کاهش مصرف بهتر از درخواست از کسی است که انتظار تسلیم شما را دارد

به گزارش روزنامه جوان: در حال حاضر، به دلیل مشکلات اقتصادی با دو برداشت از مفهوم عزت که برای ایرانیان اهمیت زیادی دارد، مواجه هستیم. یک برداشت به این صورت است که ما تحت هیچ شرایطی نباید تسلیم درخواست های نامناسب امریکا شویم، حتی اگر معضلات اقتصادی ما همچنان باقی بمانند و در مقابل، عزت، شرف، فرهنگ و تاریخ مان را به یک بازار بی هویتی نفروشیم. در مقابل، گروهی دیگر که نگرش متمایل به جهان بینی مدرن دارند، اعتبار را معادل با کسب درآمد خوب، داشتن غذای مناسب و تفریح باکیفیت در نظر می گیرند و بر این عقیده اند که باید هر مانعی را در مسیر دست یابی به این اهداف از میان برداشت.
حادثه قربانی شدن اوکراین در دسیسه های غرب و روسیه، تصویر را کمی واضح تر ساخت و فرار خفت بار زلنسکی از کاخ سفید در ایرانیان تأثیر عمیقی گذاشت.
برخی بر این باورند که برای رفاه بیشتر باید دیدگاه دیگران را تأمین کنند و به هیچ عنوان در متون دینی ی برای این نظر پیدا نمی کنند. این گروه نیاز قدرت را در روابط بین الملل قبول دارند و معتقدند که امریکا به واسطه قدرتش در جهان، مورد نیاز است و اگر به آن بی اعتنا باشی، با مشکلات بیشتری روبرو خواهی شد. در متون دینی، قدرت تنها در حیطه های متعارف مانند ثروت، جمعیت، وسعت و نظامی گری خلاصه نمی شود. امام (ع) مفهوم قدرت را تغییر داد و با بهره گیری از توازن نداشتن قدرت مادی توانست در برابر سلطه گری های غرب بایستد و هنوز هم غرب در حیرت است که ایران با چه قدرتی ایستاده و در طول 46 سال، تمامی راه های براندازی را مسدود کرده است؟ ما در فرهنگ ایرانیاسلامی خود هیچ مفهومی برای این نداریم که اگر گرسنه هستی، می توانی خواسته های نامنصفانه ظالم را برآورده کنی تا اوضاع بهتری حاصل شود.
برخی از افراد اینکه عزت طلبان مقابل فاسدینی چون ترامپ را “شکم سیر” یا “کاسب تحریم” می نامند، اشتباه است. همین عواملی که در ات شرکت می کنند یا مراسم ۲۲ بهمن را به تصویر می کشند، دقیقاً کسانی هستند که با معضلات اقتصادی مواجهند و خواهان مرتفع شدن این مشکلاتند، اما نه به بهای حضور زلنسکی در کاخ سفید. متون ما مملو از عبارات «عزت در بی نیازی از دیگران» و «عزت در عدم دست دراز کردن به سمت دیگران» است. به خصوص اگر باور کنید که طرف مقابل به طور عمدی در تلاش است تا شخصیت شما را زیر سؤال ببرد، ایستادگی اهمیت بیشتری پیدا می کند.
این مقاله به معنای نادیده گرفتن مشکلات ملت ما یا ناتوانی نویسنده در درک مشکلات آنان نیست، اما واضح است که کمتر از این خوب است که به کسی التماس کنیم که از شما بندگی می طلبد و هیچ تضمینی برای آینده شما نمی دهد.
حقیقت این داستان این است که ما کمتر به مردم خود گفته ایم که مسئله نه تنها به هسته ای و موشکی مربوط می شود، بلکه حتی رها کردن این موارد نیز به معنای پایان ما خواهد بود. مسئله ای که وجود دارد، نه تنها وجود جمهوری اسلامی ایران، بلکه وجودیت ایران به طور کلی است. ظریف زمان تصدی اش به عنوان وزیر خارجه تأکید کرده بود که «مسئله آن ها (غرب) خود ایران است» و در این باره به درستی اشاره کرد. زمانی که یک آمریکایی می گوید باید ریشه ملت ایران را خشکاند یا ترامپ بیان می کند که ۵۲ نقطه فرهنگینه هسته ای و اقتصادی را هدف قرار می دهیم و دو بار از عبارت «ملت تروریست» استفاده کرده، به جای اینکه بگوید دولت تروریست، نشان دهنده همین واقعیت است. آنچه هنوز در رسالت رسانه های ما نمود نیافته، این است که امریکا چیزی را که بقاء و دوام جمهوری اسلامی را در آن می بیند، نه موشک است و نه هسته ای و نه حتی رشد اقتصادی، بلکه فرهنگ اسلامی و به ویژه ویژگی های مکتب تشیع به عنوان عامل اصلی مقاومت و دوام انقلاب اسلامی و آرمان های حسین گونه ملت ایران تلقی می شود؛ بنابراین، استراتژی تجزیه ایران و غارت فرهنگی همیشه برای آن ها در دستور کار است.
زندگی دارای رفاه بدون شک ارزشمند است، اما رفاه همراه با ذلت همواره از دست امام حسین راحت تر بود و از آن خودداری کرد و این الگو همواره برای غرب آزاردهنده است. ترامپ در تبلیغات اتی خود در جواب سوال خبرنگاری که از او پرسید آیا به دنبال تغییر رژیم در ایران هستید؟، با صداقت گفت که چنین توانی نداریم. وزیر خارجه بایدن نیز بیان کرد که ما قادر به براندازی نیستیم، زیرا ارزیابی دقیقی از مردم ایران و حکومت آن نداریم. اگر به تاریخ نگاهی بیندازیم، در دو شکست از روسیه در فاصله ۱۲۱۸ تا ۱۲۴۳ قمری، هیچ کس از کمبود و گرانی یا سختی اقتصادی در تاریخ ننوشته است.
آنچه که ما در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم می کنیم، عرق شرم ما از ذلت و خفت ایرانیان و تجزیه کشور است. ما هیچ حقی برای قاجاریه به خاطر امضای «گلستان و ترکمنچای» قائل نیستیم و به آن ها ده ها تهمت وارد می کنیم. نسل های آینده نیز ما را همین گونه قضاوت خواهند کرد. مشکل ما عدم تمکین به استانداردهای غرب در فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است و در سطح جهانی، کشورهایی را نخواهید یافت که ارتباط متوازن و محترمانه ای با امریکا داشته باشند. یا در حال درگیری هستند (روسیه، چین، ایران) و یا وابسته و مطیع (مصر، کره، ژاپن و کشورهایی در حاشیه خلیج فارس) و یا به خاطر مواجهه با قدرت ها نابود شده اند (عراق، لیبی، کره شمالی، کوبا)؛ بنابراین، ما راهی جز ایستادگی و استفاده از تمامی تلاش و خلاقیت برای حل مشکلات نداریم.
بدیهی است که حاکمیت مسئولیت اصلی را بر عهده دارد، اما وقتی فقط 1 تا 5 درصد ارز موجود در بازار آزاد است و مابقی ارز دولتی به حساب می آید، چرا ما به عنوان مردم در قیمت ها به یکدیگر رحم نمی کنیم؟ افراد و دولت باید مسئولیت مشترک را بپذیرند تا دولت عزت را در معامله نگذارد.