گزارش شکوری راد از دیدار پزشکیان و رهبری در مورد قانون حجاب

در گزارشی از روزنامه سازندگی آمده است: علی شکوری‌راد، پزشکی از جبهه اصلاح‌طلبان و همچنین دبیرکل پیشین حزب اتحاد ملت شناخته می‌شود. او به‌عنوان یکی از سیاستمداران کارآشنا، توانسته است تحلیل‌های دقیق و موشکافانه‌ای از سیاست داخلی ایران ارائه دهد. شکوری‌راد همچنین بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ نماینده مردم تهران در دوره ششم مجلس شورای اسلامی بود و پس از پایان دوره‌اش در بهارستان، حضور چندانی در عرصه قدرت رسمی نداشت. به‌نوعی او تصمیم به فاصله‌گیری گرفته و بیشتر به کار پزشکی مشغول شد. در سال ۹۹ نیز شایعاتی درباره بیماری او در رسانه‌ها منتشر گردید، که خبر از ابتلای این تحلیلگر به سرطان خون می‌داد. با این حال، او توانست بر بیماری غلبه کند و اکنون با انرژی و اعتماد به نفس همیشگی‌اش نظرات خود را درباره آینده سیاست و برنامه‌های جمهوری اسلامی بیان کند. مشروح این گفت‌وگو در ادامه ارائه می‌شود.

‌به‌طور کلی، ارزیابی شما از عملکرد چندماهه رئیس‌جمهور چیست؟

به عقیده من، دکتر پزشکیان به‌عنوان یک «پدیده»، باید مورد توجه قرار گیرد. اگر به گذشته نزدیک، یعنی حدود ۶ ماه پیش برگردیم، تصور اوضاع کنونی برای بسیاری غیرممکن بود. از حادثه سقوط هلی‌کوپتر گرفته تا نامزدی و تأیید صلاحیت دکتر پزشکیان. تمامی این موارد تقریبا به‌عنوان رویدادهایی غیرمنتظره تلقی می‌شدند. به نظر من، هوشیاری و آمادگی جبهه اصلاحات در این زمینه نقش مؤثری ایفا کرده است. اصلاح‌طلبان پزشکیان را جزو نامزدهای خود قرار دادند و اظهار داشتند که اگر حتی یکی از نامزدهای ما تأیید شود، در انتخابات خواهیم بود. تأیید صلاحیت او و حضور پررنگ جبهه اصلاحات باعث برگزاری انتخاباتی شد که نتایج آن کاملاً غیرمنتظره بود و پیش‌بینی به شدت دشوار بود.

خصوصیات شخصی پزشکیان، از جمله صداقت و ارتباط نزدیکی که با مردم دارد، همواره در او نمایان بود. او نه‌تنها عضو هیچ حزبی نبود، بلکه به‌طور شفاف اعلام کرد که برنامه خاصی ندارد و تیم مشخصی نیز برای همراهی خود تشکیل نداده است. تنها چند شعار را به‌عنوان اصول کار خود برگزیده بود: اول اینکه لازم نیست بگومگو کنیم، دوم اینکه باید کارهای کارشناسی را مبنای عمل خود قرار دهیم و سوم اینکه عدالت، که اساس آن در آموزه‌های نهج‌البلاغه ریشه دارد، باید محور کار ما باشد. این جملات از ویژگی‌های شخصیتی و گفتمان او در انتخابات بود و بر خلاف تصورات بسیاری، همین‌ موارد باعث جلب رأی برای او شد. شعار «دعوا نکنیم»، به تدریج به یک شعار وفاق تبدیل شد و از یک بیان ساده، به مقوله‌ای سیاسی تعمیم یابد. این ویژگی‌ها به دکتر پزشکیان در موقعیت فعلی اجازه دادند که در دور اول به‌عنوان نفر نخست انتخاب شود و در دور دوم رقیب خود را شکست دهد. قطعاً تحلیل انتخابات نیاز به بسط بیشتری دارد و در اینجا نمی‌خواهم جزئیات آن را بگویم.

‌‌شاید بررسی فرآیند انتخاباتی خالی از لطف نباشد.

بله. این فرآیند در سه ماه گذشته، همزمان با یک‌دست شدن حاکمیت و پس از انتخاب آقای رئیسی به‌عنوان رئیس‌جمهور، آغاز شد و به دنبال آن، جنبش مهسا شکل گرفت. این جنبش، واکنشی نسبت به ناهنجاری‌های اجتماعی، به ویژه موضوع گشت ارشاد و شیوه برخورد با زنان بود که دو بُعد انقلابی و اعتراضی داشت. جریان انقلابی را براندازان دنبال می‌کردند و اصلاح‌طلبان به‌ویژه در ابعاد اعتراضی آن حضور داشتند. در حالی که وجه انقلابی به شدت سرکوب شد، بُعد اعتراضی آن پابرجا ماند. بحران منطقه‌ای نیز، پس از حمله حماس در تاریخ ۷ اکتبر، به تغییر در پارامترهای بسیاری منجر شد و حاکمیت را به نیاز بیشتری برای پشتوانه مردمی واداشت. این اعترضات رشته پشتوانه را سست کرده بود. نیاز حاکمیت به تأمین پشتوانه مردمی در شرایط بحران بین‌المللی افزایش یافته و به دنبال آن، پس از برگزاری انتخابات مجلس که با نرخ مشارکت بسیار پایین برگزار شد و بر اثر سقوط هلی‌کوپتر، حاکمیت به این نتیجه رسید که باید با تدابیر جدید انتخابات را برگزار کند تا آمار مشارکت مردم را بالا ببرد. تأیید صلاحیت دکتر پزشکیان، که در ابتدا رد صلاحیت شده بود اما به توصیه رهبری تأیید شد، او را به یکی از کاندیداهای تأیید شده تبدیل کرد. در انتخابات مجلس، همچنین در بین اصولگرایان، تعارضاتی به وجود آمد. در حالی که بیم بر آن بود که اصولگرایان با حضور دیرهنگام اصلاح‌طلبان در صندوق‌های رأی مواجه شوند، ائتلافی شکل گرفت، اما پایداری‌چی‌ها به آن ائتلاف پایبند نماندند و نتیجه انتخابات برخلاف لیست ائتلافی رقم خورد. در حقیقت، تضاد جدی میان جبهه پایداری و دیگر اصولگرایان پدید آمد. یک طرف شامل جبهه پایداری و سازمان رای آنها که شبیه سازمان بسیج بودند بود و طرف دیگر شامل قالیباف و سپاه که با هم در یک جبهه قرار می‌گرفتند. این تضاد باعث شد در انتخابات ریاست‌جمهوری طرفین به رقابت بپردازند، با اینکه جبهه پایداری سرسختی نشان داد و از پیگیری حوزه‌های مدنظر خود دست نکشید، اما از آن طرف قالیباف با رأی کمی در دور اول کنار گذاشته شد چون سازمان رای در اختیار جبهه پایداری بود. البته او در دور دوم بیانیه‌ای صادر و از جلیلی حمایت کرد، اما ستادهای قالیباف یا بی‌طرف ماندند یا از آقای پزشکیان حمایت کردند. به این ترتیب، این‌ها جزئیات به‌نسبت مختصری از انتخابات بود. در این انتخابات، جریان «ضدپایداری» در دور دوم تقویت شد و نتیجه‌اش این شد که جلیلی نتوانست رأی کافی برای پیروزی کسب کند، در حالی که پزشکیان به‌دلیل حمایت‌های اصحاب اصلاح‌طلب و اصولگرایان معتدل، در دور دوم با رأی خوبی پیروز انتخابات شد و یک شگفتی آفرید.

شعارهای پزشکیان، وفاق، کار کارشناسی و عدالت نام گرفته بود. بر اساس این اصول تلاش کرد کابینه‌اش را شکل دهد. طبیعی است که اصلاح‌طلبانی که از دکتر پزشکیان حمایت کرده‌اند، انتظار اصلاح‌طلبانه‌ای از او داشتند؛ اما او به طریقی به‌خصوص به‌واسطه رویکرد وفاقی‌اش، عملاً نتوانست پاسخ مورد انتظار را ارائه دهد و با رویکرد تازه‌ای کار را ادامه داد. این رویکرد جدید ادامه فرایند انتخاباتی بود که تأثیر آن به‌دست کم، به مح یک بن بست در تئوری اصلاح‌طلبی در دوم خرداد زد و از طرف دیگر بر انسجام اصولگرایان نگرانی‌های جدی ایجاد کرد. این رویکرد دکتر پزشکیان با حمایت رهبری به موفقیت رسید. چه هنگام تأیید صلاحیت و چه دیگر در حفظ آرا در انتخابات، در حالی که هیچ گونه مداخله‌ای در آرا به نظر نمی‌رسید، بنابراین از ذات تأثیرگذاری در رأی‌ها نشانه‌ای وجود نداشت. به نظر می‌رسد نیازی هم برای حمایت از جبهه پایداری وجود نداشته باشد.

در نهایت، وقتی دکتر پزشکیان پیروز شد و به مرحله چینش کابینه رسید، روند خوبی را زیر نظر دکتر ظریف به راه انداخت. در آن‌جا شناسایی و گزینش نیروهای شایسته و متخصص به‌خوبی انجام گرفت. در روند مدیریتی که دکتر ظریف رهبری می‌کرد، معمولاً تکنوکرات‌های با استعداد و اصلاح‌طلب در صدر فهرست قرار می‌گرفتند و به معنای واقعی توانایی رهبری امور را بر اساس مشاورهای کارشناسی که طبیعتاً در پی آن کلام دکتر پزشکیان بود، برعهده داشتند.

به نظر می‌رسید رویکردهای دکتر پزشکیان برای وفاق نمی‌توانست به‌تنهایی کفایت کند؛ بنابراین احتمالا نیمی از کابینه را از ساختارهای انتخاباتی خارج کرد. اما در عوض، به گونه‌ای بود که هم نمایندگان مجلس به تمام وزرای دولت رای اعتماد دادند و هم جامعه نسبت به آن ترکیب به‌طور چشمگیری پذیرش نشان داد. به این ترتیب، فاز تشکیل دولت به این نحو به پایان رسید، اما در مرحله بعدی، به نشانه انتخاب مدیران میانی، اختلافات بیشتر شد. شخصیت پزشکیان به گونه‌ای است که در انتخاب مدیران، نگاه جناحی ندارد، یعنی به‌جای اینکه به گرایش‌های سیاسی متعهد باشد، او افراد را بر اساس کارآمدی و وفاق ارزیابی می‌کند. نتیجه این ارزیابی در برخی مواقع به نفع وفاق پیشرفت کرده و مانع از انتخاب نیروهای کارآمد شده است. در این راستا، کابینه دکتر پزشکیان را نمی‌توان به عنوان کاملاً کارآمد و ایده‌آل توصیف کرد، چرا که ملاک انتخاب فقط بر اساس کارآمدی نبوده و اجزای وفاق هم باید در نظر گرفته می‌شد. گزارش‌ها به لحاظ کارآیی به کابینه‌ای متوسط اشاره دارند که با این وجود به دلیل انسجام و توان حاکمیتی رئیس‌جمهور، اطمینان بخشی خواهد بود. به عبارت دیگر، می‌توانم بگویم هژمونی دکتر پزشکیان به خوبی قوام دارد و او با حفظ اصول حکمرانی، به واقع‌نگری نسبت به خواسته‌ها و وعده‌هایی که داده پایبند است. او به دنبال عدالت است و در تلاش است تا مشکلاتی که قبلاً وجود داشته، نادیده گرفته نشود. بنابراین به نظر می‌رسد می‌توان به موفقیت‌های این دولت امید داشت، به شرطی که کارشکنی‌هایی که به‌نوعی مقطعی ابراز می‌شوند، افزایش پیدا نکند. به هرحال، حاکمیت برای سه سال به صورت یکدست در دست اصولگرایان بوده و برای سال‌های بیشتری مجلس نیز به‌طور یکدست در اختیار آنها قرار داشته است و همچنین قوانینی را تصویب کرده‌اند که تحرکات دولت را به شدت محدود کرده است. نهادهای موازی که در حال شکل‌گیری هستند، بسیاری از اختیارات را در دست خود گرفته‌اند و آخرین نماد آن تصویب قانون عفاف و حجاب است که در حقیقت به نوعی به معنای مقابله با دولت تلقی می‌شود. البته نظر پزشکیان دقیقا مخالف آن است و او هرگز آن را ابلاغ نکرده، در حالی که اخیرا آقای قالیباف اعلام کرد که قصد ابلاغ آن را دارد!

در صورتی که این قانون به مرحله اجرا درآید، می‌توان گفت که بعد از چینش کابینه و انتخاب مدیران میانی، جبهه‌های افراطی در صدد مقابله با دکتر پزشکیان به میدان خواهند آمد و ممکن است به سمت جذب نیروهای معتدل چون آقای قالیباف نیز بروند تا یک ائتلاف را علیه دولت شکل دهند. اما به‌نظر می‌رسد که رابطه آقای پزشکیان با رهبری و اعتماد رهبری به او، مانع از اقدامات بی‌ملاحظه آن جریانات خواهد شد. باید صبر کرد و دید آیا آنها قصد دارند این رویارویی را تا چه حد جدی بگیرند؟ چرا که اگر چنین رویارویی به پیش رود، نتیجه آن نمی‌تواند چیزی جز شکست دولت پزشکیان باشد. از دیدگاه ما، او آخرین فرصت برای نظام جمهوری اسلامی است تا از سراشیبی نزولی که در دوره یکدست شدن قدرت پیموده می‌شد، رهایی یابد. در حال حاضر او نجات پیدا کرده، اما برای این که بتواند مسیر خود را ترسیم کند، نیاز به فراهم‌کردن شرایطی برای عمل ساختارمند و سازنده برای دولت پزشکیان است.

دولت پزشکیان در قدم اول، با بحرانی مواجه است که در حال حاضر به‌واسطه روابط بین‌الملل تشدید شده است و همان‌طور که مشخص است، این بحران را باید ابتدا حضور فعالی در مذاکرات برطرف کند. پس از آن، باید به بحران‌های داخلی با معضلات عمده‌ای مانند شش ابرچالش و ده ناترازی بپردازد که به‌واسطه دولت قبلی و نظام حکمرانی به ارث رسیده و باید برای رفع آنها اقدام کند. بدون تغییر در سیاست خارجی، هیچ حرکتی ممکن نخواهد بود.

دولت رئیسی به مدت ۳ سال مکرر اعلام کرد که ما اقتصاد را به تحریم‌ها و سیاست خارجی وابسته نمی‌کنیم؛ در حالی که واقعاً این وابستگی وجود داشت. نتیجه این رویکرد محقق نشد و دولت چهاردهم هم این وضعیت را به ارث برد. بنابراین به عقیده من، گام اول پزشکیان باید در عرصه سیاست خارجی پیشرفتی عمیق و معنا‌دار باشد.

‌‌شما عملکرد وزارت خارجه دولت چهاردهم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا وزارت خارجه می‌تواند در این وضعیت به کار خاصی بپردازد؟

به نظر می‌آید وزیر خارجه، سیاسیسمی را از دولت نمی‌گیرد. به‌عبارتی، فردی که به‌عنوان وزیر خارجه منصوب شده، در حقیقت وزیر خارجه نظام است، نه وزیر خارجه دولت. بنابراین طبعاً دولت را مستقیماً در سیاست‌های خود در نظر نمی‌گیرد. همچنین، آقای پزشکیان هم در این زمینه مداخله‌ای ندارد و نمی‌خواهد با نظام در تضاد قرار گیرد. گرچه دکتر پزشکیان در جلوگیری از جنگ تمام‌عیار توانسته است نقش موثری ایفا کند اما نمی‌توان ادعا کرد که سیاست‌های وزیر امور خارجه لزوماً تحت تأثیر دولت چهاردهم است. می‌توانم بگویم این سیاست‌ها المعن‌های نظام طراحی می‌شود و دولت نیز مخالفتی با آن ندارد. اما رویکرد اصلی دولت تعامل و کاهش تنش است و به‌نظر می‌رسد خبر ملاقات ایلان ماسک با نماینده ایران در سازمان ملل نیز در همین راستا منتشر شد.

‌این خبر تکذیب شد.

این خبر تکذیب شد اما به‌نظر می‌رسد که این ملاقات واقعاً صورت گرفته بود. البته این تکذیب به‌گونه‌ای بود که با وجود نادرستی خود، قابلیت صدق هم داشت. در واقع به نظر من این موضوع به نوعی پیام نرم بود. زیرا اگر قرار بود که پیام سختی باشد، مقامات بالادستی نباید ایلان ماسک را هدف قرار می‌دادند. آن پیام، نرم بود و در عین حال شاید هم خوب باشد که تکذیبیه بی‌ضرر منتشر شود.

‌‌با توجه به شرایط بحرانی که در منطقه وجود دارد و اینکه ترامپ تا یک ماه و نیم دیگر به کاخ سفید برمی‌گردد، به‌نظر می‌رسد بحران‌های ایران به حالت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تقسیم‌شده است. ارزیابی شما چیست و آیا به‌نظر شما آینده کشور ایران در مواجهه با این شرایط داخلی و به‌خصوص مشکلات انکارناپذیر کدام سمت می‌رود؟

هرچند این تصور وجود دارد که ترامپ برای ایران تهدیدی جدی‌تر به نسبت رقیب دموکراتش به‌شمار می‌آید، اما پس از روشن شدن نتایج انتخابات، بسیاری با واقعیت جدید مواجه شده و آن را تحلیل کردند. در تحلیل‌های پساانتخاباتی، به ویژه با در نظر گرفتن برخی اظهارات و رویکردهای ترامپ، می‌توان گفت که ترامپ جدید ممکن است تفاوت‌هایی با ترامپ قبلی داشته باشد و از آن دوره، درس‌های جدیدی بیاموزد. در تحلیلی نوین، اگر بتوانیم درست عمل کنیم، می‌توانیم از ترامپ به عنوان یک تهدید، فرصتی جدید برای ایران بسازیم.

به نظر می‌رسد که گفت‌وگو می‌تواند در این شرایط، فرصت‌های جدیدی برای ایران ایجاد کند. ترامپ نوعی پدیده است. همان‌گونه که ما در ایران نیز با پدیده‌ای به نام رئیس‌جمهور رو‌به‌رو هستیم. پدیده‌ها به‌طورکلی مانع از وجود کلیشه‌های سیاسی می‌شوند. بدین معنی می‌توانیم این انتظار را داشته باشیم که شاید هم از جانب پزشکیان و هم از جانب ترامپ، رویکردهای غیرمنتظره‌ای شکل بگیرد. اگر این دو رویکرد در نقطه‌ای به هم برسند، ممکن است نتیجه مطلوبی حاصل شود. این مسئله صرفاً به عنوان یک احتمال مطرح است و به عبارتی به این معناست که اگر حس شایسته همدلی افزایش یابد، می‌تواند منجر به حس مثبتی از اعتماد و آغاز روابطی تازه شود. این وضعیت مثبت، البته ممکن است خیال باشد، اما در عین حال اگر احتمال آن هم اندک باشد، نباید نادیده گرفته‌شود و می‌توان شرایط را طور دیگری تنظیم کرد تا از آن حمایت می‌ تواند.{

به ظاهر نتانیاهو از برگشت ترامپ خوشحال است. اما به نظر می‌رسد بیشتر احتمال دارد که ترامپ برخلاف انتظارات نتانیاهو، بلای جان او شود. از سوی دیگر، به‌نظر می‌آید ترامپ می‌خواهد بلای جان ما شود. اما این شانس هم وجود دارد که او بلای جان ما نشود و در عوض، فرصتی جدید به ما ارائه دهد. مهم این است که تا چه اندازه آماده باشیم از فرصت‌های پیش‌رو به نفع خود بهره‌برداری کنیم. این مسئله کاملاً متفاوت از اتهاماتی است که برخی رسانه‌ها چون کیهان مطرح می‌کنند که می‌گویند غرب‌گرایان از غرب می‌ترسند و… در واقع باید ذکر شود که این قبیل نگرش‌ها، کلیشه‌ای هستند و در شرایطی که شرایط اجتماعی و سیاسی به‌سرعت در حال تغییرند، ما باید از تفکرات گذشته فاصله بگیریم. جهان در آستانه یک تحول جدید است که ممکن است به افق‌های روشن نیز دامن بزند و نه صرفاً به سمت تاریکی برود.

بنابراین، در این پروسه نباید به‌سوی یک سویه حرکت کنیم. خواه به سمت غرب و خواه به سمت شرق؛ مهم این است که منافع خودمان را مدنظر داشته باشیم. بگذارید به یاد داشته باشم جمله آقای ماهاتیر محمد که به آقای هاشمی‌رفسنجانی گفته بود: «آمریکا یک گاو شیرده شاخ‌دار است که ما از آن شیر می‌دوشیم، اما شما با شاخش درافتادید و آسیب دیدید». فکر می‌کنم، باید بدانیم ابرقدرت‌ها در حقیقت آن گاو شیرده شاخ‌دار هستند؛ چه شرق و چه غرب. ما بایستی در هر دو طرف به دنبال منافع خود باشیم و نباید دشمنی بی‌مورد با یک سو داشته باشیم؛ بلکه به بهترین نحو ممکن با مقاومت و نگرانی از رویه مخالف، دوستی متقابل را تقویت کنیم تا منافع خود را تأمین کنیم.

به اعتقاد من، در فرصت آینده که رقابت‌های شرق و غرب ذات جدیدی پیدا خواهد کرد، باید بسیار هوش‌یار باشیم و از قرار گرفتن زیر دست ون نیرومندی‌ها جلوگیری کنیم. باید به‌قدری فاصله خود را حفظ کنیم که بتوانیم منافع خود را به بهترین نحو تأمین کنیم.

‌به موضوعات داخلی برگردیم. شما اشاره کردید که آقای پزشکیان تا حدی به وعده‌هایش پایبند بوده در حالی که خود پزشکیان واقعاً به هیچ‌یک از وعده‌های مطرح شده عمل نکرده است. درخصوص فیلترینگ تنها به بیانیه‌ها بسنده کرده و لایحه حجاب نیز به همین حال به وقوع پیوسته است و باید توجه کنید که با اکراه بخشی از جامعه به پا صندوق رای آمدند تا از تندروها و دولت قبل پیشگیری کنند. آقای پزشکیان به‌نام وفاق و برای کاهش التهاب‌ها، بدون در نظر گرفتن نظر عمومی، برخی تندروها را مجدداً در مسئولیت‌ها گمارده است. حتی در مواردی چون استانداری، در توئیتر مردم به آقای پزشکیان خواستار عدم انتخاب آن فرد به‌عنوان استاندار شدند، چرا که در زمان مدیریت قبلی، وضعیت اجتماعی اصفهان به شدت نامطلوب بود. نظر شما در این باره چیست و گمان می‌کنید آقای پزشکیان کدام یک از وعده‌های خود را عملی کرده است؟ زیرا اکنون ما به‌طور مشخص شاهد اتفاقات جامعه هستیم.

افکار عمومی را بسیار خوب مطرح کردید؛ اما باید اشاره کنم که من جزء افکار عمومی به حساب نمی‌آیم. به‌خاطر اینکه ما در این مدت چندین ملاقات با دکتر پزشکیان داشتیم و از زبان خود او در مورد پیشرفت کارهایی که دنبال می‌کند، گزارش‌هایی را شنیدیم. البته من سخنگوی او نیستم که نظر ایشان را بیان کنم، اما می‌توانم بگویم خودم به چشم خودم متوجه شدم که پزشکیان همچنان به وعده‌های خود وفادار است و آن‌ها را به‌طور جدی دنبال می‌کند. اما او نیز با مقاومت‌هایی روبروست که نمی‌خواهد آن‌ها را در بیرون افشا کند و بگوید که دعوا به پا می‌شود و به تعبیر خودش دوست دارد که این مسائل را با تعامل حل کند و در این زمینه تا حدودی موفق هم بوده است. به‌طور مثال، در مورد قانون عفاف و حجاب، من شنیده‌ام که او با مقام رهبری صحبت کرده و بیان کرده که اگر این قانون اجرایی شود، به نظام جمهوری اسلامی آسیب خواهد زد و به همین دلیل نمی‌تواند آن را ابلاغ کند. این موارد باید در نظر گرفته شوند اما در نهایت نتیجه آن گفت‌وگو به‌نوعی اتحادی بود که قالیباف نیز متعهد شد تا این قانون را ابلاغ نکند، اما اکنون از او خواسته شده که آن را ابلاغ کند. باید ببینیم چرایی این موضوع چیست و آیا ارزیابی‌های جدیدی در پشت این تصمیم وجود دارد یا اصلاً ممکن است زوایای گوناگونی از یک سناریوی پیش‌آمده باشد. اما باید در نظر داشته باشیم که آن‌ کار غیرقابل اجرایی که پزشکیان به این اشکال آن را ابلاغ نکرده، می‌تواند غیرمستقیم مثبت تلقی شود.

‌‌او آن را عمومی نکرده است.

بله، او این موضوع را همگانی نکرده اما من به‌خاطر درک فعالیت عمومی اشاره کردم.

این را از دکتر پزشکیان نشنیدم، بلکه از دیگران شنیدم. در موضوع فیلترینگ نیز او تلاش‌هایی در شورای عالی فضای مجازی داشته و با استناد به مطالعات انجام‌یافته، اثبات کرده که فیلترینگ تأثیری در گردش اطلاعات و محتواهای مجازی ندارد و تنها موجب تحمیل هزینه‌های بالاتر به جامعه و نارضایتی عمومی می‌شود. بنابراین به جایی رسیده‌ایم که به لحاظ منطقی، افرادی که در برابر او قرار دارند، دیگر نمی‌توانند از این مسئله دفاع کنند و تنها مرحله آخر باقی‌مانده تا تصویب رفع فیلتر به‌طور رسمی است. این هم از نشانه‌های توانمندی دکتر پزشکیان است که باید بررسی کند چگونه این موضوع را به پایان برساند. به نظر می‌رسد که نهایتاً این موضوع محقق خواهد شد. البته باید به این نکته توجه کنیم که فیلترینگ و قانون حجاب اجباری جزو مسائل اصلی کشور نیستند. اما برای مردم، موضوعاتی چون تأمین معیشت و زندگی را به عنوان مسأله اصلی خود قرار می‌دهند. ولی فیلترینگ و حجاب اجباری به دلیل وعده رئیس‌جمهور، به معیارهایی برای ارزیابی عمل به وعده او تبدیل شده‌اند. به‌خصوص اینکه تحقق این موارد به بحران‌ های اقتصادی و بین‌المللی ارتباطی ندارد. اگر این دو مسئله حل نشود، افکار عمومی آثاری از شکست پزشیان را به‌دنبال خواهد داشت. مختصرا باید گفت، من در دکتر پزشکیان مشاهده می‌کنم که اگر ببیند نمی‌تواند به وعده‌های خود عمل نماید، تصمیم می‌گیرد که ادامه دهد یا خیر. به‌هرحال فکر می‌کنم که نظام نمی‌خواهد که دولت چهاردهم به چنین جایی برسد. در حالی که رقبای دولت چهاردهم، لحظه شماری می‌کنند برای زمانیکه دکتر پزشکیان تصمیم بگیرد که دیگر نمی‌خواهد ادامه دهد.

‌‌این حقیقتا یکی از سوالاتی است که مخالفان آقای پزشکیان بارها مطرح کرده‌اند و ادعا می‌کنند دولت پزشکیان به سر انجام نمی‌رسد و تلاش‌هایی در این جهت صورت می‌گیرد. حال نظر شما چیست و برای خنثی کردن این اهداف مخالفان قرار است چه اقداماتی انجام شود؟

اگر پزشکیان به مرحله‌ای برسد که نخواهد ادامه دهد، به لحاظ تاریخی پیشرو خواهد بود، زیرا به وعده‌هایی که داده، عمل کرده است. لذا با هر نتیجه‌ای که در آینده مواجه شود، به‌عنوان اسطوره‌ای در تاریخ ایران باقی خواهد ماند. اما پیش‌بینی می‌شود میزان مشارکت در انتخابات پس از آن به زیر ۳۰-۳۵ درصد برسد و دیگر انتخاباتی مشابه بیشتر از این درصد در ایران برگزار نخواهد شد.

اگر دکتر پزشکیان به چنین مرحله‌ای برسد، دیگر جمهوری اسلامی ادامه نخواهد داشت. چیزی که باقی می‌ماند فقط یک نام خواهد بود و به‌موقع این پیش‌بینی توسط رهبری اعلام شد که جمهوری اسلامی ممکن است شکست بخورد. نظام نمی‌پذیرد تا اوضاع به چنین وضعیتی دچار شود.

بابت انتخاب‌ها من حساسیت ندارم چون می‌گویم پزشکیان تلاش می‌کند که بخشی از جامعه را با خود همگرا کند. این را نیز به‌خوبی می‌دانم که اگر دکتر پزشکیان بتواند گفتمان خود را به یک اصولگرا منتقل نماید و او را به مدیریت منصوب کند، هیچ منعی ندارد. چرا که مهم، همان جهتی است که دکتر پزشکیان از خود نشان داده و اصلاح‌طلبان از آن حمایت کرده‌اند. به اعتقاد من، اگر کسی به دنبال وفاق، کار کارشناسی و عدالت باشد، حتی اگر خود را اصلاح‌طلب هم نداند، به طور خودکار یک اصلاح‌طلب محسوب می‌شود. زیرا اینها همان ویژگی‌هایی هستند که اصلاح‌طلبی را تعریف می‌کنند.

بنابراین، به نظر نمی‌رسد که ما به شرایطی برسیم که پزشکیان به مرحله‌ای برسد که نخواهد ادامه دهد. یعنی اگر او بر انجام وعده‌هایش پافشاری کند، نتیجه‌اش تمایل به اجرای همین فرامین خواهد بود.

‌یعنی به آینده امیدوارید؟

من به‌طور قطع مطمئنم که هم فیلترینگ در نهایت برداشته خواهد شد و هم قانون عفاف و حجاب به اجرا نخواهد درآمد و اگر هم بخواهد اقدام شود، برای اصلاح آن قانون، که توسط دولت باید صورت پذیرد، به سرعت به توافق خواهند رسید و آن قانون دیگر به این شکل به اجرا نخواهد درآمد. باید آگاه باشیم که قوانین باید برای پشتیبانی و تقویت نظام به تصویب برسند، نه برای تضعیف یا سرنگونی آن.

به نظر می‌رسد که نفوذی‌ها، که اخیراً مطرح شده‌اند، در نگارش، تصویب و تأیید این قانون نیز ردپایی دارند. باید به سرعت انواع این قوانین یا اصلاحاتی را به انجام برسانند. انتظار می‌رود که به رشته‌های مؤثر در اجرای این قوانین، شک و تردید شود.

‌‌در مورد سیاست خارجی بحث کردیم. به هر حال، در راستای همان وفاق، چرا افرادی که به لحظه‌ای از آشنایی نزدیک‌تر بودند و تجربه‌های بیشتری دارند نظیر شما، آقای مرعشی، آقای ظریف، آذری‌جهرمی که حتی نمی‌دانست چطور باید از آرا حمایت کند و تعدادی از روزنامه‌نگاران شناخته‌شده چون آقای عبدی یا زیدآبادی، به کار گرفته نمی‌شوند؟

شما ببینید، در حال حاضر دولت بر استفاده از نیروها محدود است. بخشی از این به رویکرد دکتر پزشکیان بازمی‌گردد که از بعضی افراد بهره‌برداری نمی‌کند، چرا که فکر می‌کند که استخدام آن‌ها ممکن است حساسیت‌هایی را القا کند یا به‌طور کلی، ایشان آن‌ها را نمی‌پذیرد. مثلاً من نمی‌دانم که آیا دکتر پزشکیان به من اعتقاد دارد یا خیر.

‌‌وی به آقای دنیامالی اعتقاد دارد؟

دکتر پزشکیان دارای رویکردی متکی به رفاقت است که تمام کلیشه‌های سیاسی را کنار می‌زند. برای او ارزش رفاقت بر سیاست ارجح است. او کسانی را که رفیقش هستند، صرف‌نظر از گرایش‌های سیاسی، به کار می‌گیرد. هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرایان تمام‌یار او هستند. همچنین افرادی که سابقه‌ای در سیاست ندارند را نیز به عرصه اجرا می‌آورد. در حقیقت، نمی‌توان در شرایط سیاسی کنونی، از رویکرد رفاقت قضاوت مطمئنی ارائه کرد. آنجایی که کلیشه‌های سیاسی وجود دارد، رویکرد رفاقت دوپهلو به نظر می‌آید؛ اما برای پزشکیان، این رویکرد اهمیتی اساسی دارد. نمی‌دانم که در آینده، این رویکرد رفاقتی موفق خواهد بود یا خیر. در این زمینه مجبورم صبر کنم و به نتیجه‌گیری عجولانه نپردازم.

‌‌بسیاری از افراد می‌گویند او ممکن است در دام انتخاب‌های خود بیفتد.

بله، من این انتقادات را درک می‌کنم، اما از آنجایی که بنا به دلایل مختلف نمی‌خواهم زود قضاوت کنم، ادامه می‌دهم.

یکی دیگر از دلایلی که پزشکیان از نیروها استفاده نمی‌کند، قانون مشاغل خاص و رویکرد استعلامات است که به نظر می‌رسد این قانون مانعه‌ای برای انتخاب نیروی چابک و کارآمد بوده و به‌منظور جلوگیری از جذب نیروهای شایسته، به‌وجود آمده است. این فیلتر، عموماً کشور را به شرایط کنونی رسانده است. در حالی که پزشکیان از ایجاد تضاد با آن رویکرد هم پرهیز کرده و با برخی از آن‌ها در تعامل است.

‌همچنین برخی مسائل حاشیه‌ای نیز در مجلس در مورد بند ۲ و انتصاب آقای ظریف وجود دارد.

بله، این موضوع به‌واقع جالب توجه است اما به‌طور کلی، ایجاد شغل شایسته به استعلام‌ها وابسته شده و در نتیجه، کشور را به شرایطی می‌برد که امکان استفاده از افراد کارآمد تا حد زیادی کاهش می‌یابد. به طوری که هر کسی که مستقل باشد، به خصوص افرادی که دانش و نظر possess کنند، از گردونه امتناع می‌کنند. آنان با بیان اینکه فرد غد (مستقل) هستند، ملاحظه‌های اشتباهی را ایجاد می‌کنند. به‌علاوه، مجلس دوازدهم به‌دلیل نظارت‌ها، هیچ‌گونه عصاره فضائل ملت را نمایندگی نمی‌کند و نمی‌توان آن را به نمایندگی که صرفاً در نظر اکثریت ایجاد شده، دانست. از آن سو، قانون‌گذاری و نظارت آن نیز زیادتر از حد تصور نمایندگان را دچار تنگنا ساخته است. در حقیقت، به‌دلیل دخالت‌های دایمی نمایندگان مجلس در این امور، فرآیندها را برای وزرا و مدیران دولتی غیرممکن کرده و در نهایت، استعلامات دست آن‌ها را بسته و ممکن است در این فضا نیروهای شایسته، حتی در صورت تأیید، مجالی برای عمل پیدا نکنند. به‌یقین، در چنین شرایطی می‌توان گفت که برگزاری انتخابات به این شکل کارساز نخواهد بود.

‌می‌توانیم درباره ظریف هم صحبت کنیم. خیلی‌ها می‌گویند فشار بر وزیر سابق، ابزاری است برای اینکه دولت چهاردهم را ناکارآمد جلوه دهند؟

ببینید، دکتر ظریف از شخصیت‌های نمادینی است که در انتخابات به یک قهرمان تبدیل شد. او به شدت فعال بود و حمایت‌های بیشتری برای دکتر پزشکیان جلب کرد. در واقع، او به‌عنوان نماد فیلترینگ، نماد حجاب اجباری و نماد خاصی است که سعی می‌کنند با تحت فشار قرار دادن او، در واقع به شکل غیرمستقیم دولت را مورد اتهام قرار دهند و بر چهره رئیس‌جمهور تاثیر بگذارند. به این طریق، آن‌ها سعی دارند که دولت پزشکیان را تحت کنترل درآورند، چون فارغ از آنچه ظریف در عمل خواهد کرد، حضورش فقط به صورت نمادین قابل تفسیر است و بیانگر کنش عمیق‌تری نیست.

در مورد قالیباف هم، نمی‌دانم چه توافقی میان پایداری‌ها شکل‌گرفته که او به سمتی می‌رفت که بخشی از اعتبار خود را به‌دست آورد. با این حال، رابطه سیاسی او عموماً از نظر اعتبار، سمینارهای سیاسی او غیرمعمولی هستند. اگر تاریخچه کنش‌های سیاسی او را بررسی کنیم، مشخص می‌شود که او در واقع هیچ‌گاه یک سیاستمدار نیست و بیشتر نظامی است که بر صحنه سیاسی غلبه دارد. به همین خاطر، او در تصمیمات خود به گونه‌ای عمل می‌کند که اعتبارش را از دست می‌دهد و بر خلاف آقای محسن رضایی است.

‌‌درباره اینکه تا چه زمانی باید از این دولت حمایت کنیم، چه استراتژی در قبال آن در نظر گرفته‌اید؟ آیا شما امیدوارید که او به سرنوشت دولت روحانی در دوره دومش دچار شود؟

ببینید، آقای روحانی در دوره دوم خود خطاهایی را مرتکب شد که به موقع و قابل اصلاح نبودند، و در نتیجه اعتبارش به شدت کاهش یافت.

این خطاها بیشتر از ضربه‌هایی که رقبای او به او وارد کرد، تأثیرگذار بودند و به چهره او خارج از دست رفت. ولذا اکنون، روحانی انسجامی در بین بعضی مردم ندارد. در حال حاضر، آقای پزشکیان همچنان همان فردی است که نیازی به خطاهای ناشیانه ندارد که باعث دلخوری از نگاه عمومی شود. او ممکن است هنوز هم نتواند همه انتظارات برآورده شده را محقق نماید، اما به واقع هیچ خطایی بی‌مقصد مرتکب نشده که ممکن باشد بر چشم مردمی که از وی داشتن، آسیب بزند.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا