در نظر داریم که گردشگری را توسعه دهیم، باید برای مقابله با ایران هراسی هزینه کنیم. در هر شبکه تلویزیونی، به شکلی علیه ایران صحبت می شود. ما چه مقدار هزینه برای مقابله با ایران هراسی پرداخت کرده ایم؟ متاسفانه این تصور غلط وجود دارد که ایران خطرناک و نا امن است. در حالی که ۹۹ درصد افرادی که به ایران سفر کرده اند، تأکید کرده اند که آنچه را در ایران دیده اند با آنچه در رسانه ها و شبکه های اجتماعی مطرح می شود، کاملاً متفاوت است. بنابراین لازم است که اقدامات تبلیغاتی گسترده انجام دهیم و تسهیلات بیشتری فراهم کنیم. باید پروازهای مستقیم به مقاصد ایجاد کنیم و شخصیت های معتبر جهانی را به ایران دعوت نماییم. در تمام سال هایی که در صنعت گردشگری فعالیت داشته ام، بارها از گردشگران شنیده ام که عنصر مهمان نوازی یکی از ویژگی های اصلی گردشگری ایران است. حال، ما چقدر برای تبلیغ این عنصر در عرصه جهانی هزینه کرده ایم؟
این فعال گردشگری تأکید کرد: وظیفه دولت و وزارت میراث فرهنگی و گردشگری این است که ایران را به عنوان یک مقصد گردشگری ایمن در سطح جهانی معرفی نمایند. وزارت میراث فرهنگی باید گزارش دهد که در این سال ها برای تحقق این هدف چه اقداماتی انجام داده است. وزیر گردشگری تا به امروز بیش از ۳۷ بار اعلام کرده که ایران یکی از برترین کشورها در زمینه تاریخ و تمدن است، اما این حرف های کلی فایده ای ندارد. در سطح بین المللی چه اقداماتی انجام داده ایم تا دنیا این ویژگی ها را بشناسد و به رسمیت بشناسد؟
غمخوار همچنین به وضعیت ناپیگیر گردشگری داخلی اشاره کرد و افزود: گردشگری داخلی به اقتصاد خانوار پیوند دارد. مردم در ابتدا درآمد خود را صرف اجاره خانه، خرید مواد غذایی و تأمین معیشت می کنند و اگر چیزی در سبد خانوار باقی بماند، برای سفر هزینه می شود. در حال حاضر، به دلیل اینکه توان اقتصادی خانوارها برای مسائل اساسی مانند مسکن، آموزش، دارو و حتی غذا ناکافی است، سفر به طور طبیعی از سبد هزینه آنها حذف شده است. به عنوان نمونه، سفر به کیش گران تر از مسافرت به دبی و ترکیه تمام می شود. دولت باید امکانات و تسهیلاتی به مردم، بازنشستگان، کارمندان و کارگران ارائه دهد تا آنان بتوانند حداقل یک تجربه سفر مقرون به صرفه داشته باشند. تاکنون هیچ اقدام معناداری از سوی دولت در این زمینه انجام نشده است.