توصیه حسین موسویان به ایران برای گفتگو با ترامپ: آیا جمهوری اسلامی در واقع تمایلی به مذاکره ندارد و این بار چه پیش خواهد آمد اگر قولش را نقض کند؟

روزنامه فرهیختگان بهاینموضوع پرداخت:
حسین موسویان در یادداشتی که در روزنامه ایران منتشر کرده، به ضرورت گفتوگو با ترامپ اشاره کرده است.
این یادداشت از سه منظر حائز اهمیت است؛ نخست اینکه نویسنده، دیپلمات باتجربهای میباشد. دوم اینکه محل انتشار آن یک روزنامه دولتی است و سوم اینکه نحوه و میزان توجهی که مدیران ارشد رسانه دولتی به این یادداشت دادهاند، قابل تأمل است.
چکیده این نوشته به قرار زیر است:
الف: بارها به توصیههای آقای موسویان توجه نشده و وضعیت کنونی نتیجه همین عدم توجههاست.
ب: ایران پس از انعقاد برجام به تمامی تعهدات خود متعهد بود اما ترامپ به دلیل تمایلش برای عقد قراردادی جدید از آن خارج شد.
ج: ترامپ در دوران آغاز ریاستجمهوریاش ممکن است به ایران پیشنهاد معامله بدهد.
د: ممکن است به توافقی با ترامپ دست یابیم، همانطور که امکان دارد او در هر مرحلهای از توافق خارج شود.
روح کلی نوشته آقای موسویان به نوعی تشویق به مذاکره برای صرف مذاکره است؛ به عبارت دیگر، فارغ از اینکه از مذاکرات چه دستاوردی نصیب ما میشود یا نمیشود، مذاکره کردن به خودی خود ارجحتر از عدم مذاکره است. مفهوم نهفته در این متن این است که مذاکره فینفسه موضوعی ارزشمند بهشمار میآید و حکمرانی ما نسبت به آن بیاعتنا است.
بیایید از این گزاره پایانی آغاز کنیم. آیا واقعاً جمهوری اسلامی تمایلی به مذاکره ندارد؟ در ماجراهای مختلف از جمله جنگ با عراق و افغانستان تا برجام و مذاکرات با عمان و دوحه، جمهوری اسلامی نشان داده که باوجود رویکرد آرمانگرایانهاش در سیاست خارجی، بهشدت عملگرا است و در صورت وجود یک دستور کار مشخص که احتمال سودآوری داشته باشد، مذاکره خواهد کرد. بنابراین جمهوری اسلامی را نمیتوان مخالف مذاکره دانست، اما آیا منطق آقای موسویان بهواقع از ایده مذاکره حمایت میکند؟
خود را بهجای طرف مقابل بگذارید. اگر متوجه شود که شما سیستمی دارید که فارغ از نتیجۀ مذاکرات، بهشتی از گفتوگوها وابسته است، آیا با شما مذاکره خواهد کرد؟ حالا این موضوع را در شرایطی بسنجید که طرف مقابل پیشتر چندین بار به شما خیانت کرده باشد.
اگر شما بهجای ترامپ بودید، آیا واقعاً مذاکرهای با ایران انجام میدادید؟ برای پاسخ به این پرسش، نیازی به تحصیل در دانشگاههای معتبر دنیا در زمینه روابط بینالملل نیست؛ کافی است از افرادی که در خیابانها هستند بپرسید. پاسخ آنها بدیهی است که عمیقتر و هوشمندانهتر از نویسندهای در روزنامه دولتی خواهد بود. بنابراین، اشتیاق مفرط به مذاکره میتواند بهطور جدی مانع دستیابی به مذاکرات واقعی شود.
بهعلاوه، شاهکار آقای موسویان در این گزاره نهفته است که «احتمالی برای توافق وجود دارد، در حالیکه هیچ تضمینی نخواهد بود که آمریکا به آن پایبند باشد.» نویسنده پیشاپیش نتیجهگیری کرده است. او میگوید که احتمالاً دوباره به ما خیانت خواهد شد، اما بیایید این موضوع را بپذیریم، چه ایرادی دارد؟
آقای موسویان دلیل خروج ترامپ از برجام را اینگونه تعبیر میکند که او میخواسته توافقی جدید به نام خود رقم بزند. فرض کنیم که موسویان درست میگوید و ایران این بار به توافقی با ترامپ دست مییابد که او از آن تبعیت میکند و چیزی شبیه به برجام، مدتی با احتیاط اجرا میشود. اما در انتخابات ۲۰۲۸ آمریکا فرضاً ایلان ماسک پیروز شود و او نیز بخواهد تا از توافق قبلی خارج شده و توافقی جدید ایجاد کند. در این شرایط چه باید کرد؟ این چرخه معیوب تا کجا ادامه خواهد داشت؟
از نظر او، محتوا و جهت مذاکره حائز اهمیت نیستند، بلکه اصل انجام مذاکرات مهم است. در واقع، با نسخهای از گزاره ایرانسوز با عنوان «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» مواجه هستیم. این بار فردی به ایران پیشنهاد مذاکره میدهد، بدون توجه به اینکه با چه کسی، درباره چه موضوعی و با چه اهدافی میخواهید مذاکره کنید؛ فقط بروید و مذاکره کنید.
اگر آقای موسویان کمی جلوتر میآمد و چند پیشنهاد محتوایی ارائه میداد، این متن بیشتر قابل تأمل میشد. در حالی که ایده همچنان در حد کلیات و مذاکره برای مذاکره باقی مانده، بهجای اینکه موضوع بحث به جنبههای فنی مرتبط شود، باید به یکی از گزینههای سهگانه آغاز متن بازگردیم؛ تجویز گیاه گل گاوزبان برای هر نوع بیماری، لذت بردن از مسیر بهجای تمرکز بر مقصد، آن هم بهصورت خیالی یا انگیزههای دلالی.
۲۷۳۰۲