افزایش ناامنی در سرتاسر خاورمیانه، در راستای منافع ترامپ نیست

به نقل ازسیاست خارجی ایرنا، احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در شرایطی که بنیامین نتانیاهو به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی در حال تنظیم برنامه هایی برای امنیتی سازی دوباره پرونده ایران در عرصه بین المللی است، سوالاتی را ایجاد کرده است. آیا ترامپ همانند دوره اول ریاست جمهوری اش به مشاوره ها و توصیه های بی بی در پرونده ایران توجه خواهد کرد یا این که گزینه دیگری برای ریاست جمهوری ایالات متحده مدنظر خواهد بود؟

در گزارشی از مدرن دیپلماسی (Modern Diplomacy)، به تمهیدات نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای ترغیب ترامپ به ورود به جنگ با ایران اشاره شده و آمده است: بنیامین نتانیاهو از دونالد ترامپ خواسته است تا به اهداف هسته ای ایران حملات نظامی شکل دهد، با این امید که درخواست اولیه ترامپ مبنی بر عدم گسترش برنامه هسته ای ایران عملی شود. نویسنده این گزارش با استناد به رفتارهای ترامپ در این زمینه اظهار می دارد که «اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، رئیس جمهور ترامپ تهدید کرده است که ممکن است از نیروی نظامی علیه ایران بهره گیرد».

اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، اخیراً در جلسه خبری هفتگی با خبرنگاران، به صورت غیرمستقیم تیم جدید مستقر در کاخ سفید را مخاطب قرار داده و یادآور شده که «شما نمی توانید از یک سو ایران را تهدید کنید و از سوی دیگر ادعای تمایل به گفت وگو داشته باشید.»

با توجه به ملاحظات گوناگون، احتمال وقوع حمله نظامی در آینده به شدت کاهش یافته است. یکی از نگرانی های اصلی، ریسک ناپایداری در کل منطقه خاورمیانه است که ممکن است کشورهای هم پیمان آمریکا را به مخاصمه بکشاند و به جنگی گسترده تر منجر شود. اقدامات نظامی از نگاه سیاسی و استراتژیک با چالش هایی جدی مواجه است، به ویژه پس از جنگ های طولانی در عراق و افغانستان و مخالفت های بین المللی، به ویژه از سوی اروپا.

حتی در دوران نخست ترامپ، رژیم اسرائیل موفق به قانع کردن دولت آمریکا برای انجام حملات نظامی علیه ایران نشد. با این حال، در سال ۲۰۱۸، ترامپ به درخواست بنیامین نتانیاهو پاسخ مثبت داده و از توافق هسته ای جامع مشترک (JCPOA) خارج شد. از آن زمان، ایران اقدام به گسترش برنامه هسته ای خود کرده و به صورت قابل توجهی به سمت تولید مواد شکاف پذیر مناسب برای سلاح هسته ای نزدیک تر شده است. در حال حاضر، ایران فرآیند غنی سازی اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد پیش می برد.

نویسنده این مقاله ادامه می دهد که ایران در چنین شرایطی با سه سناریو محتمل مواجه است: ۱) پیگیری محرمانه بازدارندگی هسته ای با آماده سازی برای ساخت بمب اتمی بدون قطع دسترسی آژانس؛ ۲) حرکت به سمت توسعه سریع تسلیحات هسته ای به دلیل احساس خطر از حمله قریب الوقوع اسرائیل یا آمریکا؛ یا ۳) جستجوی مذاکرات دیپلماتیک به منظور حل و فصل مسائل هسته ای و لغو تحریم ها. (قابل ذکر است که جمهوری اسلامی ایران به طور مداوم بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود تأکید کرده و همچنین نظارت های آژانس بین المللی انرژی اتمی بر این برنامه بر اساس عضویت ایران در ان پی تی به قوت خود باقی است.) نویسنده با اشاره به سناریوهای پیش رو برای ایران خاطرنشان می سازد: هر یک از این گزینه ها دارای خطرات قابل توجهی هستند، از جمله احتمال بروز درگیری که می تواند به بی ثباتی رژیم و استراتژی امنیتی ایران منجر شود.

نویسنده به تأثیر جنگ غزه بر محاسبات استراتژیک ایران نیز می پردازد و معتقد است که جنگ غزه در سال ۲۰۲۳ به شکل قابل ملاحظه ای استراتژی ایران را دستخوش تغییر کرده است. تفکر استراتژیک تهران ابتدا حول دو هدف اصلی گرداوری شده بود: نخست، جلوگیری از حملات دشمن، عمدتاً ایالات متحده و اسرائیل، و دوم، تأمین خودکفایی نظامی به هدفی بنیادین دفاعی. مجموع تحولات اخیر در لبنان برای حزب الله و در سوریه برای بشار اسد، ضرورت وابستگی ایران به برنامه هسته ای خود به عنوان تنها راهبرد برای بازدارندگی از حملات آمریکا و اسرائیل را توجیه می کند. (جمهوری اسلامی ایران بر این نکته تأکید دارد که سلاح هسته ای هیچ جایگاهی در دکترین نظامی و امنیتی اش ندارد.)

در ادامه، نویسنده مجدداً به مباحثه میان ایران و آمریکا پرداخته و می نویسد: به نظر می رسد ایران تحت فشار سیاست حداکثری آمریکا نتواند تسلیم شود، اما سوالی مطرح می شود: آیا ایالات متحده از نیروی نظامی علیه ایران استفاده خواهد کرد یا تلاش های دیپلماتیک با وجود تنش ها همچنان ادامه خواهد یافت؟

بدنبال وجود ملاحظات گوناگون، احتمال وقوع حمله نظامی در آینده بسیار پایین است. یکی از نگرانی های اصلی، خطر ناپایداری در کل خاورمیانه است که ممکن است هم پیمانان آمریکا را به مخاصمه بکشاند و به جنگی وسیع تر جا دهد.

افزون بر این، اقدام نظامی از منظر سیاسی و استراتژیک با چالش های بسیاری روبرو است، به ویژه با توجه به مقاومت داخلی بعد از جنگ های طولانی در عراق و افغانستان و همچنین مخالفت های بین المللی، به ویژه از سوی اروپا.

با توجه به این که مداخله نظامی هزینه بر، غیرقابل پیش بینی و ممکن است به درگیری وسیع تری منجر شود، ایالات متحده به احتمال زیاد به ادامه اعمال فشار دیپلماتیک و اقتصادی خود، از جمله استفاده از تحریم ها و مذاکرات، خواهد پرداخت، گرچه اقدام نظامی همچنان به عنوان گزینه ای روی میز مورد تأکید قرار خواهد گرفت.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا